Lesson12 D Flashcards

(48 cards)

1
Q

خیره سر*

A

گستاخ و بی شرم، لجوج

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
2
Q

فرهیخته*

A

برخوردار از سطح والایی از دانش، معرفت یا فرهنگ

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
3
Q

فرهیختگی*

A

فرهیخته بودن

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
4
Q

آزرم*

A

شرم، حیا

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
5
Q

عفاف*

A

رعایت اصول اخلاقی، پرهیزکاری، پارسایی

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
6
Q

موبد*

A

روحانی زرتشتی، مجازاً مشاور

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
7
Q

سبو*

A

کوزه، ظرف معمولا دسته دار از سفال یا جنس دیگر برای حمل یا نگه داشتن مایعات

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
8
Q

اندیشه*

A

اندوه، ترس، اضطراب ، فکر

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
9
Q

ایمن*

A

در امن، دل آسوده

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
10
Q

سپَردن*

A

طی کردن، پیمودن

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
11
Q

نیک پی*

A

خوش قدم

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
12
Q

دستور*

A

وزیر، مشاور، اجازه، فرمان

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
13
Q

هیون*

A

شتر، به ویژه شتر قوی هیکل و درشت اندام

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
14
Q

مایه*

A

قدرت، توانایی

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
15
Q

پرمایه*

A

گران مایه، پر شکوه

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
16
Q

بریان*

A

در لغت کباب شده و پخته شده بر آتش، مجازاً ناراحت و مضطرب

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
17
Q

بریان شدن*

A

غمگین و ناراحت شدن، در سوز و گداز بودن

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
18
Q

خود*

A

کلاه خود

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
19
Q

هشیوار*

A

هوشیار، هوشیارانه، آگاهانه

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
20
Q

تازی*

A

اسبی از نژاد عربی با گردن کشیده و پاهای باریک

21
Q

نماز بردن*

A

تعظیم کردن، عمل سر فرود آوردن در مقابل کسی برای تعظیم

22
Q

نیکی دهش*

A

نیکی کننده

23
Q

تپش*

A

اضطراب ناشی از گرمی و حرارت، گرمی و حرارت

24
Q

سمن*

A

نوعی درخت گل، یاسمن

25
خَستن*
زخمی کردن، مجروح کردن
26
شبیخون*
حمله ناگهانی دشمن در شب
27
عَجَم*
سرزمینی که ساکنان آن غیر عرب به ویژه ایرانی باشند، ایران
28
ملوک عجم*
پادشاهان ایران
29
تطاول*
ستم و تعدی، به زور به چیزی دست پیدا کردن
30
مکاید*
جمع مکیده یا مکیدت، کید ها، مکر ها، حیله ها
31
کُربت*
غم و اندوه
32
کُربت جور
اندوه حاصل از ظلم و ستم
33
غربت*
غریبی، دوری از خانمان
34
ارتفاع*
محصول زمین های زراعتی
35
ولایت*
کشور، سرزمین
36
ارتفاع ولایت*
عایدات و در آمد های مملکت
37
نقصان*
کم شدن، کاهش یافتن
38
فریادرس*
یاور، دستگیر
39
حلقه به گوش*
کنایه از فرمانبردار و مطیع
40
نواختن*
کسی را با گفتن سخنان محبت آمیز یا بخشیدن چیزی مورد محبت قرار دادن
41
زوال*
نابودی، از بین رفتن
42
حَشَم*
خدمتکاران، خویشان و زیردستانِ فرمانروا
43
مقرر شدن*
قرار گرفتن، ثبات و دوام یافتن
44
تعصب*
طرفداری یا دشمنی بیش از حد نسبت به شخص، گروه یا امری
45
به تعصب*
به حمایت و جانب داری
46
مَلِک*
پادشاه، سلطان
47
طرح افکندن*
کنایه از بنا نهادن
48
طرح ظلم افکندن*
سبب پیدایش و گسترش ظلم شدن، بنیان نهادن ظلم