Lesson 36 Flashcards
Prompt
Quick, on time, done at once
فورا انجام مي شود، كسي را وادار به انجام كاري كردن، اعمال يا واژگان مورد نياز رت به ياد كسي انداختن
كدينگ: پرو پِت ما، چقدر سريع و چالاكه
Hasty
Quick, hurried, not well thought out
خوب روي آن فكر نشده
كدينگ: هستي شتاب زاده از در وارد شد و فرار كرد
Scorch
Burn slightly, dry up, criticize sharply
كدينك: اسي كور شديم، انقدر اون برگ هايي رو كه خشك كردم رو نسوزون، بازم بگو چرا انقدر ازم انتقاد مي كني
Tablecloth
روميزي
Wheat
گندم
Tempest
Violent storm with much wind, a violent disturbance
اغتشاش خشونت آميز
كدينگ: من توي موبايلم تم پسته گذاشتم و طوفان گوشيمو برد
Soothe
Quiet, clam, comfort
آرام كردن، ساكت كردن، آرامش دادن، دلجويي كردن
كدينگ: من از كسي دلجويي كردم ولي اون سوسه اومد
Sympathetic
Approving
موافق، همدردي كردن، دلسوزي كردن
كدينگ: با كسي كه عصب سمپاتيكش تحريك شده بايد دلسوزي كرد
Redeem
Buy back, pay off, carry out, set free, make up for
پس فروختن، باز پرداخت كردن، انجام دادن، آزاد كردن، جبران كردن
كدينگ: كي رديه اينو از زندان آزاد كنه
Resume
Begin again, go on, take again
كدينگ: ١- من دوباره به حركات رزمي ادامه ميدم
٢- با ارسال رزومه كارم توي اون شركت مجددا شروع شد
Harmony
هماهنگي، صداي موزون و شيرين
كدينگ: با اين سازه دهني هارموني همه هماهنگ ميزنه
Refrain
Hold back
خوددارب كردن، اجتناب كردن
كدينگ: تاريخدانان ميگن رفراندوم از شورش جلوگيري كرد
illegal
Not lawful, against the law
غير قانوني، خلاف قانون
كدينگ؛ ايل از لج آل سعود غير قانوني كار ميكنه
Narcotic
دارو هاي خواب آور و آرام بخش
كدينگ: اسم اين ماده مخدر ناركوتيكه
At once
فورا
Carry out
انجام دادن
Ceasefire
آتش بس
Comfort
دلداري كردن
Complicity
همدستي
Relieved
آسوده خاطر
Remark
گفته
Detain
بازداشت كردن
Disrupt
مختل كردن
Drowsiness
بيخوابي
