d Flashcards
(354 cards)
من این کتاب را بسیار جالب میدانم
“I find this book very interesting.”
مبارزه کردن، تلاش کردن، دشواری کشیدن، تقلا کردن
struggle
او برای بلند کردن جعبه سنگین تقلا کرد
He struggled to lift the heavy box
او با درسهایش دچار دشواری شد، اما در نهایت موفق شد.
She struggled with her studies but eventually succeeded.
زندگی گاهی اوقات میتواند مبارزه باشد، اما باید ادامه دهی
Life can be a struggle sometimes, but you have to keep going.
اما در نسخه جدیدم، قاطعتر و بااعتمادبهنفستر خواهم بود و مطمئن میشوم که هیچکس از من سوءاستفاده نکند.
But in my new version, I’d be more assertive and confident, making sure that no one takes advantage of me.
در نسخه جدید از خودم، قاطعتر و بااعتمادبهنفستر خواهم بود و مرزهای روشنی تعیین میکنم تا کسی از من سوءاستفاده نکند.
In the new version of myself, I would be more assertive and confident, setting clear boundaries so that no one takes advantage of me.”
قاطع، محکم، بااعتمادبهنفس (بدون پرخاشگری و با احترام)
Assertive
قاطع بودن به معنای بیادب بودن نیست؛ بلکه یعنی با اعتمادبهنفس از خودت دفاع کنی
“Being assertive doesn’t mean being rude; it means standing up for yourself confidently.
مرز ، حدود (شخصی یا عاطفی)
Boundarie
تعیین مرزهای سالم برای حفظ روابط خوب ضروری است
“Setting healthy boundaries is essential to maintaining good relationships.
سوءاستفاده کردن، بهرهبرداری کردن (از کسی یا چیزی)
Take advantage (of someone/something)
او احساس میکرد که همکارانش از مهربانی او سوءاستفاده میکردند
“She felt like her kindness was being taken advantage of by her coworkers.”
نمیذاشتم دیگران ازم سوء استفاده کنن یا حقم رو ضایع کنن
I wouldn’t let others take advantage of me or violate my rights.
در هر شرایطی به دنبال رویاهام میرفتم — با انگیزه و اشتیاق، نه با درماندگی
I would keep on chasing my dreams no matter what — with motivation and passion, not helplessness.
من باانگیزه و پرشور میماندم و مهم نیست چه اتفاقی بیفتد، به دنبال رؤیاهایم میرفتم
I’d stay motivated and passionate, and no matter what happens, I’d keep chasing my dreams.
من باانگیزه و پرشور باقی میماندم و بدون توجه به چالشها، به دنبال رؤیاهایم میرفتم
I would remain motivated and passionate, and regardless of the challenges, I’d keep pursuing my dreams.”
نمیذاشتم کسی بهم زور بگه یا منو نادیده بگیره
I wouldn’t let others bully me or ignore me
به خودم تکیه میکردم، بدون اینکه روی دیگران حساب کنم
I would rely on myself on without depending anyone else.
بدون توجه به، صرفنظر از، با وجود
regardless
او تصمیم گرفت که با وجود هوای بارانی به پیادهروی برود
“She decided to go for a walk regardless of the rainy weather
من از تو حمایت میکنم، بدون توجه به اینکه دیگران چه میگویند.
I will support you regardless of what others say.
برای اهدافم میجنگیدم و چیزی که واقعاً میخوام رو به دست میآوردم
I would fight for my goals and obtain what I truly want.
در عوض، کاملاً به خودم اعتماد میکردم و برای اهدافم میجنگیدم تا زمانی که به آنچه واقعاً میخواهم برسم.
Instead, I’d trust myself fully and fight for my goals until I achieve what I truly want.