2 Flashcards
(500 cards)
boring
کسل کننده
cancel
لغو کردن
باطل کردن
driveway
راه اختصاصی
راه ورودی
garbage
گاربیج
آشغال
instrument
ساز
آلت
ابزار
list
فهرست
فهرست کردن
magic
جادو
سحر
افسون
message
mesij/
پیام
پیغام
Notice
نُدیس
اطلاع
توجه
اخطار
دیدن و توجه کردن
Own
صاحب چیزی بودن
داشتن
خودم/خودت…
predict
پری ٰ دیکت
پیشگویی کردن
پیش بینی کردن
professor
پرهٰ فِ سر
rush
کاری را با عجله و اشتیاق انجام دادن
هول کردن
عجله
شلوغی
schedule
اسکجول
جدول زمانی
زمانبندی
زمان بندی کردن
share
شِر
سهیم بودن
سهیم شدن
به اشتراک گذاشتن
سهم
stage
صحنه نمایش
مرحله
روی صحنه اوردن
storm
طوفان
within
داخل
توی
درونِ
در محدوده ی
go off
خاموش شدن برق
منفجر شدن
به صدا درامدن🛎
رفتن
پیش رفتن
Sundae
سان دِی
بستنی با مغز گردو
Whipped cream
خامه زده
Burden
بارمسئولیت سنگین
A burden to their parents
بار: heavy burdens
Compromise
کام پره مایز
توافق
توافق کردن