B2.3 Flashcards
(191 cards)
duzen
به طور دوستانه صدا کردن [با استفاده از du مخاطب قرار دادن]، با تو صدا زدن
1.Seit wann duzen Schüler ihre Lehrer?
1. دانشآموزان از کی معلمشان را با تو صدا میزنند؟
2.Wollen wir Du zueinander sagen? Ja, wir können uns gern duzen?
2. میخواهی به هم دیگر du [تو] بگوییم؟ آره، میتوانیم همدیگر را به طور دوستانه صدا کنیم.
sich siezen
محترمانه خطاب کردن [با Sie (ضمیر محترمانه) خطاب کردن]
مترادف و متضاد
duzen
1.Hör auf, mich zu siezen.
1. از محترمانه خطاب کردن من، دست بردار.
2.Obwohl sie sich schon lange kennen, siezen sie sich.
2. گرچه آنها مدتهاست همدیگر را میشناسند، (با این حال) همدیگر را محترمانه خطاب میکنند.
förmlich
رسمی تشریفاتی
1.Die Begrüßung des Redners war sehr förmlich und umständlich.
1. خوشامدگویی سخنران رسمی و طولانی بود.
2.Unser Chef ist etwas förmlich und steif.
2. رئیس من اندکی خشک و رسمی است.
konservativ
محافظهکارا سنت گرا
1.Die konservativen Parteien sind gegen die Schulreform.
1. احزاب محافظهکار مخالف اصلاح مدرسه هستند.
2.Unser neuer Chef ist nicht konservativ wie sein Vorgänger.
2. رئیس جدید ما مثل سلف خود محافظهکار نیست
locker
آرام راحت، ریلکس
1.Lassen Sie bitte die Arme ganz locker und atmen Sie tief ein.
1. بازوهایت را کاملا راحت بگذار و نفس عمیق بکش.
2 شل
1.Die Schraube sitzt locker.
1. پیچ، شل است.
respektlos
با بی ادبی از روی گستاخی
traditionsreich
غنی از سنت قدیمی
1.Die rumänische Küche ist zugleich traditionsreich
1. سبک آشپزی رومانیایی همزمان غنی از سنت است.
2.Siemens ist ein traditionsreiches Unternehmen.
2. زیمنس یک شرکت قدیمی است.
berufsvorbereitungsjahr
سال آمادگی حرفه ای
fortbildungsakademie
آکادمی آموزش مداوم
die Handelssprache
زبان بازرگانی
fundiert
مستند موثق
مترادف و متضاد
gesichert glaubwürdig
1.Die Entscheidung wurde aufgrund von fundierten Argumenten getroffen.
1. تصمیم بر اساس استدلالهایی مستند گرفته شد.
2.Die Wissenschaftlerin konnte mit ihrem fundierten Wissen alle überzeugen.
2. دانشمند میتوانست با دانش موثقش همه را قانع کند.
Anredeform
“Anredeform” به آلمانی به معنای “فرم مخاطب” یا “فرم ادراری” است. در زبان آلمانی، وقتی با کسی صحبت میکنید، از یکی از دو فرم ادراری “du” یا “Sie” استفاده میشود، که به ترتیب برای صحبت با دوستان یا افرادی که به عنوان همکاران یا افراد محترم شناخته میشوند، مورد استفاده قرار میگیرد.
“Du” معمولاً برای صحبت با افرادی که در روابط نزدیک یا همتا هستند (مثل دوستان یا افراد جوانتر) استفاده میشود.
“Sie” برای صحبت با افرادی که در روابط رسمیتر یا محترمانهتر هستند (مثل افراد مسنتر، استادان، یا افراد ناشناس) استفاده میشود.
به عنوان مثال:
“Kannst du mir bitte helfen?” (میتوانی لطفاً به من کمک کنی؟) - با استفاده از “du” برای یک دوست یا همتا
“Können Sie mir bitte helfen?” (میتوانید لطفاً به من کمک کنید؟) - با استفاده از “Sie” برای یک شخص ناشناس یا محترم
این فرم مخاطبت در زبان آلمانی مهم است و به احترام و نحوه برقراری ارتباط با دیگران مربوط میشود.
das Anliegen
خواهش آرزو، تقاضا
مترادف و متضاد
Begehren Bitte Wunsch
1.Ich habe Ihr Anliegen an meinen Manager weitergeleitet.
1. من تقاضای شما را به مدیرم رساندم.
2.Ich hätte ein Anliegen an Sie
2. یک خواهشی از شما داشتم.
der Aushilfsjob
کار موقت
die Ausschreibung
مناقصه آگهی اقتصادی
مترادف و متضاد
Angebotseinholung
1.Die Firma gewann die Ausschreibung für das Bauprojekt.
1. شرکت مناقصه پروژه ساختمانی را پیروز شد.
2.Die Lieferanten werden mittels Ausschreibungen ausgewählt.
2. تحویلدهندگان بهوسیله مناقصه انتخاب شدند.
die Bewerbungsunterlagen
مدارک درخواست
1.Die Bewerbungsunterlagen sind der Türöffner zum Job – sofern sie überzeugend, fehlerfrei und vollständig sind.
1. مدارک درخواست، راهگشایی برای شغل هستند؛ تا زمانیکه قانعکننده، بدون اشتباه و کامل باشند.
jobbörse
بازار کار
beeindrucken
تحت تاثیر قرار دادن
مترادف و متضاد
Aufsehen erregen Eindruck machen faszinieren
1.Der Chef war von meiner Leistung beeindruckt.
1. رئیس از دستاوردم تحت تاثیر قرار گرفت.
2.lhre klugen Augen haben mich beeindruckt.
2. چشمهای باهوشش من را تحت تاثیر قرار دادند.
jobben
کار کردن
1.Seit zweieinhalb Jahren jobbt sie 20 Stunden pro Woche im Zoo.
1. از دو سال و نیم پیش، او 20 ساعت در هفته در باغ وحش کار میکند.
2.Wir können unterwegs jobben.
2. ما میتوانیم در راه کار کنیم.
derzeitig
کنونی فعلی
2 آن زمان آن وقت
gelegentlich
گاهوبیگاه هر از چندی
مترادف و متضاد
hin und wieder manchmal
1.Das Bett ist nur für den gelegentlichen Gebrauch geeignet.
1. این تختخواب فقط برای استفاده گاهوبیگاه مناسب است.
2.Ich möchte gelegentliche E-Mails zu Sonderangeboten erhalten.
2. من تمایل دارم هر از چندی ایمیلهایی جهت پیشنهادهای ویژه دریافت کنم.
gewissenhaft
وظیفهشناس باوجدان
1.ein gewissenhafter Mitarbeiter
1. یک همکار باوجدان
2.In der Schule war sie eine sehr gewissenhafte Schülerin.
2. او یک دانشآموز بسیار وظیفهشناس در مدرسه بود.
reibungslos
بدون اشکال بدون گرفتاری، بیدردسر
zuverlässig
قابل اعتماد
1.Er ist immer sehr zuverlässig.
1. او همیشه خیلی قابل اعتماد است.
2.Sie ist zuverlässig und immer pünktlich.
2. او قابل اعتماد است و همیشه سر وقت.