Week 16-20 Flashcards
1
Q
indigenous
A
بومی، طبیعی، فطری
2
Q
gregarious
A
گروه دوست، جمعیت دوست
3
Q
habitat
A
محل سکونت، زیستگاه
4
Q
cursory
A
سرسری، با سرعت و با بی دقتی
5
Q
interloper
A
بدون دعوت وارد شونده، فضول، مداخله گر
6
Q
prolific
A
پربار، بارور
7
Q
bulwark
A
پناه، سنگر
8
Q
sedentary
A
نشسته، کم تحرک، بی تحرک
9
Q
frugal
A
با صرفه، صرفه جو، مقتصد
10
Q
antithesis
A
تضاد، متناقض
11
Q
altruistic
A
بشر دوستانه، نوع دوستانه
12
Q
embelish
A
زینت دادن، پیراستن
13
Q
cache
A
نهانگاه، چیز پنهان شده
14
Q
coterie
A
گروه هم مسلک، انجمن
15
Q
cupidity
A
حرص و آز برای مال، طمع
16
Q
virtuosity
A
بسیار ماهرانه
17
Q
temerity
A
جسارت
18
Q
amorous
A
شیفته
19
Q
progeny
A
فرزند، دودمان
20
Q
disgrace
A
خوار کردن
21
Q
murky
A
تیره و تار
22
Q
component
A
جز، مولفه
23
Q
hoax
A
شوخی فریب آمیز، دست انداختن
24
Q
labyrinth
A
لابیرنت، دخمه پرپیچ و خم
25
evaluate
ارزیابی کردن
26
exult
شادی کردن، خوشی کردن
27
attest
شهادت دادن، گواهی دادن
28
gullible
ساده لوح، زود باور
29
deploy
گسترش دادن، استفاده کردن به روش موثر
30
enigma
معما
31
perpetrate
مرتکب شدن، مقصر بودن
32
consummate
کامل، به پایان رساندن، بحد کمال رساندن
33
subterfuge
بهانه، طفره، عذر
34
concoct
داستان یا بهانه ساختن، اختراع کردن در آشپزی
35
fallacious
خطا، نادرست
36
manifold
چندتا، متعدد
37
assiduous
دارای پشت کار، زحمت کش
38
impeccable
بی عیب و نقص
39
fraught
مملو، پر از چیزهای بد
40
resourceful
کاردان، زیرک
41
abortive
عقیم، رشد نکرده، بی ثمر
42
modify
تغییر دادن، اصلاح کردن
43
accomodate
منزل دادن، جا دادن
44
spontaneous
خود به خودی
45
innate
ذاتی، درونی
46
veneer
روکش چوب نازک مخصوص روکش
47
myriad
تعداد بی شمار، هزاران
48
urbane
مودب، مودبانه
49
crave
آرزو کردن، اشتیاق داشتن
50
irrelevant
بی ارتباط، بی ربط
51
deem
پنداشتن، عقیده داشتن، خیال کردن
52
inherent
ذاتی
53
buff
کسی که در مورد چیزی علاقمند است و اطلاعات زیادی دارد
54
romp
با جیغ و داد بازی کردن
55
latent
بالقوه، نهفته
56
tortuous
غیر مستقیم، پرپیچ و خم
57
itinerant
دوره گرد، سیار
58
peregrination
جهانگردی با پای پیاده
59
conjugal
نکاحی، ازدواجی ( مربوط به روابط سکسی دو نفر که ازدواج کرده اند)
60
barometer
فشار سنج
61
megalomania
جنون انجام کارهای بزرگ، مرض خود بزرگ پنداری
62
profligate
ولخرج
63
strife
نزاع، ستیزه
64
legion
هنگ، سپاه رومی، لژیون
65
coup
کودتا، موفقیت غیر منتظره و ناگهانی
66
amnesty
عفو عمومی
67
expatriate
مهاجر، تبعیدی
68
exonerate
مبرا کردن، روسفید کردن
69
fiat
حکم
70
mendacious
دروغگو
71
parsimonious
خسیس، صرفه جو
72
pecuniary
نقدی، مالی
73
dismantle
پیاده کردن، از هم باز کردن
74
sumptuous
مجلل، عالی، فاخر
75
underwrite
تعهد کردن، در زیر سند نوشتن
76
restrictive
محدود سازنده، پیشگیر
77
balk
مانع شدن، امتناع ورزیدن
78
blunt
کند
79
rife
شایع، متداول، پر از چیزهای بد مثل بیماری و غیره
80
utterly
کاملا
81
reviled
ناسزا، فحش
82
derogatory
موهون، خفت آور
83
indict
کسی را متهم کردن، اعلام جرم کردن
84
nebulous
تار، مبهم
85
pesky
مزاحم
86
redolent
بودار، معطر، دارای بویی که انسان را به یاد چیز دیگری می اندازد
87
repose
استراحت کردن، آرامیدن
88
amnivorous
همه چیز خوار
89
disparate
مختلف، متفاوت، ناجور
90
extant
موجود، باقی مانده
91
vicissitudes
تحول، فراز ونشیب زندگی
92
edifice
عمارت، سیستمی که طولانی مدت برپا باشد
93
sultry
شرجی، داغ و مرطوب
94
trenchant
بران، نافذ، قاطع
95
puissant
توانا، نیرومند
96
unabated
فروننشسته
97
maudlin
احساس ناراحتی برای خود (مخصوصا بعد از خوردن الکل) احساس تاسف
98
levity
سبک سری، لوسی
99
lugubrious
غم انگیر، حزن انگیز
100
abate
کم کردن، فرونشستن، خرد کردن