Collection 09 Flashcards
1
Q
foundation
A
بنياد، پايه
2
Q
pursue
A
دنبال كردن
3
Q
industry
A
سعي و كوشش، صنعت
4
Q
extensive
A
جامع، پهناور
5
Q
assumption
A
فرض
6
Q
appendix
A
ضميمه، دنباله
7
Q
indicate
A
نشان دادن، دلالت كردن
8
Q
attest
A
گواهي دادن، تصديق كردن
9
Q
accomplish
A
به انجام رساندن، تمام كردن
10
Q
individual
A
انفرادي، خصوصي
11
Q
jagged
A
دندانه دار، ناهموار
12
Q
verdict
A
راي هيئت منصفه
13
Q
pauper
A
گدا، فقير
14
Q
charity
A
مهرباني، مؤسسه خيريه
15
Q
torment
A
زحمت، مايه ي عذاب
16
Q
rute
A
بي تربيت
17
Q
anticipate
A
پيش بيني كردن
18
Q
rage
A
خشم، شورش
19
Q
subside
A
فروكش كردن، خوابيدن
20
Q
field
A
ميدان
21
Q
foolish
A
احمق
22
Q
sneer
A
تمسخر
23
Q
vital
A
حياتي
24
Q
paradigm
A
نمونه، مثال، الگو
25
diagnostic
وابسته به تشخیص، ناخوشی، برشناختی
26
facet
صورت کوچک، سطوح کوچک جواهر و سنگهای قیمتی، تراش، شکل
27
suit
درخواست، مناسب بودن
28
suite
دنباله، رشته، آپارتمان
29
restrict
محدود کردن، منحصرکردن به
30
string
رشته، زهی
31
issue
برآمد، پی آمد، نتیجه بحث، موضوع، شماره
32
thread
نخ، ریسمان، رشته رشته شدن
33
associate
هم پیوند، همدم شدن، مربوط ساختن، شریک کردن، آمیزش کردن
34
Breakpoint
نقطه انفصال
35
characteristic
نشان ویژه، مشخصات، مشخصه
36
triggering
رهاسازی، راه اندازی
37
integration
انتگرال گیری، مجتمع سازی
38
entitle
لقب دادن، نامیدن، مستحق دانستن
39
content
محتوی، مضمون، مندرجات، خرسند کردن، قانع کردن
40
pane
قطعه، تکه
41
interactive
فعل و انفعالی
42
forth
از حالا، دور از مکان اصلی، جلو، پیش، بیرون از
43
Inspector
بازرس، مفتش
44
declare
اظهار داشتن، گفتن، اعلام کردن
45
template
الگو، قالب
46
snippet
چیز کوچک، ریز، خرده ریز
47
preliminary
آستانه ای، اولیه، مقدماتی، ابتدائی
48
confidential
محرمانه، دارای ماموریت محرمانه، راز دار
49
adoption
اختیار، اتخاذ، قبول
50
herein
در این، در این باره
51
seed
بذر، دانه، تخم، کاشتن
52
integrate
تمام کردن، کامل کردن، درست کردن، یکی کردن، تابعه اولیه چیزی را گرفتن
53
submit
تسلیم کردن، ارائه
54
asset
چیز با ارزش و مفید، دارائی
55
refactor
عامل واکنش، عامل عکس العمل
56
extensive
پهناور، وسیع، بزرگ، کشیده
57
capability
استعداد پیشرفت، صلاحیت، قابلیت، توانائی
58
orientation
گرایش، جهتیابی، آشنائی، راهنمائی
59
localization
تمرکز درنقطه بخصوصی، محلی کردن، موضعی کردن
60
particle
خرده، ریزه، ذره، لفظ، حرف
61
emitter
ساتع کننده
62
spark
جرقه، جرقه زدن، ژابیژ، اخگر
63
session
جلسه ، نشست، مجلس، دوره تحصیلی
64
gauge
درجه ، اندازه ، پیمانه ، مقیاس، معیار، آزمایش کردن، اندازه گرفتن
65
automate
خود کار کردن، بصورت خودکار درآوردن، بطور خودکار عمل کردن
66
commit
سپردن ، مرتکب شدن، اعزام داشتن برای ( مجازات و غیره )
67
revert
رجوع کردن، اعاده دادن، برگشت
68
grain
طبقه، دانه، ذره
69
Subversion
درون واژگونی، انهدام، خرابکاری، وابسته به خرابکاری
70
repository
انبار، مخزن، ظرف
71
texture
بافندگی، شالوده، تاروپود