7 Flashcards

Question

outbreak

Answer 1

طغیان

Answer 2

سرنوشت به سرنوشت بدی دچار کردن

Answer 3

مهار کردن

Answer 4

نمونه مرحله

Answer 5

سرمایه گذاری کردن

Answer 6

اندازه سنجش ارزیابی مقیاس حد و اندازه

Answer 7

قادر مطلق

Answer 8

پیدایش فرارسیدن ظهور

Answer 9

قطعی نهایی تعیین کننده

Answer 10

مساوی پنداشتن، معادله ساختن،

Answer 11

بر پایه‌ی (چیزی) قرار دادن تاسیس کردن

Answer 12

جهان بینی

Answer 13

دعا کردن متوسل شدن به

Answer 14

تازگی

Answer 15

از مد افتاده

Answer 16

بازتاب عکس العمل غیر ارادی

Answer 17

وسیله ابزار

Answer 18

کیهانی

Answer 19

لطف فضل

Answer 20

دیوانه

Answer 21

حرکت تند و سریع

Answer 22

هل دادن چپاندن

Answer 23

اختصاص دادن، تخصیص دادن

Answer 24

اشتها اور

Answer 25

حفره گودال سوراخ

Answer 26

محول کردن واگذار کردن

Answer 27

ساعت گرد

Answer 28

متحدالمرکز

Answer 29

ادب و احترام تواضع رایگان

Answer 30

ناسازگاری، اختلاف

Answer 31

تولید کردن

Answer 32

فقره قلم موضوع مطلب

Answer 33

مبادله کردن، تبادل کردن

Answer 34

چند فرهنگی

Answer 35

غفلت از قلم افتادگی حذف

Answer 36

سوراخ کردن با جسم نوک تیز

Answer 37

انتخاب کردن

Answer 38

نظارت کردن، سرپرستی کردن زیر نظر داشتن

Answer 39

ساختار ترکیب

Answer 40

بصری دیداری

Answer 41

پر پیچ و خم

Answer 42

کوک‌کردن‌ساعت

Answer 43

مجسمه

Answer 44

کنده کاری کردن حکاکی کردن

Answer 45

قندیل

Answer 46

تبدیل

Answer 47

محوطه

Answer 48

چپاندن پر کردن

Answer 49

عقب انداختن، به تأخیر انداختن، به‌ تعویق انداختن، به بعد موکول کردن postpone

Answer 50

صادر کردن صادرات

Answer 51

دود(اتش، الاینده) dont fume: جوش نزن

Answer 52

بر حسب عادت عادتی عادت کرده he is a habitual liar

Answer 53

، تبرئه کردن توجیه کردن

Answer 54

In spite of باوجود اینکه، علیرغم

Answer 55

اعتراض مخالفت

Answer 56

تولید خروجی

Answer 57

ازدیاد جمعیت

Answer 58

ثبت اختراع انحصاری اشکار واضح

Answer 59

تشکیل دادن، ایجاد کردن، برقرار کردن، دایر کردن مستقر کردن محرز کردن

Answer 60

جریمه کردن fine

Answer 61

ناحیه منطقه

Answer 62

پاره تکه قراضه

Answer 63

بخش منطقه ناحیه

Answer 64

(رسمی) امضا کردن تایید رسمی کردن ابونه شدن

Answer 65

امرارمعاش کردن گذران زندگی کردن

Answer 66

تعلیق کردن، به‌طور موقت بیکار کردن،

Answer 67

تلفیق

Answer 68

پا‌گذاشتن روی

Answer 69

کره زمین

Answer 70

کاشت کردن کاشتن

Answer 71

افراط گرایانه ولخرجانه

Answer 72

سختگیر سفت و سخت set strict rules

Answer 73

از پس ... برآمدن، حل کردن (مشکل و مسئله و غیره)

Answer 74

هواداری پشتیبانی

Answer 75

بند باز

Answer 76

عمومی همگانی

Answer 77

روان مایع

Answer 78

هماهنگ کردن/شدن

Answer 79

سخت کوش hard working

Answer 80

مبتکر خلاق خلاقانه

Answer 81

نارنگی زبان چینی

Answer 82

کلان شهری adj

Answer 83

تقلید کردن

Answer 84

نادرست غلط نابجا

Answer 85

تمرین کردن(مثلا موسیقی)

Answer 86

کاردان

Answer 87

خوار شمردن، اهانت کردن کوچک شمردن

Answer 88

قانون حکم law

Answer 89

کهنه کار فرد باسابقه

Answer 90

تبهکار

Answer 91

فرار کردن

Answer 92

گیاه رونده

Answer 93

اصلی ماده عمده

Answer 94

طناب ریسمان

Answer 95

odor scent بو رایحه

Answer 96

نوشیدنی drink

Answer 97

ترکیب کردن ترکیب شدن

Answer 98

تغلیظ شده

Answer 99

معاصر امروزی

Answer 100

مرطوب شرجی

Answer 101

متفاوت واضح مجزا

Answer 102

سقف دهان کام

Answer 103

heaven بهشت

Answer 104

مزرعه

Answer 105

تسکین دهنده ارام بخش

Answer 106

نامحسوس زیرکانه ملایم ظریف

Answer 107

بافت ساختار ویژگی

Answer 108

فرق داشتن متنوع بودن عوض کردن

Answer 109

متصاعد کردن

Answer 110

دریاسالار

Answer 111

قوس کمان

Answer 112

منش ماهیت خوی

Answer 113

وجدان

Answer 114

گریختن فرار کردن

Answer 115

اتشین قابل اشتعال

Answer 116

اتشین قابل اشتعال

Answer 117

گوشت سطح بدن

Answer 118

یونجه علوفه خشک

Answer 119

ترسیده وحشت زده

Answer 120

نفت چراغ

Answer 121

پارو پاروزدن

Answer 122

ستون چوبی سهم سرمایه

Answer 123

مهماندار

Answer 124

ریسمان (ساخته‌شده از چندین نخ در‌هم‌پیچیده‌شده) کاموا

Answer 125

خار تیغ

Answer 126

ویران کردن تخریب کردن

Answer 127

گوشزد کردن

Answer 128

قابل شنیدن رسا

Answer 129

حیرت انگیز مخوف محشر

Answer 130

مواظب بودن

Answer 131

پز دادن، بالیدن، هارت‌وپورت کردن، نازیدن، منم‌منم کردن، فخر فروختن فخر

Answer 132

اگاه متوجه هشیار

Answer 133

مخالفت کردن هم عقیده نبودن

Answer 134

مخالفت کردن هم عقیده نبودن

Answer 135

طنین انداختن، طنین‌انداز شدن، پیچیدن، منعکس شدن (صدا) پژواک

Answer 136

نهایی پایانی

Answer 137

اشاره ایما توصیه اشاره کردن

Answer 138

مردن انتقال دادن

Answer 139

احمق ابله

Answer 140

غیرمستقیم

Answer 141

انتخاب حق انتخاب

Answer 142

مشغولیت سرگرمی Entertainment Hobby

Answer 143

هدف گیری کردن با دقت مشخص کردن

Answer 144

دگرگونی عوض کردن سویچ

Answer 145

به طور کامل، کامل، تمام

Answer 146

عذاب دادن عذاب زجر دادن

Answer 147

روشن کردن

Answer 148

ناگهانی غیر منتظره تند(اخلاق) abruptly: suddenly

Answer 149

درد رنج yell in agony severe pain

Answer 150

قاتل ادم کش

Answer 151

حیوان Animal

Answer 152

کلیسای کوچک

Answer 153

گزارشگر مفسر

Answer 154

گول زدن مخالف شیاد

Answer 155

توافق

Answer 156

دسیسه توطئه

Answer 157

بیرون انداختن

Answer 158

کودتا

Answer 159

بر انداختن سرنگون کردن انقراض منقرض کردن

Answer 160

انجام دادن اقدام کردن صحنه نمایش مرحله

Answer 161

بدبین غرغرو

Answer 162

تحسین کردن، ستایش کردن، ستودن

Answer 163

بانگ زدن

Answer 164

میان حرف کسی دویدن

Answer 165

محل گرد همایی

Answer 166

زرق و برق جذبه محسور کننده

Answer 167

اذیت کردن ازار دادن پی در پی Bother

Answer 168

چراغانی کردن نورانی کردن

Answer 169

برافروختن، به هیجان آوردن provoke

Answer 170

تشدید کردن

Answer 171

سرخوردگی نارضایتی

Answer 172

قلاده

Answer 173

تبهکار بدجنس

Answer 174

خوانندگی

Answer 175

هتک حرمت

Answer 176

سپس بعد از ان

Answer 177

عذاب دادن شکنجه دادن

Answer 178

مدل مو

Answer 179

حکمرانی سلطنت

Answer 180

متلاشی کردن

Answer 181

مدتی اندکی کمی

Answer 182

فضای مجازی

Answer 183

ویرایش کردن تصحیح کردن

Answer 184

مقاله انشا

Answer 185

ارزیابی کردن، ارزشیابی کردن، تخمین زدن

Answer 186

کم ضعیف غش غش کردن

Answer 187

جهانی فراگیر

Answer 188

باشگاه ورزشی

Answer 189

زیر جملات یا مطالب مهم متن خط کشیدن

Answer 190

نااگاه بی خبر بی اطلاع

Answer 191

فهرست شاخص نشانه

Answer 192

سخنرانی سخنرانی کردن

Answer 193

اخلاقی روحیه نتیجه اخلاقی

Answer 194

کار کردن اداره کردن به کار انداختن(دستگاه)

Answer 195

قصد، نیت، تصمیم، اراده راه حل

Answer 196

نیم سال تحصیلی

Answer 197

تایپ شده

Answer 198

عجیب و غریب

Answer 199

ظاهرا گویا

Answer 200

عادت دادن خو گرفتن

Answer 201

غالب مسلط

Answer 202

بیدار کردن، برانگیختن، تحریک کردن

Answer 203

(شخص) بلیغ، فصیح، زبان‌آور

Answer 204

همهمه کردن، غوغا کردن شلوغ بودن، غرق در فعالیت بودن درگیری ذهنی داشتن وزوز هیاهو وزوز کردن

Answer 205

از طلوع تا غروب

Answer 206

درگیر شدن

Answer 207

طبقه بندی رده بندی

Answer 208

تخم گذار

Answer 209

چسبیدن clung

Answer 210

پیروی، اطاعت رعایت

Answer 211

لوس ننر بد عنق

Answer 212

فهمیدن درک کردن

Answer 213

حبس توقیف کفالت سرپرستی

Answer 214

جمع شدن گرد امدن اجتماع کردن Gather

Answer 215

زندانبان

Answer 216

پراکنده کردن، متفرق کردن scatter

Answer 217

مجسم کردن، دربرداشتن،

Answer 218

اخراج، محروم‌سازی ممانعت، محرومیت

Answer 219

تجربی

Answer 220

جمع شدن گرد امدن گله دسته

Answer 221

چریدن

Answer 222

باهوش

Answer 223

اغاز کردن سفر منفجر کردن پیراستن

Answer 224

اغاز کردن سفر منفجر کردن پیراستن

Answer 225

جذاب خیره کننده

Answer 226

کنجکاوی

Answer 227

حساب (بانکی)

Answer 228

معمار

Answer 229

Hid پنهان کردن

Answer 230

Commit a crime جنایت جرم

Answer 231

قباله سند کردار

Answer 232

قدردانی

Answer 233

زیستگاه

Answer 234

مداخله کردن، پا میان گذاردن

Answer 235

راهنما نشان اختصاصی

Answer 236

مهمان سرا

Answer 237

قانونی

Answer 238

فراموش نشدنی

Answer 239

مجبور کردن، وادار کردن Force Enforce

Answer 240

تخلف جرم دلخوری رنجش crime

Answer 241

اعلان کردن، علنی اظهار داشتن، جار زدن

Answer 242

فراخوان

Answer 243

حل کردن(مشکل) برطرف کردن

Answer 244

منبع سرمایه

Answer 245

جمله حکم رأی محکوم کردن

Answer 246

داوطلب داوطلب شدن

Answer 247

دسترسی دسترسی داشتن

Answer 248

رفتار کردار هدایت کردن(گرما) مشایعت کردن انجام دادن رفتار کردن

Answer 249

ترک درز ترک برداشتن

Answer 250

شیوه وسیله

Answer 251

پیوست کردن درحصار گذاشتن

Answer 252

محکم گرفتن

Answer 253

از حرکت ایستادن مکث کردن

Answer 254

قریب‌الوقوع، عاجل، زودهنگام، آتی، نزدیک،

Answer 255

از حرکت ایستادن مکث کردن

Answer 256

اثر کردن یا داشتن، تأثیر داشتن، تأثیر کردن بر نفوذ تاثیر تحت‌نفوذ خود قرار دادن

Answer 257

قانون

Answer 258

حالت شیوه طرز

Answer 259

sweat عرق کردن

Answer 260

تعویض کردن جایگزین کردن

Answer 261

دونیم کردن تق شکستن

Answer 262

موذی مکار رندانه sneaky tricky

Answer 263

میل کردن، متمایل بودن، گرایش داشتن

Answer 264

معتبر

Answer 265

نسخه متن نمونه

Answer 266

پری کونی

Answer 267

قصه داستان

Answer 268

به‌هیچ‌وجه، ابداً، هیچ‌گونه هرچه

Answer 269

next to پهلوی

Answer 270

اشتها

Answer 271

نسیم باد ملایم

Answer 272

سرپیچی کردن، تمرد کردن، مخالفت کردن، نقض کردن، زیر پا گذاشتن، نادیده گرفتن (قانون و غیره)

Answer 273

نمایش نشان دادن(مثلا در نمایشگاه)

Answer 274

کارامد لایق موثر پر بازده

Answer 275

ضعیف ناتوان عاجز

Answer 276

بخشیدن

Answer 277

سرزنده با نشاط

Answer 278

با شکوه شکوهمند

Answer 279

- neither too short nor too long

Answer 280

very angry از کوره در رفته

Answer 281

بدبین

Answer 282

رابطه

Answer 283

با کف دست ضربه زدن سیلی زدن

Answer 284

مزد، دستمزد، اجرت،

Answer 285

در هم کوبیدن خرد کردن

Answer 286

درحالی‌که

Answer 287

successful

Answer 288

سازگاری

Answer 289

شایعه

Answer 290

زندگیشو‌ پیش ببره

Answer 291

animate and inanimate جاندار

Answer 292

دسته‌بندی کردن، طبقه‌بندی کردن، رده‌بندی کردن

Answer 293

پذیرفتن، قبول کردن، تصدیق کردن، گردن نهادن accept

Answer 294

idea مفهوم

Answer 295

ساختن بنا کردن

Answer 296

نمودار

Answer 297

کشتی حمل مسافر در مسافتهای نزدیک

Answer 298

دم دست قابل استفاده

Answer 299

سوا کردن جدا کردن

Answer 300

اشتیاق، آرزوی زیاد، میل وافر

Answer 301

متعدد بی شمار

Answer 302

بهانه التماس

Answer 303

خودداری کردن، avoid

Answer 304

تجدید نظر نقد تجدید نظر کردن ایده

Answer 305

با تجربه، آزموده، فرهیخته

Answer 306

واگذار کردن، سپردن، رهاکردن،تحویل دادن، تسلیم، واگذاری، صرف‌نظر

Answer 307

صاف راست

Answer 308

دم عصایی

Answer 309

ارزنده

Answer 310

بازرسی تفتیش

Answer 311

پیوستگی اتحاد

Answer 312

اجرایی مدیر، هیئت رئیسه، مدیر عامل

Answer 313

تشویق کف زدن

Answer 314

معتبر، قابل اعتماد، موثق رفتار تحکم امیز

Answer 315

دلاوری شجاعت

Answer 316

ستودن ستایش کردن

Answer 317

مراسم جشن

Answer 318

آوازه، نام، شهرت، معروفیت مشهور کردن

Answer 319

متنوع جورواجور

Answer 320

افسون کردن، جادو کردن، فریفتن، به‌دام عشق انداختن

Answer 321

تجهیز کردن

Answer 322

استثنا

Answer 323

اثرeffect ضربه گیر افتادن

Answer 324

اغوا کردن، فریفتن، وسوسه کردن

Answer 325

پناهگاه

Answer 326

تامین کردن فراهم کردن موجودی

Answer 327

(به خود) نازنده، (به خود) بالنده توخالی بیهوده

Answer 328

جایگزین

Answer 329

خیابان

Answer 330

سعی کوشش a'ttempt effort/efrd try

Answer 331

وزیدن

Answer 332

ستیز، کشاکش، کشمکش، نبرد، برخورد، ناسازگاری، تضاد fight

Answer 333

جریان( اب، هوا...) فعلی

Answer 334

بی‌احترامی، بی‌حرمتی، اهانت

Answer 335

شور و ذوق، وجد و سرور، اشتیاق، ذوق و شوق

Answer 336

زننده ناهنجار خشن زمخت تند

Answer 337

تکیه دادن خم کردن بدن خم شدن

Answer 338

دردسر شیطنت شرارت

Answer 339

ضمنا، در این ضمن، در اثنا ، در خلال

Answer 340

نجات دادن نجات

Answer 341

متوالی

Answer 342

خجالتی shy

Answer 343

خشونت

Answer 344

تأثیر گذاشتن، تأثیر داشتن، تحت‌تأثیر قرار دادن

Answer 345

امضا (خصوصاً امضای فردی معروف)

Answer 346

دانه حباب beads pf water pearl beads

Answer 347

(چای یا قهوه) درست کردن، دم کردن

Answer 348

مسحور کردن

Answer 349

خنده دار

Answer 350

سرنوشت تقدیر

Answer 351

تجهیزات

Answer 352

بوق شاخ

Answer 353

بوق زدن

Answer 354

زودرنج، کج‌خلق، تند‌مزاج، تحریک‌پذیر

Answer 355

عقب ماندن، عقب افتادن، عقب بودن

Answer 356

کابوس

Answer 357

کالا، جنس ماده

Answer 358

ناخوداگاه

Answer 359

گرم صمیمی

Answer 360

با صدای وزوز حرکت کردن

Answer 361

خرد شدن، فرو ریختن فروپاشیدن

Answer 362

اظهار داشتن بیان کردن ابراز کردن

Answer 363

انعطاف‌پذیر

Answer 364

چهره‌ گلگون کردن (در اثر احساسات و غیره)، سرخ شدن

Answer 365

آسیب زدن به،صدمه ی جسمی وارد کردن به

Answer 366

تکه، قطعه، کلوخه (سنگ و فلز و غیره)، چونه، گلوله (خمیر و گل)، حبه (قند) غده

Answer 367

خاک رس

Answer 368

مخلوط

Answer 369

اشتی دادن صلح دادن

Answer 370

نابود کردن خراب کردن

Answer 371

شکستن خرد شدن خردکردن

Answer 372

کرکره پنجره

Answer 373

الک کردن

Answer 374

ناچیز، بی‌اهمیت اندک

Answer 375

برق زدن چشمک زدن

Answer 376

پاشیدن

Answer 377

کهنه، بیات

Answer 378

ادا کردن، گفتن، فاش کردن، به زبان آوردن say

7 Flashcards

(451 cards)