25 Flashcards
(21 cards)
Certify
cer‧ti‧fy /ˈsɜːtəfaɪ, ˈsɜːtɪfaɪ $ ˈsɜːr-/ verb (past tense and past participle certified, present participle certifying, third person singular certifies) [transitive]
تصدیق و گواهی کردن ، تصدیق کردن ، صحت وسقم چیزی را معلوم کردن ، شهادت کتبی دادن ، مطمئن کردن ، تضمین کردن ، گواهی کردن ، قانون ـ فقه: تصدیق و گواهی دادن
Coherent
co‧her‧ent /kəʊˈhɪərənt $ koʊˈhɪr-/ adjective
چسبیده ، مربوط ، دارای ارتباط یا نتیجه منطقی ، منسجم ، شیمی: همدوس ، علوم هوایی: همسان
Collaborate
col‧lab‧o‧rate /kəˈlæbəreɪt/ verb [intransitive]
همدستی کردن ، باهم کار کردن ، تشریک مساعی
Cooperate
Compile
com‧pile /kəmˈpaɪl/ verb [transitive]
همگردانی کردن ، جمع اوری کردن ، گرداوردن ، تالیف کردن ،علوم نظامی: جمع کردن زباله
Curb
curb /kɜːb $ kɜːrb/ verb [transitive]
زنجیر ، بازداشت ، جلوگیری ، لبه پیاده رو ، محدود کردن ، تحت کنترل دراوردن ، فرونشاندن
Diagnose
di‧ag‧nose /ˈdaɪəɡnəʊz $ -noʊs/ verb [transitive]
(طب) تشخیص دادن ، برشناخت کردن
Enact
en‧act /ɪˈnækt/ verb [transitive]
بصورت قانون دراوردن ، وضع کردن (قانون) تصویب کردن ، نمایش دادن
Federation
fed‧e‧ra‧tion /ˌfedəˈreɪʃən/ noun
اتحادیه ، هم پیمانان ، فدراسیون ، قانون ـ فقه: federal state ، علوم نظامی: فدراسیون
Gross
gross /ɡrəʊs $ ɡroʊs/ adjective
فاحش ، دوازده دوجین ، 144عدد ، کلی ، یکپارچه ، یکجا ، ستبر ، عمده ، ناخالص ، درشت بافت ، زشت ، شرم اور ، ضخیم ، بی تربیت ، وحشی ، توده ، انبوه
Disgusting
Humane
hu‧mane /hjuːˈmeɪn/ adjective
مهرامیز ، بامروت ، رحیم ، مهربان ، باشفقت ، تهذیبی ، روانشناسی: انسانی
Beedy
need‧y /ˈniːdi/ adjective
نیازمند ، قانون ـ فقه: محتاج
Onset
on‧set /ˈɒnset $ ˈɑːn-, ˈɒːn-/ noun
تاخت و تاز ، حمله ، هجوم ، اصابت ، وهله ، شروع ، شیمی: اغازه ، روانشناسی: اغاز
Beginning of sth unpleasant
Pledge
pledge /pledʒ/ noun [countable]
pledge verb [transitive]
التزام سپردن ، گرو گذاشتن ، رهن گذاشتن ، عین مرهونه ، مال گروی ، گروگذار ، درگروگان ، وثیقه ، ضمانت ، بیعانه ، باده نوشی بسلامتی کسی ، نوش ، تعهد والتزام ، گروگذاشتن ، بسلامتی کسی باده نوشیدن ، متعهد شدن ، التزام دادن ، قانون ـ فقه: مال مورد وثیقه ، بازرگانی: وثیقه ، متعهد کردن ، علوم نظامی: رهن
Prohibit
pro‧hib‧it /prəˈhɪbət, prəˈhɪbɪt $ proʊ-/ verb [transitive]
جلوگیری کردن ، قدغن کردن ، منع کردن ، ممنوع کردن ، تحریم کردن ، نهی ، قانون ـ فقه: ممنوع کردن ، بازرگانی: تحریم کردن ، علوم نظامی: نهی کردن
Render
ren‧der /ˈrendə $ -ər/ verb [transitive]
Make sth become sth else
منجر شدن،باعث شدن،تبديل شدن به چيز ديگه،تغيير پيدا كردن به چيز ديگه،بدل شدن به چيزي،محسوب شدن
Smallpox
small‧pox /ˈsmɔːlpɒks $ ˈsmɒːlpɑːks/ noun [uncountable]
(طب) ابله ، مرض ابله ، جای ابله
Transform
trans‧form /trænsˈfɔːm $ -ˈfɔːrm/ verb [transitive]
تغییر شکل یافتن ، تغییر شکل دادن ، دگرگون کردن ، نسخ کردن ، تبدیل کردن ، علوم مهندسی: تغییر شکل دادن ، کامپیوتر: تبدیل کردن ، علوم هوایی: تبدیل
Transmit
trans‧mit /trænzˈmɪt $ træns-/ verb (past tense and past participle transmitted, present participle transmitting)
، انتقال دادن ، رساندن ، عبور دادن ، سرایت کردن ، مخابره کردن ، فرستادن ، علوم مهندسی: فرستادن ارسال کردن ، کامپیوتر: انتقال دادن
Vow
vow /vaʊ/ noun [countable]
vow verb [transitive]
وعده ، نذر ، پیمان ، قول ، شرط ، عهد کردن ، قانون ـ فقه: نذر ، علوم نظامی: نذر
Make a promise
Widespread
wide‧spread /ˈwaɪdspred/ adjective
همه جانبه ، (widespreading) شایع ، همه جا منتشر ، گسترده ، بازرگانی: گسترده
Effort
ef‧fort /ˈefət $ ˈefərt/ noun
تقلا ، تلاش ، کوشش ، سعی ، روانشناسی: تلاش