daily expressions Flashcards
1
Q
من به اندازه ده دلار بنزین میخواستم، لطفا.
A
I’d like ten dollars’ worth of gas, please.
2
Q
تاریکی چیزی نیست که ازش بترسی - تاریکی ترس نداره
A
dark is nothing to be afraid of
3
Q
به جرات/با اطمینان میتونم بگم که
A
I would so far as to say
4
Q
ارزشش رو داشت
A
it was worth it
5
Q
یهو بیخوابی زد به سرم
A
A wave of sleepiness came over me.
6
Q
زمان زیادی از…..نگذشته
A
it wasn’t long ago that
7
Q
داره ده سالش میشه
A
Just coming up to ten years old
8
Q
خودم باید آینده م رو بسازم
A
I myself must determine my future
9
Q
همین الان داشتم بهت زنگ میزدم
A
I was just going to call you
10
Q
زبانم قاصر است
A
Words fail me
11
Q
رئیسم به من گفت ده دقیقه زودتر به جلسه بیایم.
A
My boss told me to come to the meeting ten minutes early.
12
Q
فقط یک بچه است.
A
He is a mere child.
13
Q
حتی یک کلمه از چیزی که بهت گفتم نباید جایی درز کنه
A
not a word of this should pass your lips
14
Q
باورم نمیشه که همچین حرف زشتی زدی
A
I can’t believe you let such a rude word cross your lips
15
Q
هرچی میدونستم رو بهت گفتم
A
I told you the sum total of what I knew
16
Q
دست از سرم بردار
A
get off my back
17
Q
از وصف زیبایی تو عاجزم
A
I am at a loss for words to describe your beauty
18
Q
من آدمی نیستم که با کسی رودربایستی داشته باشم
A
I’m not the kind of person to mince words
19
Q
لطفا مودب باش و اجازه بده حرفم تموم بشه
A
please have the courtesy to hear me out
20
Q
میخوام هرچقدر دلم میخواد گریه کنم
A
I WANT TO CRY TO MY HEART’S CONTENT
21
Q
احتیاط شرط عقله
A
discretion is the better part of valour
22
Q
یک ذره آبرو برام نمونده
A
I have no scrap of honor left
23
Q
اگر ثروت و ارتباطات پدرت نبود الان تو اینجا نبودی
A
if it weren’t for your daddy’s wealth and connections you wouldn’t be here now
24
Q
هیچکی از تو نظر نخواست.
A
Nobody asked you to put your two cents’ worth in
25
میشه یه خواهشی ازت بکنم؟
| دیگه نظر نده.
Can I ask you a favor?
| Never ever offer/ throw in your two cents again.
26
شیر آب چکه میکرد دادم تعمیرش کردن.
The tap was dripping, I had it repaired.
27
چشاش از حدقه زد بیرون وقتی ماشینمو دید.
His eyes bugged out when he saw my car
28
وقتی جوان بودم یک عالمه خواستگار داشتم که پاشنه در خونمون و از جا درآورده بودن.
When I was young I had a legion of wooers beating a path to our door.
29
زیر نور آفتاب کباب شدیم.
We broiled in the hot sun.
30
ما رو آنجا نکاری
don't leave us to cool our heels there
31
بیخود نیست که به من میگن مهندس
not for nothing am I called the engineer
32
اگر در مورد اتفاق به کسی چیزی بگی حالتو می گیرم
if you breathe a word about the accident to anyone I'll have your guts for garters
33
خودمو سر هیچی نگران کرده بودم.
I had got myself in a stew over nothing.
34
جو گیر نشو.
Don't get carried away.
35
مرا در عمل انجام شده قرار داد.
He presented me with a fait accompli.
36
مشتری جمع کردن زمان میبره
it takes time to build up clientele[ارباب رجوع‌ها]
37
لحظه آخر جا زد.
He ratted out at the last minute.
38
آنها به هم ناسزا می گفتند.
They were calling each other names.
| They were hurling abuse at each other.
39
یکی از دگمه هات بازه.
One of your buttons has come undone
40
تجربه شخصی من نشون داده که ...
I know from personal experience that ...
41
الان که فصل توت فرنگی نیست.
Strawberries are out of season now.
42
وقتِ گوش کردن به زرزرِ تو رو ندارم.
I don't have the time to listen to your stream of gibberish.
43
چنان سر و صدایی راه انداخت بیا و ببین.
He kicked up no end of a racket.
44
بی خیالش شو - پیگیر قضیه نباش
Drop the matter.
45
خیس عرق شده بود.
He was drenched with sweat.
46
پول براش مهم نیست. اون دنبالِ دانشه.
Money is no concern for him. He has set off in quest of knowledge.
47
قند تو دلش آب شد وقتی اونو دید.
His heart did a somersault when he saw her.
48
برو با هم سن خودت شوخی کن.
You are too young to get engaged in badinage with me.
49
شیطونه میگه بزنم توی گوشش
I have a half mind to slap him across the face
50
از لفظ بدی که استفاده کردم معذرت می خوام.
Pardon my French/ the expression.
51
طرف تفریحی مواد می زنه.
He is a recreational drug user
52
خیلی فیس و افاده‌ایه.
She is always putting on airs and graces.
53
یه روز اسمم به تنت رعشه می ندازه.
One day my name will send tremors down your spine.
54
تو گرسنگی نکشیدی که.
Hunger is an abstract concept for you.
55
از منبع موثق شنیدم.
I have it on good authority.
56
پام خواب رفت
I feel pins and needles in my leg
57
میدونی الان چی میچسبه؟
you know what would hit the spot now?
58
با افرادی بگرد که بتونی چیزی ازشون یاد بگیری
align yourself with people those you can learn from them
59
صد دلاری پول خرد داری؟
Do you have change for a hundred?
60
خدا رحم کرد - خطر از بیخ گوش گذشت
It was a close shave
61
موافقم باهات (یا باهاش)
| I agree with you or some other person!
That makes two of us!
❇️ - I prefer to travel in the spring - That makes two of us!
💠 - من ترجیح میدم فصل بهار مسافرت کنم! - من موافقم باهات!
❇️ She is against this kind of policy! - that makes two of us!
💠 - اون مخالف این جور سیاسته! - من موافقم (باهاش)
62
بسه دیگه ، کافیه
Used to show intolerance and anger , that's enough
⚡️ زمانی از این اصطلاح استفاده میکنیم که بخواهیم به کسی بگیم تموم کنه کاری رو چون خستمون کرده و به اینجامون رسیده!
That did / does it
❇️ That did it! I'm gonna get my divorce!
💠 کافیه نمی‌کشم دیگه! طلاقمو میگیرم!
❇️ You better be fired ! That does it!
💠 بهتره تو اخراج شی! بسه دیگه!
63
به کسی چیزی نگو
Keep it on the low /Down-low
❇️ You saw nothing! Keep it on the low!
💠 شتر دیدی ندیدی! به کسی چیزی نگو!
❇️ Keep it on the down-low or I'll skin you alive!
💠 چیزی درز نده وگرنه پوستتو زنده زنده میکنم
64
بدرد بخور! یه کمکی بکن!
Make yourself useful!
❇️ Make yourself useful and make some tea!
💠 بدرد بخور و یکم چای درست کن!
❇️ You're doing nothing! Make yourself useful!
💠 تو هیچ کاری نمیکنی! یکم کمک کن!
65
هیچ شانسی نداری
You don't stand a chance!
❇️ I could easily guess he didn't stand a chance!
💠 به راحتی تشخیص دادم که اون هیچ شانسی نداشت!
❇️ Your effort is in vain! You don't stand any chance of winning!
💠 تلاشت بیهوده ست! هیچ شانسی واس بردن نداری!
66
دقیقا ما چه نفعی می‌بریم؟؟؟ برای من چه سودی داره این کار؟
What's in it for me?
❇️ If I do that , what's in it for me?
💠 اگه اون کار رو کنم چه سودی داره واس من ؟؟
❇️ What's in it for me? I guess nothing!
💠 اینجی سودیش کجیس؟ فک کنم هیچی!
67
دلم گرفته ! دلم پره! غمگینم!
My heart is heavy!
❇️ My heart is heavy tonight!
💠 امشب گرفته دلم!
❇️ I couldn't talk much because my heart was too heavy!
💠 زیاد نمیتونستم حرف بزنم چون دلم پر بود!
68
حقته ، حقت بود!
(It) serves you right
❇️ - I failed the exam! + Serves you right for not studying!
💠 - امتحانو افتادم! + بخاطرینکه نخوندی حقته!
❇️ It serves you right for getting bad advice from a wrong person!
💠 بخاطرینکه از آدم اشتباهی مشاوره غلط گرفتی حقت بود!
69
هرکاری میگم یا میکنم رو انجام بده یا اطاعت کن
Follow my lead!
❇️ If you follow my lead , you'll have no problem!
💠 اگه هر کاری میگم رو بکنی ، هیچ مشکلی برات پیش نخواهد اومد! (شرطی نوع اول)
❇️ If you followed his lead , you wouldn't get lost now!
💠 اگه دنبالش میومدی ، الان گم نمیشدی!
70
الکی گلوی خودتو پاره نکن!
Save your breath!
❇️ He's not listening to you! So save your breath!
💠 اون بهت کوش نمیکنه ! پس گلوی خودتو الکی پاره نکن!
❇️ You'd better save your breath when someone is not giving a damn about your talking!
💠 بهتره زمانی که کسی موقع حرف زدن بهت اهمیت نمی‌ده ، الکی گلوی خودتو پاره نکنی!
71
حرف زدن درباره ش آسونه! مردی عمل کن!
Talk is cheap!
❇️ Talk is cheap! Show in action!
💠 حرف زدن آسونه! تو عمل نشون بده!
❇️ I guess she'll not give is any hand! Talk is cheap!!
💠 فک کنم قرار نیست کمکمون کنه! حرف زدن آسونه!
72
نمیخوام درباره ش حرفی بزنم
Don't go there!
❇️ Don't go there with my girlfriend!
💠 نمیخوام درباره‌ی دوست دخترم حرف بزنم!
❇️ That's it! Don't go there!
💠 بسه دیگه! نمیخوام درباره ش حرف بزنم!
73
دیگه کم آوردم ، از رو رفتم
I quit!
⚡️ این اصطلاح زمانی استفاده میشه که ما دیگه نمیکشیم یه وضعیتی رو تحمل کنیم و با گفتن این اصطلاح میگیم که کشیدیم کنار!
❇️ I really quit! I can't stand this!
💠 من دیگه نمی‌کشم واقعا! نمیتونم (این وضعیت رو) تحمل کنم!
❇️ This economy must be a nightmare! I quit!
💠 این اقتصاد باید یه کابوس باشه! دیگه کم آوردم!
74
حساب تو هم رسیده میشه ، دهن تو هم سرویس میشه
You'll get yours
❇️ Bother me all you want! You'll get yours!
💠 هرچقد میخوای اذیتم کن! حساب تو می‌رسم آخر!
❇️ It doesn't matter what you do to me! You'll soon get yours!
💠 مهم نیس چیکارم میکنی! دهنت سرویس میشه آخر!
75
چطور بگم؟ چجور بیان کنمش؟
How should I put it/this?
❇️ How should I put this? I really don't like her!
💠 چطور بگم؟ واقعا خوشم نمیاد ازش!
❇️ How should I put it? I can't stand the sight of that jerk!
💠 چطوری بگم ؟ ریخت اون عوضی رو نمیتونم تحمل کنم!
76
وضع و اوضاع به جاهای باریک یا دشوار کشیده شد
Things have come / came to a pretty pass!
❇️ With the new wave of CORONAVIRUS , things came to a pretty pass!
💠 با موج جدید کورونا ، اوضاع وخامت بیشتری پیدا کرد.
❇️ Nobody wanted to make peace , so things have come to a pretty pass!
💠 هیچکس نمی‌خواست صلح کنه ، پس اوضاع به جاهای باریک کشیده شده!
77
بهم بیشتر سر بزن ، پیش ما بیا! ، غریبی نکن
Don't be a stranger!
❇️ Don't be a stranger , I'm gonna miss you!
💠 بیشتر سر بزن دلم برات تنگ میشه!
❇️ I hate to invite anyone! Feel free to drop by and don't be a stranger!
💠 دوست ندارم کسی رو دعوت کنم! راحت باش و سر بزن و غریبی نکن!
78
(تلفن) با تو کار داره!
It's for you!
79
نمیشه تو رو فهمید یا تو رو متقاعد کرد
You're impossible!
❇️ I can't believe it! You're really impossible!
💠 باور نمیکنم! سخته فهمیدنت!
❇️ Don't try to convince him! He's truly impossible!
💠 سعی نکن متقاعدش کنی! نمیشه متقاعدش کرد یا باهاش کنار اومد!
80
هالو نیستم که! تازه سر از تخم در نیاوردم که
I wasn't born yesterday!
❇️ I wasn't born yesterday! I'm not buying that!
💠 هالو نیستم که! باور نمیکنمش!
❇️ Who do you think you are talking to? A kid? I wasn't born yesterday!
💠 فک میکنی با کی داری حرف میزنی؟ یه بچه؟ تازه سر از تخم در نیاوردم که!
81
محض اطلاعتون.... ، محض اطلاعت
For Your Information
❇️ Just FYI , I'm not your father to give you pocket
💠 محض اطلاعت ، من پدرت نیستم که بهت پول تو جیبی بدم!!!
❇️ Your behavior , FYI , was rude!
💠 محض اطلاعت ، رفتارت خیلی بی ادبانه بود!!!
for the record
We're willing to state for the record that it has enormous value
82
خر تو خر
flupie
83
تا جائیکه من میدونم
as/so far as I’m concerned
| As far as I’m concerned she can come home whenever she likes
84
یواش، احتیاط کن
Easy does it!
Be careful with that glass vase. Easy does it!
مواظب آن گلدان بلور باش. احتیاط کن!
85
بجنب، تکون بخور
Get a move on!
We can’t wait all day for you. Get a move on!
نمی تونیم کل روز را منتظر باشیم. تکون بخور.
86
چیزی که ازش متنفرم اینه که مجبور بشم تو صف بایستم
My pet hate is having to stand in line.
87
باور کنی یا نه، باور بشه یا نشه
Believe it or not
Believe it or not, you’re the only guy I trust.
باور بشه یا نه، تو تنها آدمی هستی که بهش اعتماد دارم.
88
دست از سرم بردار، راحتم بزار، اینقدر گیر نده
Get off my back!
Stop picking on me. Get off my back!
اینقدر به من گیر نده، دست از سرم بردار!
89
قبوله، باشه، موافقم.
(It’s a) deal.
A: Ok. You go your way and I’ll go mine. Deal?
باشه، تو راه خودته برو منم راه خودمو میرم. قبوله؟
90
چرا نمیری پی کارت؟ - برو پی کارت
Why don’t you go about your business?
We don’t need you here. Why don’t you go about your business?
اینجا به تو احتیاجی نداریم. چرا نمیری پی کارت؟
go fry an egg!
Go away and stop bothering me! Go fry an egg!
از اینجا برو و انقدر اذیتم نکن! برو پی کارت!
91
سرت به کار خودت باشه!
Mind your own business!
Hey, busybody, mind your own business.
آهای فضول، سرت به کار خودت باشه.
92
مطابق سنت رفتار کن
Act your age.
You’re not a kid anymore. Act your age.
تو دیگه بچه نیستی، مطابق سنت رفتار کن
93
محض احتیاط
just in case / to be on the safe side
Take an umbrella with you, just in case
با خودت یک چتر بردار، محض احتیاط.
94
بسه دیگه، حرف نزن دیگه، دهنتو ببند.
Knock it off! / Cut it out!
Knock it off! I can’t take it anymore.
بسه دیگه. بیش از این تحملش را ندارم.
95
مگر از روی جنازه (نعش) من رد شوی
over my dead body.
A: we’ve all decided to sell this house to a developer.
B: Over my dead body.
ما همگی تصمیم گرفته ایم این خانه را به یک بساز بفروش، بفروشیم
مگر از روی نعش من رد شوید.
96
مسئله مهمی نیست، خیالی نیست، مشکلی نیست
No big deal
A: I’m sorry. I bumped into your car
B: It’s just a scratch. No big deal.
ببخشید. زدم به ماشینت
فقط یک خراشه. چیز مهمی نیست.
97
والّا، وگرنه
Or else
Go away or else I’ll call the cops.
برو پی کارت والا پلیس را خبر می کنم.
98
بجنب، یالا، گاز بده، زودتر
Step on it.
I want you to send all these emails, and step on it.
میخوام همه این ایمیلها را بفرستی، بجنب!
99
عین خیالش نیست.
He doesn’t give a damn about it.
He’s failed the exam again but he doesn’t give a damn about it?
امتحان را دوباره رد شده ولی عین خیالش نیست.
100
این حرفا سرم نمیشه، واسه من دروغ سرهم نکن
Don’t give me that!
Don’t give me that! I wasn’t born yesterday.
واسه من دروغ سرهم نکن. من بچه نیستم.
101
بیخوده، به درد نمیخوره
It sucks.
I can’t eat this sandwich. It sucks.
نمی تونم این ساندویچ را بخورم. بیخوده
102
بزن تو رگ، بزن به بدن
Dig in!
Ok. Dinner’s ready. Dig in!
خوب شام حاضره، بزن تو رگ.
103
بیخیال، ولش کن
Never mind!
A: I’m sorry you failed you exam. متأسفم در امتحان رد شدی
B: Never mind بیخیال!
104
کارت خوب بود، خسته نباشی، دستت درد نکنه
Nice job! / Good work!
I really enjoyed your class. Nice job!
واقعا از کلاستان لذت بردم. خسته نباشید.
105
راحت باش، هر طور که راحتی
Suit yourself.
If you don’t want to come with me, it’s ok. Suit yourself.
اگر نمی خواهی با من بیایی، اشکالی نداره. راحت باش.
106
بزن به تخته، بزنم به تخته
Knock on wood.
You haven’t changed a bit after so many years, knock on wood!
بعد از این همه سال اصلا عوض نشدی، بزنم به تخته!
107
مشکلی نیست. نگران نباش
No sweat (No problem)
Of course you can use my car. No sweat.
البته که می تونی از ماشین من استفاده کنی. مشکلی نیست.
108
چه عجب از این طرفا؟ شما کجا اینجا کجا؟
What’s bring you here?
Hello. What a surprise? What brings you here?
سلام. چه سورپرایزی؟ چه عجب از این طرفا؟
109
شایعات زیادی در مورد تو و جنیفر هست. چه خبره؟
There are lots of rumors about you and Jennifer. What’s up?
110
این طرز حرف زدنت کار دستت میده
that mouth will be the death of you
111
واقعا عجیبه
| used when you tell someone a fact and you then want to say that the fact is surprising, strange or stupid:
go figure!
It's a terrible movie and it made $200 million. Go figure!
After losing their first six games, they won the next ten. Go figure.
112
اصلا روحم هم خبر نداشت که
I didn't have he faintest idea that..
113
دیدنت باعث افتخار بود
it was an honor to meet you
114
برو پی کارت
go fry an egg!
Go away and stop bothering me! Go fry an egg!
از اینجا برو و انقدر اذیتم نکن! برو پی کارت!
115
موضوع حرف بیشتر سر اینه که
it's mostly about....
116
تا حالا به این فکر کردی که
did you ever think...?
117
اون خیلی خاص و باحال بود که
| to be very special or admired
be (really) something
| Imagine winning an Olympic medal - now that would be something.
118
برو به جهنم برو بمیر
kiss my ass
Kiss my ass, Jerry! You couldn't do it either.
برو به جهنم "جری"! تو هم نمی‌توانستی آن را انجام دهی.
Some guy tried hitting on me at the bar, and I told him to kiss my ass.
یک یارو سعی کرد در میخانه مخ من را بزند و من به او گفتم برو بمیر.
drop dead
go to hell
119
دستت رو بکش
take hands off
| You kids take your hands off those cookies, they're for after dinner!
120
باخت توی گزینه هام نیست
losing is not an option for me
121
البته هرکسی میتونه عقیده اش رو بگه ولی من گفته شما رو قبول ندارم
Of course everyone is entitled to their opinion, but I can't accept what he is saying
122
اطلاع ندارم نمی‌دانم، خبر ندارم
don't ask me
‘What will the meeting be about?’ ‘Don’t ask me.’
123
زهی خیال باطل - آره جون خودت
famous last words
‘Everything's under control.’ ‘Famous last words!’
124
چرند نگو
get off it!
come off it!
Oh come off it! You can’t seriously be saying you knew nothing about this
125
موضوع را عوض کن
get off it!
Get off it! You've been talking about the same thing for an hour.
موضوع را عوض کن! یک ساعته که داری درباره یک چیز صحبت میکنی.
126
در آن صورت - حالا که اینطوره
in that case
| "There’s no coffee.” “Well, in that case we’ll have tea."
127
دیر رسیدن بهتر از هرگز نرسیدن است
better late than never
I'm sorry my gift came late, but better late than never, right?
ببخشید که کادوی من دیر به دستت رسید، اما دیر رسیدن بهتر از هرگز نرسیدن است، اینطور نیست؟
128
آخه واسه چی؟
why on earth
| Why on earth would I want a table that doesn't even stand up anymore?
129
اگر به بن‌بست خوردی در بدترین حالت، به عنوان آخرین راه چاره
| If all other options and plans are unsuccessful.
if all else fails
If all else fails, we can always order pizza.
We could go to the beach or to my sister's house, and if all else fails, we can always find something to do at home.
130
بی‌بروبرگرد
without fail
| I ring my mother every Sunday without fail
131
I am very surprised.
Usage notes: often used humorously, when someone pretends that a situation is more serious than it really is
good grief
"I have four computers at home" "Good grief. What do you do with them all?"
Good grief, look at all this food! Are you feeding an army?
132
دوری و دوستی
Absence makes the heart grow fonder
133
قراره که
be supposed to
I thought we were supposed to be paid today.
فکر کردم امروز قرار بود حقوق بگیریم.
134
چه خوب شد که
| used for saying that you are pleased that something has happened because it prevents something bad from happening
It’s a good thing
Good thing they didn’t go camping last weekend – the weather was terrible.
It’s a good thing you called – Mom was starting to get worried.
135
حرفم در خاطرت بمونه
mark my words
He'll cause trouble - you mark my words!
Mark my words: nothing good will come of this!
136
من دیگه به نه شنیدن عادت کردم
I have "No" for my breakfast
137
همینجا بزن کنار(ماشین رو نگهدار)
pull over right here
138
بزنم به تخته
touch wood
The deal will be agreed on Wednesday, touch wood.
139
دست از پا درازتر
with one's tail between one's legs
He left the meeting with his tail between his legs after he was criticized by the president.
او دست از پا درازتر جلسه را ترک کرد بعد از اینکه رئیس او را مورد انتقاد قرار داد.
140
موافقم
I’ll say
| She’s very pretty.’ ‘I’ll say!’
141
هنوز زوده و فرصت هست
| it is too soon to make a judgment about the likely result of something because a lot might still happen or change
it's early days
Our progress has been fairly slow so far, but it's early days.
142
بریز بیرون! حرف بزن! زودباش بگو
spill it
143
این دهن ، قرص قرصه.
this flapper fort knox
144
ایکاش
if only
If only you had a scintilla of courtesy.
ای کاش ی ذره ادب داشتی.
if only I knew her schedule
145
چه تصادف/اتفاق جالبی
what are the odds
146
نظر لطفتونه
it's nice of you
147
این از محبت شماست
That's sweet of you
148
اینجا رو خونه خودت بدون
149
واسه خاطر کار گیر کردم
I got stuck at work
150
بزن به چاک
Clear off
Clear off or I'll call the police!
beat it
151
آیا اون به نظرت جالبه؟
does that seem like fun to you?
152
وقتی حرف ... به میون میاد
When it comes to
| When it comes to finding a partner, first impressions do count.
153
یکی طلبت - اینجا بهت بدهکار شدم
that's one I owe you
154
به همه خوش گذشت
a good time was had by all
155
بریز بیرون - خودت رو خالی کن - توی خودت نگه ندار
let it out
156
احتمالش میره که
The odds are that
The odds are that he will commit the same crime again
it is likely that
157
برام فرقی نداره
it makes no odds :
| Pay me now or later – it makes no odds.
158
موانع زیادی بر سر راهمه
| there are a lot of difficulties that may prevent someone’s success
the odds are stacked against me
| They may be able to build a life for themselves, but the odds are stacked against them
159
کسشعر نگو
| used to tell someone to stop saying things that are completely wrong
cut the crap
| Just cut the crap and tell me what really happened.
160
آدم باید خودش رو با شرایط تطبیق بده
desperate times call for desperate measures
161
رغبتش رو ندارم/نداشتم - میلم نمی کشه/نمی کشید
| used to say that you do not want to make the effort to do something, or that you are not interested in doing something
can’t/couldn’t be bothered (to do something)
It was so hot I couldn’t be bothered to cook.
I should be revising, but I just can’t be bothered.
162
زحمتی نیست
| used to emphasize that you were happy to help someone
it's no bother
‘Thanks for your help.’ ‘It was no bother at all.’
I don't mind looking after your dog? it's no bother to me
163
(فلان چیز) به زحمتش نمی ارزه
something is more bother than it’s worth
164
موضوع از این قراره
here is the thing
165
ساده تر بخوام بگم... به بیان ساده تر
put it simply
166
گمون نکنم این به درد بخوره
I don't think it's gonna get it done
167
مطمئن باش قطعاً
you bet your ass
.You bet your ass I'll be there on Friday!
. مطمئن باش که من جمعه آنجا خواهم بود!
168
حالا که حرف رو به اینجا کشوندی
now that you pull it that way...
169
شک نکن
make no bones about it
170
عجب چه عجیب
| used to express your surprise or shock about something
fancy!/fancy that! :
‘The Petersons are getting divorced.’ ‘Fancy that!’
Fancy seeing you here!
171
ادبت کجا رفته؟
where are your manners?
172
مراقب رفتارت باش
mind your manners
173
تا حدی (این گفته) درسته
| used for saying that something is partly true
in a manner of speaking
| ‘Are you his girlfriend?’ Nicola asked. ‘In a manner of speaking.’
174
اگر نظر من را بپرسی/ بخواهی
if you ask me /ɪf ju æsk mi/
175
I am very surprised.
Usage notes: often used humorously, when someone pretends that a situation is more serious than it really is
good grief
"I have four computers at home" "Good grief. What do you do with them all?"
Good grief, look at all this food! Are you feeding an army?
176
اگر به بن‌بست خوردی در بدترین حالت، به عنوان آخرین راه چاره
| If all other options and plans are unsuccessful.
if all else fails
If all else fails, we can always order pizza.
We could go to the beach or to my sister's house, and if all else fails, we can always find something to do at home.
177
آخه واسه چی؟
why on earth
| Why on earth would I want a table that doesn't even stand up anymore?
178
چه خوب شد که
| used for saying that you are pleased that something has happened because it prevents something bad from happening
It’s a good thing
Good thing they didn’t go camping last weekend – the weather was terrible.
It’s a good thing you called – Mom was starting to get worried.
179
قراره که
be supposed to
I thought we were supposed to be paid today.
فکر کردم امروز قرار بود حقوق بگیریم.
180
موضوع را عوض کن
get off it!
Get off it! You've been talking about the same thing for an hour.
موضوع را عوض کن! یک ساعته که داری درباره یک چیز صحبت میکنی.
181
زهی خیال باطل - آره جون خودت
famous last words
‘Everything's under control.’ ‘Famous last words!’
182
اطلاع ندارم نمی‌دانم، خبر ندارم
don't ask me
‘What will the meeting be about?’ ‘Don’t ask me.’
183
دوزاریم افتاد - یهو فهمیدم قضیه چیه
it all clicked into place
| I thought, ‘What is he doing?’ and then suddenly it all clicked into place
184
خودت رو مرده فرض کن
you're so dead
185
معلوم/مشخص شده که
it transpires that :
| It now transpires that he kept all the money for himself
186
بنزینمون تموم شد! داره تموم میشه!
We're out of gas!
❇️ Do something! We're out of gas!
💠 یه کاری بکن! بنزین تموم کردیم!
❇️ I guess we can't make it! We're almost out of gas!
💠 فک کنم نمی‌تونیم برسیم! تقریبا داره بنزینمون ته می‌کشه!
187
به نظرم میاد که
I get the impression that...
I get the impression that he’s rather shy.
به‌نظرم او نسبتاً خجالتی است.
I got the distinct impression that you disliked her.
188
اونها از کجا پیداشون شد؟
when did they turn up?
189
نگاه کن! حلقه ام پیداش شد
Look! my ring is turned up
190
الان سرم شلوغه(گیرم)
I'm tied up at the moment
191
آفتاب داره در میاد
the sun is coming up
192
آفتاب داره میره
the sun is going down
193
قیمت ها 10درصد کشیدن پائین
the prices went down by 10%
194
نمیتونم زیپ رو بکشم بالا
I can't do the zip up
195
ماشینم از کار افتاد
My car broke down
196
تو خیلی وزن اضافه کرده ای
you've put on a lot of weights
197
بمب ممکنه منفجر بشه
The bomb may go off
198
چراغها چرا یهوئی خاموش شدن؟
why did lights suddenly go off?
199
آلارم رو بذار 5صبح زنگ بزنه
set the alarm to go off at 5am
200
اگر به بن‌بست خوردی در بدترین حالت، به عنوان آخرین راه چاره
if all else fails
If all else fails, you can always sell your motorbike.
در بدترین حالت، همیشه می‌توانی موتورت را بفروشی.
201
آخه چطوری
how on earth
| How on earth did he pass the exam? he did no work at all
202
آخه چرا
why on earth
| Why on earth didn't you tell me before
203
اصلا راه نداره - حرفش رو هم نزن
out of the question /aʊt ʌv ðə ˈkwɛsʧən/
The bill is on me. I won't let you pay. It's out of the question.
صورت حساب پای من است. نمی گذارم تو پول بدهی. امکان ندارد.
204
کت ت رو ببند وگرنه سرما میخوری
Do up your coat or you’ll get cold.
205
این دامن از پشت بسته میشه
This skirt does up at the back
206
خدای نکرده
god forbid
207
با فرض محال که
on the off chance that...
| I applied for the job on the off chance that they might like me, but I didn't seriously expect to get it.
208
تازه اول شبه
the night is young
209
حرفت را بزن - زود بگو
spit it out
Come on, spit it out, who told you about this?
زودباش، بگو، کی دراین‌باره به تو گفت؟
If you've got something to say, spit it out!
اگر حرفی برای گفتن داری، حرفت را بزن!
210
مادرم پول توی جیبی م رو قطع کرد
My mom cut me off
211
خوش شانسی به تو هم رو میاره
Every dog has its day
212
تا وقتی که علف زیر پات سبز بشه
Until the cows come home
You can wait for taxi until the cows come home
213
خود را نباز - خونسردیت رو حفظ کن
play it cool
214
تلفنت داره خودشو می کشه از بس زنگ خورد
your phone is ringing off the hook
215
با دم شیر بازی نکن
don't poke the bear
216
تنها راهی که به نظرم میرسید همین بود
it was the only thing I could think of
217
شرّت کم
Good riddance
218
یه چیزی توی همین مایه ها
to that effect
She said she was unhappy, or words to that effect.
He said something to the effect that he would have to change jobs if the situation continued.
219
وای بر من
woe is me
220
وای به حال هر کسی که...
Woe betide anyone
| Woe betide anyone who smokes in our house!
221
اوضاع امن و امانه
The cosst is clear
222
کار نشد نداره
The sky is limit
223
راه رو باز کنین
Make a hole
224
ولم کن
Let go of me
225
امکان نداره،حرفشم نزن
Not a chance
226
بیا روراست باشیم
Let's face it
227
من چه میدونم
Beats me
228
سرجات بمون
Stay put
229
احتیاط کن
Easy does it
230
بزن ب چاک
Buzz off
231
اینجا جای کسیه؟
Is this seat taken?
232
بچه نیستم که
I wasn't born yesterday
233
زحمتی نیست،خواهش میکنم
No trouble at all
234
راحت باش
Make yourself comfortable
235
خیالم راحت شد
What a relief
236
از من دلخوری؟
Are you cross with me?
Are you upset with me?
237
سرت به کار خودت باشه
mind your own
238
بهترین خودت باش
Put your best foot forward
239
میخوام بترکونم
I'm gonna kill it
240
راستشو بگو
Come clean
241
دیدی بهت گفتم!
I told you so
242
پدر صلواتی
Son of a gun
243
بگو غلط کردم
Say uncle
244
حرف مفت نزن
Don't bullshit me
245
مو به تنم سیخ شد
I got goosebumps
246
توی همون نگاه اول دلم رو بردی
You had me at hello
247
فضولی موقوف
Stop prying
248
اوضاع بر وفق مراده
Everything is in order
249
گذشت اون روزا که
Gone are the days when
| Gone are the days when I was in love with you from the bottom of my heart.
250
هیچ فرقی ندارد
be six of one, half a dozen of the other
You can either meet us before the show for dinner or afterwards for dessert. It's six of one, half a dozen of the other.
هم می‌توانی قبل از برنامه برای شام به دیدن ما بیایی و هم می‌توانی بعد از آن (برنامه) برای دسر. هیچ فرقی ندارد.
251
با این وجود با این حال
be that as it may
I know that he has tried hard; be that as it may, his work is just not good enough.
می‌دانم که سخت تلاش کرده است، با این وجود، کارش [عملکردش] به اندازه‌ی کافی خوب نیست.
252
Do something quickly.
don't spare the horses
Get this bloodwork to the lab and don't spare the horses—it's urgent.
253
علم غیب ندارم که
I'm not a mind-reader
254
اون خیلی خاص و باحال بود که
| to be very special or admired
be (really) something
| Imagine winning an Olympic medal - now that would be something.
255
تا حالا به این فکر کردی که
did you ever think...?
256
موضوع حرف بیشتر سر اینه که
it's mostly about....
257
سوار خط 30 ب شوید و سه ایستگاه بعد پیاده شوید
Get on a 30 B and get off after three stops
258
اصلا روحم هم خبر نداشت که
I didn't have he faintest idea that..
259
ترسوها اینجوری عمل می کنن
that's how chicken shits do it
260
منم همینو میخواستم بگم
that's what I was gonna say
261
با نگاهی به گذشته
In retrospect
262
دست و بالم تنگه
Money is tight
263
سالیان سال
in donkey's years
| I haven't seen him in donkey's years
264
کاریش نمیشه کرد
| that's the way things turn out (used to express resigned acceptance of a situation).
them's the breaks
I'm pretty gutted(= very shocked or disappointed ) about not getting into the grad school program I wanted, but hey, them's the breaks.
265
با این پول این بهترین انتخابه
this is the best value for the money
266
از این بدتر نمیشه
| someone dislikes something very much
someone wouldn’t be caught dead:
| I wouldn't be caught dead wearing a dress like that – it's like something my grandmother would wear!
267
محض رضای خدا
| said when you are annoyed, and to emphasize what you are saying:
for crying out loud
| Oh, for crying out loud, just listen to me!
268
واقعا عجیبه
| used when you tell someone a fact and you then want to say that the fact is surprising, strange or stupid:
go figure!
It's a terrible movie and it made $200 million. Go figure!
After losing their first six games, they won the next ten. Go figure.
269
این طرز حرف زدنت کار دستت میده
that mouth will be the death of you
270
از شانسی که دارم...
as luck would have it
| We ran out of petrol on the way home, but as luck would have it, we were very near a garage.
271
با این پول این بهترین انتخابه
this is the best value for the money
272
چه بهتر
So much the better.
A: John said he can’t come with us.
جان گفت نمی تواند با ما بیاید.
B: So much the better.
273
اصلا حرفشم نزن - غیرممکنه
Out of the question
The bill is on me. I won’t let you pay. It’s out of the question.
صورتحساب پای منه. نمی ذارم تو پول بدی. غیر ممکنه
274
همه چیز دست به دست هم داد تا....
Everything concurred to
| Everything concurred to produce the desired effect
275
محض اطلاعتون.... ، محض اطلاعت
For Your Information
❇️ Just FYI , I'm not your father to give you pocket money!
💠 محض اطلاعت ، من پدرت نیستم که بهت پول تو جیبی بدم!!!
❇️ Your behavior , FYI , was rude!
💠 محض اطلاعت ، رفتارت خیلی بی ادبانه بود!!!
276
چه کاسه ای زیر نیم کاسه است؟
What's the catch?
❇️ You're giving me 30 bucks for fun? What's the catch!
💠 داری همین جوری 30 دلار بهم میدی؟ چه کاسه ای زیر نیم کاسته؟
❇️ -Your boss is offering you a promotion? Really? What's the catch? -No catch! I worked hard for this!
💠 -رئیست داره بهت ارتقا پیشنهاد میده ؟ واقعا؟ چه کاسه ای زیر نیم کاسه ست؟ -هیچ کاسه ای! براش سخت کار کردم!
277
روح .... در آرامش باشه ، روح ... شاد
May sb rest in peace
❇️ May your father rest in peace! She was a respected lady!
💠 روح مادرت شاد! خانم شریفی بود!
❇️ He died young! May he rest in peace!
💠 جوون مرد! روحش شاد!
278
حرف دلتو بزن
| to say what you think about something very directly:
speak your mind
| He's certainly not afraid to speak his mind.
279
کبکش خروس می خونه
there was a spring in his step
280
مدرکت رو بذار در کوزه آبشو بخور
flush your degree down the toilet
281
کار از کار گذشته.
The fat is in the fire.
282
تجربه شخصی من نشون داده که ...
I know from personal experience that ...
283
بذار برات درسی بشه که...
let that be a lesson to you
let that be a lesson to you not to divulge your private matters to every Tom, Dick and Harry
این برات درسی میشه که دیگه سفره دلت رو جلوی هرکسی باز نکنی
284
کسر شان منه که...
it's beneath my dignity to...
It's beneath my dignity to befriend you.
کسر شأن منِ با تو دوست بشم.
285
این مسئله بهتره بین من و تو خصوصی حل بشه
this matter is best handled privately between you and me
286
گورت رو گم کن
crawl back under your rock
287
ایکاش اوضاع جور دیگری پیش میرفت
I wish things had worked out differently
288
برات دعا می کنم
My payers will be with you
289
چشماش از تعجب گرد شده بود
His eyes were out on stalks
290
ارزش زحمتش را ندارد
more trouble than it's worth
.Making your own yogurt is more trouble than it's worth.
ماست خود را درست کردن ارزش زحمتش را ندارد.
291
از چه نظر از چه طریق
Wherein
Wherein lies the difference between conservatism and liberalism?
تفاوت بین محافظه‌کاری و آزادی‌خواهی از چه طریق است؟
292
که به وسیله آن که به موجب آن
whereby /werˈbaɪ/
They are introducing a program whereby all staff can have regular training.
آنها برنامه‌ای معرفی کرده اند که به موجب آن تمام کارکنان می‌توانند به طور منظم آموزش ببینند.
293
موعد به دنیا آمدن آن بچه چه زمانی است [آن بچه چه زمانی به دنیا می‌آید]؟
When's the baby due?
294
با کمال احترام
| used when you disagree with someone or criticize them in a polite way
with (all) due respect :
| Dad, with all due respect, was not a very good husband
295
موعد حقوق اول اکتبر است
Payment is due on 1 October.
296
موعد پرداخت اجاره من، اول ماه است.
My rent is due at the beginning of the month.
297
موعد انتشار اولین آلبوم گروه اواخر همین ماه است.
The band's first album is due for release later this month.
298
رئیس بهتر از این گیرم نمیومد
I really couldn't ask for a better boss.
299
همکاری با شما مایه افتخاره
it's an honor to be working with you
300
خودِ خودشه
in the flesh
301
این موضوع به من ربطی نداره
I have nothing to do with this
302
بجز جهنم محض جور دیگه ای نمیشد توصیفش کرد
there was no way to describe it except utter hell
303
نفعی برات نداره
it won't do you any good
304
طاقت بیار
hang on
305
حالم را بهم می‌زند
gag me!
.Oh, gag me! She's totally gross.
آه، حالم را بهم می‌زند! او خیلی حال‌بهم‌زن است.
306
همینه که هست
it is what it is
307
جای بحثی نیست که
It is beyond dispute that
| It is beyond dispute that advances in medicine have enabled people to live longer.
308
چاره ای نیست - باید قبولش کرد
| used to say that it is necessary to accept the situation as it exists
so be it :
| If she wants to spend all her money on clothes, so be it!
309
ای وای
holy crap
Holy crap, that car just exploded!
ای وای، آن خودرو الان منفجر شد!
Holy crap, the bill for the dinner is nearly $200
ای وای، صورتحساب شام حدوداً 200 دلار است!
holy shit
310
بروپی کارت
get a long with you
311
مهمان من - به حساب من
my treat
Let's go out for lunch—my treat.
بیا برای ناهار بیرون برویم؛ مهمان من.
312
برخلاف تصور، تازه راستشو بخوای
if anything
Her success hasn't caused tension - if anything, it's helped our marriage.
موفقیت اون باعث ایجاد تنش نشد که هیچ تازشم برعکس به ازدواجمون کمک هم کرد.
313
اون قیافه رو به خودت نگیر
don't make that face
314
با نگاهش میخواست بهم بگه
She looked at me as if to say
315
نوک زبانم است.
It's on the tip of my tongue.
316
باید همین دوروبرا باشه
He is gotta be out here somewhere
317
مواظب حرف زدنت باش (=از الفاظ زشت استفاده نکن)
watch your language
318
تکون نخور - آروم باش
hold still
319
تو در همچیین جایگاهی نیستی - تو حق انجام چنین کاری را نداری
this is not your place
320
یه راهی براش پیدا می کنم - یه فکری براش می کنم
I'll figure sth out
321
امروز با یه مَن عسل هم نمیشه خوردت - امروز به شدت بداخلاقی
you are in one of your giant asshole moods today
322
وارد جزئیات نشدم
I didn't get into specifics
323
ممنون از وقتی که گذاشتی
appreciate your time
324
این دیگه نهایت حرف مزخرفیه که میشه زد
that is the last fucking thing
325
حقته
it serves you right
326
میشه بس کنی؟
will you let it rest?
327
حرفات با عقل جور در نمیاد
you make any fucking sense
328
میدونم چیا کشیدی(چه بلاهایی سرت اومده)
I know what you have been through
329
نمیدونم یهو چم شد(چرا همچین کاری کردم)
I don’t know what came over me
330
جای شکرش باقیه که...
it’s a mercy (that) :
| It’s a mercy the accident happened so near the hospital.
331
همین قدر کافی است بگویم که
Suffice it to say that
| Suffice it to say that afterwards we never met again
332
بیا موکول کنیم به یه شب دیگه
Let's call it a night
333
جسارت نباشه
| used to tell someone that you hope that what you are going to say or do will not offend them
```
no offence (intended) :
No offense, but this cheese tastes like rubber.
No offence intended, but are you sure your calculations are right?
```
334
بیا از نو شروع کنیم
Let's hit the reset button
335
هارت و پورت الکی می کنه فقط
He/She is all bark, no bite
336
(...)خیلی بیشتر ازاینها جای بحث دارد
there is much more to ...than that
While some people may associate psychology with looking at what's wrong with us, and at what problems we have, there is much more to psychology than that.
337
حرف زدن راجع به ... رو تموم کن
cut it with the … talk
338
به نظر اوضاعش خوبه
he seems to be doing fine
339
لطف کردی که بهم خبر دادی
nice of you to let me know
340
بس کن - تمومش کن - کافیه دیگه
| used to tell someone to stop doing something which annoys you
knock it off :
| Oh, knock it off Alex, I'm really not in the mood for your jokes.
341
تو هنوز اون روی منو ندیدی
you haven’t heard the last of me yet.
342
عجب - ای بابا
| used when you are slightly surprised or annoyed
good grief:
| Good grief! What a mess!
343
بجنب، یالا
step on it
I want you to send all these emails - and step on it.
من از تو می‌خواهم همه این ایمیلها را ارسال کنی؛ و بجنب.
344
تا کی قراره ادامه پیدا کنه؟ کی میخوای بس کنی؟
when is it gonna be enough
345
دیگه تحملش رو ندارم
I can'e take it anymore
346
said when you understand how someone feels because you have had the same experience
I know the feeling:
‘It’s so embarrassing when you can’t remember someone’s name.’ ‘I know the feeling.
‘I really resent the way he treated me.’ ‘I know the feeling
347
said when you have the same feeling about someone as they have towards you
the feeling is mutual :
| My dad hated my boyfriend, and the feeling was mutual
348
خجالت کشیدن نداره
it’s nothing to be ashamed of.
| Everyone cries sometimes – it’s nothing to be ashamed of.
349
باید از خودت خجالت بکشی
You should be ashamed of yourself
350
کاری نکردم که شرمنده باشم
I've done nothing to be ashamed about
351
used for saying that someone should have their own opinion about something and not accept what they are told.
I'll be the judge of that
| Jane says I'm good at cooking, but I'll let you be the judge of that!
352
چ فایده ای داره؟
what good can it do?
353
فکر نکنم افتخار آشنایی با شما رو داشته باشم
I don't believe I've had the pleasure
354
کله ت رو به کار بنداز
Use your noggin
355
بایدم اینطور باشه - غیرازاین نمیتونه باشه
| used to say that something should have been expected
it is bound to be
| ‘It’s hot!’ ‘Well, it was bound to be – I just took it out of the oven.’
356
پام خواب رفته
I've lost feelings in my leg
357
تو همون چیزی رو گفتی که من میخواستم بگم
you took the word right out of my mouth
358
اوضاع نباید اینجوری میشد
things never should have gotten too far
359
دستت رو ببکش
get your hands off me
360
خودت رو در حد اون پایین نیار
Don’t stoop to her level
361
باهم حال میکنیم/ ارتباطمون خوبه
we vibe so well with each other
362
این مدت (که ندیدمت) چکارا میکردی؟ (چه خبرا؟ چطورایی؟)
How have you been?
363
چکارا میکنی؟
How are you doing?
364
.باید گاهی وقتا دور هم جمع بشیم
We should get together sometimes.
365
من شما رو از جایی نمیشناسم؟ (شما رو جایی ندیدم؟)
Don't I know you from somewhere?
366
سنش سی و خرده ای است (در دهه سوم اش است)
He is in his thirties
367
(اینقدر بانمکه) وقتی میبینیش نمیتونی بیخیالش بشی
You can't miss her when you really see her.
368
بگو دیگه (زودباش)
| used to tell someone to start speaking or to speak more quickly, when they are unwilling to speak or are speaking slowly
Spit it out! :
| Come on, spit it out, who told you about this?
369
در لحظه زندگی کن
Seize the day
370
دیگه کارمون ازین حرفها گذشته
we are a long way past that
371
روند کار اینجوریه
that's (just) the way it works
372
نمیتونم دست روی دست بذارم (هیچ کاری نکنم)
I can't (just) let this be
373
خدای نکرده
God forbid
374
برو سر اصل مطلب
get to your point
375
هر جور که راحتی!
Suit yourself!
‘I think I'll stay in this evening.’ ‘Suit yourself!’
«فکر کنم امشب خانه بمانم.» «هر جور که راحتی!»
‘I'm not going to help you.’ ‘Suit yourself.’
«به تو کمک نخواهم کرد.» «هر جور که راحتی!»
376
وقتی موضوع سر....باشه
when it comes (down) to
We know we should cut down on fat but that doesn't help when it comes to eating.
However, when it comes down to somebody that they know, they have a different feeling.
377
قضیه ازین قراره که
here's the deal
A: "But why's your mom so mad at you?"
B: "OK, here's the deal—she caught me sneaking out again last night."
Here's the deal: the publisher moved up the deadline, so I need to see an edited manuscript as soon as possible.
Here's the deal: I'll distract Mom while you grab the cookies.
378
بشین
take the weight off your feet
379
هرکاری میکنم تا....
there's nothing I wouldn't do
380
تا جائیکه یادمه
to the best of my recollection
to the best of my recollection no one ever had a bad word to say about him
To the best of my recollection, she drives a Mercedes.
381
(نداشت)ارزشش رو داشت
| it used to say that you gain something from an action
```
it was(not) worth :
It was a lot of hard work, but it was worth it.
I thought about trying to talk to him about it, but decided it wasn’t worth it
```
382
به چه دردت میخوره؟
| used humorously to ask someone how they will reward you if you do something for them
what’s it worth (to you)?
383
با تمام توان
| with as much effort as possible
for all you are/he is etc worth :
| He was pulling the rope for all he was worth.
384
ارزش زحمتش را ندارد
more trouble than it's worth
Making your own yogurt is more trouble than it's worth.
ماست خود را درست کردن ارزش زحمتش را ندارد.
385
باید یادآور شد که
it is worth recalling that
it is worth recalling that three previous studies failed.
باید یادآور شد که سه مطالعه‌ی قبلی شکست خوردند.
386
کسی که کارش رو بلده و سرش به تنش می ارزه
| doing their job well or deserving respect
worth his/her salt :
| Any player worth his salt would love to play for his country
387
دل شیر میخواد که....
It takes guts to:
It takes guts to start a new business on your own.
It takes guts to keep on running even though you have blistered feetپاهای تاول‌زد ه .
388
بنال
| used to tell someone to start speaking or to speak more quickly, when they are unwilling to speak or are speaking slowly
spit it out:
Come on, spit it out, who told you about this?
"spit it out, man, I haven't got all day"
389
بجنب! تکان بخور! زود باش!
Get a move on!
We can't wait all day for you. Get a move on!
ما نمی توانیم تمام روز را منتظر شما بمانیم. تکان بخور.
390
این قدر بی‌حوصله نباش یک کار هیجان‌انگیز انجام بده
get a life
391
یک لطفی به همه‌مان بکن
.Do us all a favor
392
خدا به دادت برسه(اصلا نمیخوام جای تو باشم)
better you than me
393
ما از این شانس‌ها نداریم! به ما نیامده
no such luck
Were you chosen for the team?’ ‘No such luck!’
«برای تیم انتخاب شدی؟» «ما از این شانس‌ها نداریم!»
394
همه چیز دست به دست هم داد تا....
Everything concurred to
| Everything concurred to produce the desired effect
395
منتظر شنیدن خبری از شما هستم
I look forward hearing from you
396
با درنظر گرفتن این شرایط....
Bearing in mind the circumstances,...
397
اگه همه چی خوب پیش بره
If all goes well
398
وای بر من
woe is me
399
وای به حال کسی که
woe betide somebody
| Woe betide anyone who smokes in our house!
400
تصور عمومی این است که
The common perception is that
401
هشتم گرو نه است
I can't make ends meet
I work from dawn to dusk but I still can't make ends meet.
از صبح تا شب کار می کنم هنوز هشتم گرو نهِ.
402
بخت با ما یار بود
Fortune smiled on us
403
راحت باش - اینجا رو خونه خودت بدون
make yourself at home
404
تسلیت میگم
My condolences /kənˈdəʊlənsɪz/
405
مفهوم بود؟
تونستم منظورم رو برسونم؟
something you say in order to emphasize what you have just said, or to express your authority
do I make myself clear? (also is that clear?):
| I will not tolerate this behaviour any longer. Do I make myself clear?
406
همانطور که از نامش پیداست
as its name implies
407
اشتباهم رو میپذیرم
I stand corrected
| I stand corrected – the company was founded in 1927, not 1926.
408
اگه شرایطی پیش اومد که
| if a particular action ever becomes necessary
if (the) occasion arises :
If ever the occasion arises when I want advice, you’re the first person I’ll come to.
I'll speak to him if the occasion arises.
409
یه درخواست دارم
I have a favor to ask
410
گفته ام را اصلاح می کنم که
| used when you realize that what you have said may not have been understood correctly
I hasten to add
After notifying his family of the accident, he hastened to add that he had not been hurt.
بعد از باخبر کردن پدر و مادرش از تصادف، او به سرعت اضافه کرد که آسیبی ندیده است.
411
مطمئن باش
Rest assured
Rest assured that they will give you the managerial position.
مطمئن باش که آنها سمت مدیریتی را به تو خواهند داد.
412
حرف منو در این مورد قبول کن
Take my word for it.
| Take my word for it - she's really funny.
413
حالا چون تو میگی باشه
if you say so
414
خیالم راحت شد که شنیدم...
I am relieved to hear that
| I am greatly relieved to hear that Stephen is safe and well.
415
اینجوری دیگه بامزه نیست
| اینجوری مزه (ماجرا) میپره
that takes all fun out of it
416
فقط لب تر کن
just say the word
417
خیلی به جا بود
good call
418
خودتو جمع جور کن - به خودت بیا
get it together
