iranian 220a farrukhi Flashcards
(215 cards)
داغ
brand, like for livestock
پرند
پارچهای نرم و غنی و لطیف, silk, fine fabric
داغگاه
- area where they do the branding
مَرغزار
- چمند
پرنیان
- brocade, دیبا، ابریشم
پرند نیلگون -
اینجا کنایه از خو و شبنم و مه که بامدادها روی چمند و گیاهها می افتد
like when how why because
چون -
روییدن
- رشت کردن
willow tree
بید -
چنار
- sycamore
در کنار -
در بغل کس, in someone’s embrace
ساده -
here referring to the smooth unblemished faces of the beautiful ones
بدخشی -
از بدخشان
دوش -
پشت، شانه shoulder
حبذا -
خوشا! چه خوب…
به محض اینکه -
as soon as…, once this thing happens…
مل
- باده، شراب
وراغ
شعل. آتش : آتش عشق چون کنم پنهان کز دهانم کشد زبانه وراغ . ( علی فرقدی ) ۲ - روشنی فروغ . یا با وراغ . ۱ - روشن منور. ۲ - بارونق : بیشتر زین روزگاری داشتم الحق جنانک بود حال و بالم از وی باوراغ و با فراغ . ( ابن یمین )
خلعت -
جامهی بزرگی و تشریفی
مرسله
ارغوان لعل بدخشی دارد اندرمرسله
نسترن لولوی لالا دارد اندرگوشوار.
فرخی
Necklace, bead on a necklace, something sent
آویخته شده. فروهشته. || در انواع احادیث ، احادیث مرسلة، حدیثهای مرسل. آن حدیثها که اسناد متصله آن تا تابعی رسد و تابعی بی ذکر صحابی واسطه میان خویش و پیغامبر «قال رسول اﷲ» گوید. ( یادداشت مرحوم دهخدا ). رجوع به مُرسَل شود. || گردن بنددراز که بر سینه افتد یا گردن بند که در آن مهره و جز آن باشد. یک دانه بزرگ از گردن بند. ( مهذب الاسماء ). زیوری است که زنان در گلو آویزند. ( غیاث ). مهره های به رشته کرده چون مروارید و یسر و آنچه بدان ماند
لولوِ لألأ -
resplendent pearl, kind of a fixed phrase
مروارید -
درّ، لولو، pearl
نسترین -
dogrose, musk rose
چرب
- grease? مطربانِ چرب دست؟