Collection 05 Flashcards
1
Q
maintain
A
نگه داشتن
2
Q
connection oriented
A
اتصال گرا
3
Q
govern
A
تابع خود كردن، كنترل
4
Q
handshake
A
دست دادن
5
Q
peer
A
همتا، جفت
6
Q
per
A
در هر
7
Q
depict
A
شرح دادن، به تصوير كشيدن
8
Q
typical
A
نوعي
9
Q
be initiated
A
آغاز شود
10
Q
synchronize
A
همگام بودن، همزمان بودن
11
Q
bidirectional
A
دو طرفه
12
Q
simultaneously
A
در يك زمان، همزمان
13
Q
botch
A
از شكل انداختن، سنبل كردن
14
Q
akin
A
وابسته، يكسان
15
Q
bottleneck
A
تنگنا
16
Q
burst
A
پيوسته، پشت سر هم
17
Q
deluge
A
سيل، طوفان
18
Q
eventually
A
سرانجام، عاقبت
19
Q
exhaust
A
خسته
20
Q
track
A
دنبال كردن، مسير
21
Q
folk
A
مردم
22
Q
capsule
A
كپسول، پوشش
23
Q
surround
A
احاطه كردن
24
Q
lunar
A
قمري
25
stripped off
محروم كردن
26
conjunction
اتصال
27
obsessive
وسواسي
28
hence
از اين رو
29
integrate
مجتمع كردن، انتگرال
30
latency
تأخير
31
estate
املاك، دارايي، حالت
32
mystery
رمز، سر، معما
33
choke
مسدود كردن، خفه كردن
34
digits
اعداد (از ٠ تا ٩)
35
nibble
نصف يك بايت
36
demonstrate
اثبات كردن، نشان دادن
37
brave
شجاع، عالي، آراستن
38
procedural
وابسته به طرز عمل ورودي
39
examine
امتحان كردن، بازرسي كردن
40
resemble
شباهت داشتن
41
enlarge
بزرگ كردن، بسط دادن
42
afford(able)
استطاعت داشتن(مناسب تر)
43
readily
زود، از روي ميل، به سهولت
44
scale
مقياس، پوسته
45
infrastructure
زيربنا، سازمان
46
straightforward
راست، درست
47
presence
پيشگاه
48
sustain
متحمل شدن، نگه داشتن
49
throughput
عملكرد، توان، خروجي
50
aggregate
متراكم، جمع
51
capable
توانا، بااستعداد
52
redundancy
نسخه برداري از يك ويژگي به منظور جلوگيري از خرابي سيستم در قبال عملكرد بر آن ويژگي
53
preamble
سرآغاز، مقدمه
54
delimiter
حائل
55
significant
مهم، معني دار
56
illegal
غير قانوني، نامشروع
57
coax
كابل كواكسيال، كابل هم محور
58
justify
هم تراز كردن، توجيه كردن
59
industry
صنعت
60
alliance
پيوستگي، اتحاد
61
inherent
ذاتي، اصلي
62
attenuation
تضعيف
63
crosstalk
هم شنوي
64
adjacent
مجاور، نزديك
65
bayonet
سرنيزه، با سرنيزه مجبور كردن
66
nut
چرخنده ساعت، مهره، خل
67
thick
كلفت، ضخيم
68
characteristics
مشخصات
69
copper
مس
70
susceptible
مستعد، حساس
71
irrelevant
نامربوط
72
wrap(ped)
بسته بندي (پيچيده)
73
trailer
تعقيب كننده، يدك، پشت بند
74
technician
كاردان، متخصص فني
75
dictate
ديكته كردن، امر كردن
76
turns out
به نتيجه رسيدن، با كليد خاموش كردن
77
redundant
زائد، افزونه
78
sibling
برادر يا خواهر، هم نيا، هم نژاد
79
regardless
صرف نظر از، با وجود، عليرغم
80
subordinate
فرعي، پايين تر، فرمانبردار
81
grant
اهدا، بخشش
82
discern
تشخيص دادن
83
likewise
بعلاوه، نيز