Collection 01 Flashcards
represent
نمایش دادن، نماینده بودن، فهماندن
continuous
مداوم، متوالی، پیوسته
stream
جاری شدن
complex
مجتمع، مجموعه، پیچیده، مختلط
wise
خردمند، دانا، عاقلانه
despite
با وجود، با اینکه، کینه ورزیدن
distinct
فرق، امتیاز، برتری، ترجیح
compute
محاسبه کردن
arithmetic
حساب، علم حساب، حسابان، حسابگر
independent
مستقل، خود مختار
measuring
اندازه گي، پيما سنج
frequency
تکرار، کثرت وقوع، فرکانس
estimate
تخمين زدن، برآورد کردن
arbitrary
اختياري، دلبخواه
accuracy
درستي، دقت
fairly
منصفانه، بي طرفانه، خوب، نسبتا
reconstruct
نوسازي کردن، احيا كردن
translate
ترجمه کردن، انتقال دادن
multiplication
ضرب، افزايش، تكثير
representation
نمايندگي، ارائه، معرفي کردن
interpretation
تفسير، تعبير
probabilistic
احتمالاتي
evaluated
ارزيابي کردن، قيمت کردن
hybrid
دورگ، پيوندي، داراي اجزاي ناجور، نامتجانس، جانور دورگ