266 Flashcards
(121 cards)
0
Q
Akin
A
شبيه - مرتبط
1
Q
Ailment
A
بيمارى
2
Q
Amorous
A
عاشقانه
3
Q
Antagonize
A
مخالفت كردن
4
Q
Antecedent
A
دودمان ، تبار ، سابق
5
Q
Append
A
الحاق كردن
6
Q
Anonymous
A
بى نام ، ناشناس
7
Q
Alert
A
هشيار
8
Q
Alleviate
A
تسكين دادن ، آرام كردن
9
Q
Alluring
A
وسوسه انگيز ، اغوا كننده
10
Q
Aloof
A
بى تفاوت - سرد
11
Q
Amicable
A
دوستانه
12
Q
Blithe
A
بى خيال - خوشحال
13
Q
Blizzard
A
كولاك
14
Q
Blunder
A
اشتباه
15
Q
Blush
A
از خجالت سرخ شدن
16
Q
Boundary
A
مرز ، محدوده
17
Q
Commend
A
تحسين كردن
18
Q
Commodious
A
جادار
19
Q
Commute
A
هر روز از حومه به شهر و بالعكس سفر كردن
20
Q
Compromise
A
مصالحه كردن ، تسويه كردن
21
Q
Conform
A
وفق دادن ، پيروى كردن
22
Q
Condiment
A
ادويه ، نمك و فلفل ، چاشنى
23
Q
Compassion
A
همدردى ، دلسوزى
24
Complexion
صورت ، سيما
25
Compliment
تعريف و تمجديد
26
Compulsory
اجبارى
27
Concoct
ابداع كردن
28
Concord
موافقت
29
Concurrence
تقارن ، همزمانى ، تلاقى
30
Confide
درد دل كردن ، محرمانه گفتن
31
Confident
خاطر جمع ، مطمئن
32
Deride
مسخره كردن
33
Designate
تعيين كردن
34
Devour
حريصانه خوردن
35
Dexterity
چالاكى ، مهارت
36
Discontent
نارضايتى ، ناخشنودى
37
Discrepancy
اختلاف ، تفاوت
38
Deterioration
وخامت، زوال
39
Detest
متنفر بودن
40
Deviate
تخطى كردن ، دور شدن از
41
Digress
منحرف شدن ، پرت شدن
42
Erosion
فرسايش
43
Erudite
فاضل يا عالمانه
44
Exempt
معاف كردن
45
Exonerate
تبرئه كردن ، مبرا كردن
46
Exploit
كار برجسته ، شاهكار
47
Extravagant
گزاف ، مفرط
48
Esteem
احترام
49
Exacting
بسيار دقيق
50
Flicker
سو سو زدن
51
Forfeit
جريمه دادن ، هدر كردن
52
Formidable
قوى , سهمگين
53
Frail
اختلاف
54
Fluffy
پوشيده از كرك
55
Glamorous
جذاب - دلربا
56
Glib
چرب زبان
57
Glitter
درخشيدن
58
Glossary
واژه نامه
59
Glow
درخشيدن
60
Hilarious
خنده دار
61
Induce
تحريك كردن ، ترغيب كردن
62
Impunity
بخشودگى ، مصونيت
63
Inaudible
غير قابل شنوايى ، نارسا
64
Incontrovertible
غيرقابل بحث ، بدون مناقشه
65
Indispensable
واجب ، حتمى
66
Inherent
ذاتى ، اصلى
67
Inert
بى حركت ، بى حال
68
Inhabit
ساكن بودن
69
Initiate
آغاز كردن
70
Litter
آشغال ريختن
71
Mend
تعمير كردن
72
Meek
افتاده ، بردبار ، حليم
73
Multilateral
چند جانبه
74
Meteor
شهاب سنگ
75
Meticulous
موشكافانه
76
Numb
كرخ - بى حس
77
Obstinate
لجوج - سرسخت
78
Obstruct
مانع شدن
79
Ominous
بدشگون - وحشتناك
80
Plausible
قابل قبول ، حق به جانب
81
Plea
دادخواست
82
Protrude
جلو آمده بودن ، تحميل كردن ، جلو بردن
83
Puncture
سوراخ كردن
84
Punny
درجه پست ، كوچك
85
Ponder
عميقا فكر كردن
86
Posterity
نسل هاى آينده
87
Precaution
اقدام پيشگيرى كننده
88
Precede
مقدم بودن بر
89
Reiterate
تكرار كردن ، تاكيد كردن
90
Resolution
تحليل ، تجزيه ، حل
91
Resolve
تصميم گرفتن ، راى دادن
92
Robust
قوى هيكل ، تنومند
93
Relapse
بيمارى (برگشت)
94
Remnant
باقيمانده
95
Repel
عقب راندن ، دفع كردن
96
Reproach
سرزنش كردن
97
Slay
كشتن
98
Sluggish
تنبل - تند
99
Smolder
آرام آرام سوختن
100
Snatch
قاپيدن
101
Soar
اوج گرفتن
102
Sober
هوشيار ، بهوش
103
Sojourn
اقامت موقتى
104
Soliloquy
گفتگو با خود
105
Sporadic
پراكنده ، گاه و بيگاه
106
Superabundance
وفور ، زيادى
107
Superimpose
روى چيزى قرار گرفتن
108
Soothe
تسكين دادن
109
Tilted
كج شدن
110
Tiptoe
پاورچين راه رفتن ، نوك پنجه
111
Touchy
حساس
112
Transact
مبادله كردن
113
Unilateral
يكطرفه ، يكجانبه
114
Unshackle
از قيد و بند آزاد كردن
115
Uproot
ريشه كن كردن ، از ريشه كندن
116
Unwary
بدون نگرانى ، بدون تعجب و تشويش
117
Vendor
فروشنده
118
Verify
تاييد كردن
119
Versatile
همه فن حريف
120
Vigor
زور ، نيرو