1 Flashcards
1
Q
insight
A
فهم،بصیرت
2
Q
Prevalence
A
شیوع
3
Q
Resilience
A
انعطاف پذیری،تاب آوری
4
Q
Overarching
A
مهم و تاثیر گذار
5
Q
Competency
A
شایستگی،بیاقت
6
Q
Assimilate
A
کاملا درک کردن
همانند ساختن/شبیه کردن
جذب کردن
7
Q
Stigmatize
A
برچسب منفی زدن
8
Q
Trainee
A
کارآموز
9
Q
Buffer
A
سپر
10
Q
Modulate
A
تعدیل کردن
تنظیم کردن
11
Q
Discern
A
درک کردن،تشخیص دادن
12
Q
Underscore
A
تاکید کردن
13
Q
Confound
A
گیج کردن،مختل کردن
14
Q
Disclose
A
آشکار کردن،فاش کردن
15
Q
infirmity
A
ضعف،ناتوانی،بیماری
16
Q
Subthreshhold
A
زیرآستانه ای
17
Q
Retrospective
A
گذشته نگرانه
18
Q
overdiagnisis
A
تشخیص غیر ضروری
19
Q
Comprehensive
A
همه جانبه
20
Q
Peer
A
همتا،جفت
21
Q
Integrate
A
ادغام کردن
22
Q
initiative
A
مبتکرانه
23
Q
Intend
A
قصد داشتن
24
Q
Severity
A
شدت
25
Alongside
در کنار
26
Stance
حالت وضع
موضع نگرش
27
Spot
متوجه شدن چیزی که که در حالت عادی دیدنش دشواره
28
intervention
مداخله
29
Adjustment
اصلاح،تنطیم
30
Workload
حجم کار
31
Deteriorate
بدتر شدن
32
Percieve
درک کردن
33
Survey
نظرسنجی
34
Odd
شانس،احتمال
35
Counter part
همتا
36
Conducive
مفید
37
Bear in mind
در نظر داشته باشید
38
inherent
ذاتی
39
Stigma
ننگ،انگ
40
Spectrum
طیف
41
Optimal
بهینه
42
extrapolate
نتیجه گیری با شواهد بیرونی
43
Flare
شعله،زبانه کشیدن
44
Reflect
بازاندیشی،تامل کردن
45
Excerpt
نقل قول برگزیده،قطعه منتخب
46
Portfolio
آثار
47
Enhance
تقویت کردن
48
Demographic
مردم شناسی
49
intrinsic
باطنی،درونی
50
Extrinsic
خارجی
51
Self-efficacy
خود کار آمدی
52
Rife
متداول
53
Autonomy
خودمختاری
54
Evocation
تداعی کردن
برانگیختن
55
Contemplate
اندیشیدن در نظر داشتن
56
Spoon-feeding
مهیا کردن چیزی برای کسی بدون تلاش او
لقمه رو حاضر و اماده تحویل دادن
57
Buy-in
موافقت و پذیرش
58
Destigmatizing
تابوزدایی
59
Should the need arise
هر گاه نیازش پیش امد
60
Perception
آگاهی
درک
61
Detrimental
مضر
62
It at odds
مخالف بودن
63
Albeit
اکر چه
64
Espouse
حمایت کزدن،جانبداری کردن
65
Alienate
بیگانه کردن،از خود راندن
66
Strive
تلاش
67
Cohesion
همبستگی
68
intact
سالم و دست نخورده
69
Clerkship
کاراموزی
70
Tackle
از عهده کاری برامدن
71
Protruded
بیرون امده برجسته
72
Adverse
نا مطلوب
73
Credible
باور کردنی موثق
74
Gait
راه رفتن
75
Apathy
بی علاقگی
76
Dub
دو برابر کردن
77
Harvest
درو کردن
78
Debilitate
ناتوان کردن
79
Exacerbate
بدتر کردن. تشدید کزدن
80
Dwindle
کم شدن تحلیل رفتن
81
Overwrought
عصبی هیجان زده
82
Scarce
Rare
83
Collate
مقابله کردن
تطبیق دادن
84
Stratify
طبقه بندی کردن
85
Associate
شریک کردن
پیوستن
86
Perturb
ناراحت شدن
مزاحم شدن
87
Accord
موافقت کردن
وفق دادن
توافق
88
Mushroom
بسرعت ایجاد کردن
89
Entwined
به هم پیچیده
90
Tactile
لمسی
91
Stunned
شوکه شده
92
intimidate
ترساندن
93
Plateaued
ثابت