crime, politics, war, newspaper Flashcards

Question

fingerprints

Answer 1

گرفتن

Answer 2

فرد مظنون

Answer 3

دستگیر کردن

Answer 4

دلیل مدرک

Answer 5

متهم کردن

Answer 6

محاکمه کردن

Answer 7

هیئت منصفه

Answer 8

محاکمه دادرسی

Answer 9

وکیل شاکی

Answer 10

قصد داشتن

Answer 11

ثابت کردن اثبات

Answer 12

وکیل مدافع متهم

Answer 13

بیگناه guilty#

Answer 14

حکم حکم دادن

Answer 15

جریمه شدن جریمه کردن

Answer 16

سیاسی

Answer 17

Organize an event

Answer 18

حوزه انتخاباتی رای دهندگان

Answer 19

نشان دادن، نمایش دادن، نمایاندن، فهماندن، نمایندگی کردن، وانمود کردن، بیان کردن

Answer 20

حزب سیاسی

Answer 21

در قدرت

Answer 22

Be formed of Made up of

Answer 23

نخست وزیر

Answer 24

اعلان کردن

Answer 25

اولویت

Answer 26

نیاز به

Answer 27

سیاست سیاست مداری زیرکی

Answer 28

متقاعد کردن

Answer 29

مواجه شدن با

Answer 30

aapesition

Answer 31

به راه انداختن کمپین

Answer 32

تضاد نبرد

Answer 33

burst with force

Answer 34

burst with force

Answer 35

12 تایی

Answer 36

اسیر کردن تسخیر کردن

Answer 37

تسلیم شدن واگذاری

Answer 38

بحران

Answer 39

بحران

Answer 40

بدتر شود

Answer 41

جنگ داخلی

Answer 42

ناگهان اغاز شدن ... ( جنگ، اتش سوزی)

Answer 43

توافق توافق کردن

Answer 44

هم پیمان متحد

Answer 45

مصمم قاطع

Answer 46

امیدوار

Answer 47

رسیدن به توافق

Answer 48

گفتگو کردن مذاکره کردن

Answer 49

توافق نامه

Answer 50

طرفین

Answer 51

اتش بس

Answer 52

میل داشتن به

Answer 53

بی میل

Answer 54

تجاوز کردن به

Answer 55

شکست دادن

Answer 56

انقلاب

Answer 57

مستقل به دست اوردن استقلال

Answer 58

بنا شدن، تاسیس شدن پایه گذاری شدن موسسه، سازمان

Answer 59

ترور کردن ترور

Answer 60

تلاش تلاش کردن برای

Answer 61

رها کردن ازاد کردن

Answer 62

روزنامه نگاری

Answer 63

انتشارات

Answer 64

ملی بین المللی

Answer 65

امور رایج امور متداول

Answer 66

و غیره

Answer 67

فرهنگی

Answer 68

کاهش کاستن

Answer 69

مطبوعات جراید

Answer 70

هوادار

Answer 71

برخورد تصادم جروبحث کردن، مشاجره کردن

Answer 72

تبر تعطیل کردن، متوقف کردن، اخراج کردن، کنار گذاشتن، توقف، اخراج

Answer 73

اعتراض کردن اعتراض،شکایت

Answer 74

bomb scare health scare

Answer 75

نشان دادن، اثبات کردن (با دلیل)، ثابت کردن، شرح دادن تظاهرات کردن

Answer 76

تغییرات مالیاتی زیاد متجاوز از

Answer 77

تهدید تهدیدکردن

Answer 78

ادعا کردن درخواست کردن

Answer 79

قول دادن

Answer 80

مستمری مستمری بگیر

Answer 81

متعهد شدن، التزام دادن

Answer 82

کمک کمک کردن دستیار

Answer 83

- She was not able to tackle that problem. - او قادر نبود که از پس آن مسئله بربیاید. - He tackled the challenging math problem. - او مسئله‌ی دشوار ریاضی را حل کرد.

Answer 84

قاچاق

Answer 85

در مورد، درباره‌ی، از نظر، از دیدگاه، با توجه به، در رابطه با - In terms of education, she excelled in all subjects. - از نظر تحصیلی در تمام رشته‌ها برتر بود.

Answer 86

پیش رفتن، ادامه دادن، رهسپار شدن، حرکت کردن، اقدام کردن، پرداختن به، ناشی شدن از - a project that is proceeding well - طرحی که دارد به خوبی پیش می‌رود

Answer 87

- smuggle something in - چیزی را قاچاقی وارد کردن - smuggle something out - چیزی را قاچاقی خارج کردن

Answer 88

- the exploitation of the country's oil resources - بهره‌برداری از منابع نفت کشور بهره کشی

Answer 89

کار اجباری

Answer 90

- He committed several frauds in Tabriz. - او در تبریز به چندین فقره کلا‌هبرداری دست زد. شیادی

Answer 91

هم دستان تبهکار - a gang of thieves - دسته‌ی دزدان

Answer 92

کشاندن (به سویی)، فریفتن، وسوسه کردن، اغوا کردن، ترغیب کردن - The police enticed him into the house and then arrested him. - پلیس او را فریفت و به داخل خانه کشاند؛ سپس بازداشتش کرد.

Answer 93

سند جعلی جعل کردن

Answer 94

fml سلاح گرم

Answer 95

افسر دون پایه

Answer 96

قانونا

Answer 97

بازداشتن، معطل کردن، توقیف کردن - He was detained by the police for questioning. - پلیس او را برای بازجویی نگه داشت.

Answer 98

تخلف جرم - Don't take offense at my criticism! - از انتقاد من آزرده نشو! حمله تهاجم

Answer 99

در توقیف در حبس

Answer 100

جلوگیری کردن:- Nothing can arrest the coming on of old age. - هیچ‌چیز نمی‌تواند از پیری جلوگیری کند توقیف کردن - ❄️Her beauty arrested everyone's attention. - زیبایی او توجه همه را جلب کرد. - ❄️His arrest surprised many. - بازداشت او خیلی‌ها را متعجب کرد.

Answer 101

حکم گواهی کردن - ❄️a search warrant - حکم بازرسی خانه (یا اداره و غیره)

Answer 102

❄️- The issue of new taxes caused a lot of strife. - موضوع✖️ مالیات‌های جدید موجب کشمکش‌های زیادی شد. ❄️- the burning issue of the day - مسئله‌ی ✖️حاد روز ❄️- the entrance and issue of customers - ورود و خروج✖️ مشتریان انتشار، چاپ ❄️- We hope this project will have a successful issue. - امیدواریم این طرح عاقبت ✖️موفقیت‌آمیزی داشته باشد ❄️- He died without issue. - او بدون اولاد✖️ مرد. ❄️- issuing an order - صدور✖️ حکم (دستور) ❄️- From the dining room issued the sound of a trumpet. - صدای شیپور از اتاق نهارخوری به گوش می‌رسید. توزیع کردن چاپ کردن/شدن

Answer 103

رئیس کلانتری، رئیس بخش دادگاه، دادرس

Answer 104

Hospital groundsمحوطه زمین علت، دلیل، بهانه they have reasonable grounds for doing it.

Answer 105

در شرف در استانه 🌸- They're about to emigrate to Australia. - آن‌ها در شرف مهاجرت به استرالیا هستند.

Answer 106

احتیاط وثیقه ضامن you are coutioned

Answer 107

وکیل a kind of lawyer

Answer 108

متهم کردن

Answer 109

sent to prison until the trial به بازداشتگاه برگرداندن، احضار کردن، اعاده دادن

Answer 110

با قرار وثیقه ازاد شدن

Answer 111

گروهبان above the constable

Answer 112

بازرس

Answer 113

فسخ لغو

Answer 114

مجازات اعدام

Answer 115

مجازات کیفر

Answer 116

قانع کردن خشنود کردن کافی بودن

Answer 117

حکم رای فتوا حکم دادن

Answer 118

بدین معنی هستند که

Answer 119

- Fining him will be a deterrent to others. - جریمه کردن او عامل بازدارنده‌ای برای دیگران خواهد بود.

Answer 120

منع کردن بازداشتن

Answer 121

زندانی کردن کسی حبس

Answer 122

بازپروری توانبخشی مرمت اعاده حیثیت - the rehabilitation of old man - احیای اعتبار پیرمرد - The old building is in need of extensive rehabilitation. - ساختمان قدیمی نیاز به بازسازی زیادی دارد.

Answer 123

از نو آغاز کردن، فصل نوینی را گشودن، از سر گرفتن

Answer 124

در بحران - We provide help to families in crisis situations.

Answer 125

دوباره شرکت کردن در جرم

Answer 126

- I regard you as my brother. - به چشم برادری به تو نگاه می‌کنم. - He regards taxes as a heavy burden. - او مالیات‌ها را به‌عنوان باری سنگین تلقی می‌کند.

Answer 127

مخاطره شغلی؟

Answer 128

انتقام گرفتن

Answer 129

قضاوت کردن موجه دانستن توجیه کردن - No argument can justify a war. - هیچ استدلالی نمی‌تواند جنگ را توجیه کند توجیه پذیر: justifiable

Answer 130

اون بنا شده است بر

Answer 131

انحصاری منحصرا فقط و فقط

Answer 132

متخلف

Answer 133

زندانی بودن

Answer 134

- the proportion of exports to imports - نسبت صادرات به واردات تناسب متناسب کردن اختصاص دادن

Answer 135

- The plane deviated from its course. - هواپیما از مسیر خود منحرف شد.

Answer 136

تبعیض نژادی - They segregate religious minorities. - آنان اقلیت‌های مذهبی را از هم جدا می‌کنند

Answer 137

با حوصله تودار خودکفا

Answer 138

محبوس کردن در سلول

Answer 139

موافقت رضایت دادن - She finally consented to the sale of her jewelry. - او بالأخره به فروش جواهراتش راضی شد.

Answer 140

this decision is taken by common consent

Answer 141

موافقت طرفین

Answer 142

نیروی مسلح

Answer 143

ارتش امریکا نظامی

Answer 144

- The club comprised one thousand members. - باشگاه هزار عضو داشت. شامل بودن/ داشتن تشکیل دادن

Answer 145

عملیات

Answer 146

🛟⚓️

Answer 147

Corps: لشگر، سپاه لشگر/گروه وابسته به دریا؟؟؟

Answer 148

گارد ساحلی

Answer 149

غیر نظامی کشوری

Answer 150

سلطه قدرت

Answer 151

خدمت کردن زندانی بودن پذیرایی کردن - Mehri served the chicken with rice. - مهری مرغ را با پلو سرو کرد.

Answer 152

ارتش ذخیره

Answer 153

(نظامی) خدمت اجباری، خدمت نظام - He was drafted into the army. - او را به خدمت نظام بردند.

Answer 154

اجباری

Answer 155

داوطلب خدمت سربازی پیوستن به نیروی مسلح

Answer 156

شامل شدن تشکیل دادن

Answer 157

اساسی ضروری بنیادی ریشه ای

Answer 158

جنگیدن پیکار - The combat lasted two hours. - نبرد دو ساعت ادامه داشت

Answer 159

مدیریت

Answer 160

نظارت کردن

Answer 161

مشمول

Answer 162

- divers styles - چندین سبک متعدد diversity: تنوع، گوناگونی

Answer 163

- The manager runs the project efficiently. - مدیر پروژه را به نحو احسن می‌گرداند.

Answer 164

قابلیت صلاحیت توانایی

Answer 165

چتر نجات

Answer 166

شامل بودن

Answer 167

مهاجم

Answer 168

کشمکش داخلی

Answer 169

help to do

Answer 170

مدنی - civil war - جنگ داخلی (بین شهروندان کشور) civil war civil rights civil unrestاشوب مدنی - civil liberties لیبرتی: ازادی مدنی

Answer 171

، به‌طور قابل‌توجهی، به‌طور قابل‌ملاحظه‌ای، به‌طور چشمگیری

Answer 172

سرمایه گذاری یا تامین بودجه حکومت

Answer 173

- the latter stages of this process - مراحل پایانی این فرایند دومی اخری

Answer 174

قبلی سابق پیشین

Answer 175

تجهیز کردن بسیج کردن

Answer 176

- Smoking harms one's health. - سیگار کشیدن به سلامتی آسیب می‌رساند.

Answer 177

جامعه

Answer 178

زیان‌بخش، گزندآور، آسیب‌آور، (دارای نتایج یا تأثیر خلاف انتظار) - Procrastination is counterproductive to achieving your goals. - به تعویق انداختن کارها، برای رسیدن به اهدافتان زیان‌بخش است.

Answer 179

فقط، صرفاً، تنها، و بس، همین‌قدر - I was merely looking! - من فقط داشتم نگاه می‌کردم!

Answer 180

جنگ war وُر battle combat clash

Answer 181

- guerrilla warfare - جنگ پارتیزانی

Answer 182

جنگ‌افزار، سلاح، اسلحه - They spend most of their budget on arms. - بیشتر بودجه‌ی خود را خرج جنگ‌افزار می‌کنند.

Answer 183

کاوش، تحقیق - The police started a probe into the secret bank accounts of the terrorists. - پلیس بررسی حساب‌های بانکی محرمانه‌ی تروریست‌ها را آغاز کرد.

Answer 184

عذر تقاضا مشاجره بهانه استدعا - He left earlier with the plea of a headache. - به بهانه‌ی سردرد زودتر رفت.

Answer 185

ادم دزد بچه دزد - Kidnappers have demanded a ransom of two million dollars. - آدم‌ربایان باجی به مبلغ دو میلیون دلار مطالبه کرده‌اند.

Answer 186

باج غرامت جنگی

Answer 187

ادم ربایی

Answer 188

- to pass an ordeal - از هفت‌خوان رستم گذشتن کار شاق

Answer 189

مجلس سنا

Answer 190

عضو مجلس سنا

Answer 191

تاکید کردن - He urged greater cooperation. - او خواستار همکاری بیشتری شد.

Answer 192

مزایده، پیشنهاد، مبلغ پیشنهادی، مناقصه، سعی، کوشش،بیان کردن، گفتن، درخواست کردن، التماس کردن،پیشنهاد دادن ❄️He bade them rise. - از آن‌ها خواست که برخیزند.

Answer 193

برکنار کردن، دورکردن، اخراج کردن - His political rivals ousted him from office. - رقبای سیاسی او را از کار برکنار کردند.

Answer 194

- the chief advantages of this book - مزایای عمده‌ی این کتاب رئیس

Answer 195

وزیر، خدمت کردن - The church where he ministered for several years. - کلیسایی که در آن سال‌ها خدمت می‌کرد

Answer 196

عهد کردن، قول دادن، سوگند خوردن، قسم خوردن -➢I vowed never to gamble again. - عهد کردم که دیگر هرگز قمار نکنم پیمان عهد

Answer 197

- If they don't give a raise, I will quit my job. - اگر اضافه‌حقوق ندهند، کارم را ول می‌کنم. - I am going to quit all my debts. - همه‌ی قرض‌های خودم را خواهم داد. - He learned to quit himself of fear. - یاد گرفت که خود را از ترس رها کند - Due to a mechanical failure, the engine quit. - به دلیل نقص مکانیکی، موتور از کار افتاد. - She was determined not to quit. - مصمّم بود که تسلیم نشود. ازاد رها

Answer 198

bomb explosion

Answer 199

- Worry wrecked her nervous. - نگرانی اعصاب او را خراب کرد. ویران کردن

Answer 200

ترقی، بالارفتن، ترقی دادن، جلوبردن، بالابردن (قیمت)، کمک کردن بالا بردن، زیاد کردن - Give me a boost from behind so I can climb the tree. - از عقب مرا هل بده تا بتوانم بالای درخت بروم.

Answer 201

- ➢After months of planning, we finally decided to go ahead with the construction of our new building. - پس از ماه‌ها برنامه‌ریزی، بالاخره تصمیم گرفتیم که ساخت ساختمان جدید خود را شروع کنیم. - ➢When my friend asked if she could borrow my car, I replied, "Sure, go ahead." - وقتی دوستم پرسید که آیا می‌تواند ماشین من را قرض بگیرد، من پاسخ دادم: «حتما، بفرما.» ➢- The symposium is now going ahead as planned. - هم‌اکنون این سمپوزیوم طبق برنامه انجام می‌شود

Answer 202

نقشه، تدبیر نقشه چیدن - a new scheme for rural electrification - طرحی تازه برای برق‌رسانی به روستاها

Answer 203

متوقف شدن متوقف کردن وقفه - Hostilities must cease at once! - خصومت‌ها باید فوراً پایان یابد!

Answer 204

تجارت خرید و فروش

Answer 205

مهارکردن مهار - He could not curb his passions. - او نمی‌توانست شهوات خود را مهار کند. - He stood on the (street) curb. - او روی لبه‌ی جدول خیابان ایستاد.

Answer 206

معما گیج و سردرگم کردن

Answer 207

- clear somebody of suspicion - از کسی رفع اتهام کردن تبرئه کردن اشکار و واضح مقصود خود را به روشنی گفتن، - clear one's head - تمدد اعصاب کردن، رفع خستگی کردن

Answer 208

دمیدن

Answer 209

گوش به ‌زنگ، هوشیار، مواظب، زیرک، اعلام خطر، آژیر هوایی، به‌ حالت آماده‌باش درآمدن یا درآوردن new flood alert

Answer 210

در استانه

Answer 211

- We should rule out that option as it is too risky. - ما باید آن گزینه را رد کنیم زیرا بسیار خطرناک است. رد کردن نپذیرفتن غیرممکن کردن

Answer 212

جواهر jewellery

Answer 213

جواهر jewellery

Answer 214

در میان وسط in middle of; amongst

Answer 215

اظهار، ادعا، بهانه، تأیید - His allegations were unfounded. - ادعاهای او بی‌اساس بود.

Answer 216

لاپوشانی کردن، پنهان کاری He accused the government of a cover-up. - او دولت را به پنهان‌سازی متهم کرد.

Answer 217

منابع فراهم کردن

Answer 218

تفسیر تفسیر نوشتن توضیح

Answer 219

خطا تمام شدن، خاتمه یافتن، به سر رسیدن (عضویت)، منقضی شدن، از درجه‌ی اعتبار ساقط شدن، موعد ... گذشتن (بلیت و گذرنامه و غیره)، منسوخ شدن، - Your subscription has lapsed. - آبونمان شما تمام شده است. short lapse:وقفه کوتاه

Answer 220

بحث برانگیز اختلاف بحث

Answer 221

براورد ارزیابی

Answer 222

in private behind closed doors

Answer 223

نظرسنجی - Recent polls indicate that he will not be elected. - نظرسنجی‌های اخیر نشان می‌دهد که او انتخاب نخواهد شد.

Answer 224

محبوبیت

Answer 225

پدیدار شدن، نمایان شدن - when land first emerged from the sea. - وقتی که برای اولین‌بار خشکی از دریا بیرون آمد. پیدایش، تکوین

Answer 226

- her scathing remarks - اظهارات بسیار تند او

Answer 227

نفوذ کردن فاش شدن

Answer 228

استناد نقل قول کردن از زبان کسی

Answer 229

be involved in a competition or struggle

Answer 230

راستی راستی جدا - take somebody literally - حرف‌های کسی را جدی گرفتن - to translate a passage literally - متنی را واژه به واژه ترجمه کردن به معنای واقعی کلمه

Answer 231

استعاره

Answer 232

she has been strongly criticized قویا نکوهش شدن

Answer 233

هیئت مدیران میتوانند در معرض انتقاد باشند

Answer 234

باور عقیده

Answer 235

رژیم سرمایه داری

Answer 236

سرمایه دار

Answer 237

کشور، ایالت، دولت، استان، ملت، حکومت حالت وضع - her financial state - وضع مالی او توضیح دادن، شرح دادن، اظهار کردن

Answer 238

شرکت، انجمن، اتحاد، پیوستگی - It was in London that he started his long association with communists. - در لندن بود که "همبستگی "دراز مدت خود با کمونیست‌ها را آغاز کرد. وابسته به...

Answer 239

محافظه‌کار، پیرو سنت قدیم - conservative politics - سیاست‌های محافظه‌کارانه

Answer 240

متمایل بودن، گرایش داشتن - You mind your own business and I'll tend to mine. - تو سرت به کار خودت باشد و من هم به کارهای خودم می‌رسم (در کار من دخالت نکن).

Answer 241

توجه یاری I am in favour of you.---> موافق شمام

Answer 242

وضع کنونی - The status quo in the industry is being challenged by new companies entering the market. - وضعیت موجود در صنعت با ورود شرکت‌های جدید به بازار به چالش کشیده شده است.

Answer 243

مخالف کردن مخالف بودن

Answer 244

اساسی - a radical politician - سیاست‌مدار افراط‌گرا

Answer 245

استبدادی، ارتجاعی

Answer 246

تا حدی تا اندازه ای

Answer 247

توزیع شدن پخش شدن

Answer 248

به یک اندازه برابری، مساوات - equality of size - برابری در اندازه

Answer 249

جناح چپ گرا

Answer 250

افراطی

Answer 251

اصول آزادی‌خواهی

Answer 252

بودن بر اساس

Answer 253

روشن فکر ازادی خواه - a liberal reward - پاداش بزرگ

Answer 254

بینهایت شدید - extreme pain - Love and hate are two opposite extremes. - عشق و نفرت دو نقطه‌ی مقابل هم هستند.

Answer 255

حزب میانه

Answer 256

مالکیت

Answer 257

درز. شکاف ماهر:- He is a crack shot. - او تیراندازی ماهر است. شکستن ترک خوردن

Answer 258

who is pull the strings? in control of a situation

Answer 259

تکان دادن قایق ایجاد مشکل با تغییر وضع کنونی

Answer 260

بنا نهادن پایه چیزی

Answer 261

difficult for you to control

Answer 262

they were faced with a difficult task

Answer 263

fail or succeedd

Answer 264

debate: بحث، مناظره پارلمانی مناظره پر از کشمکش

Answer 265

reliable person

Answer 266

making good progress

Answer 267

being watched very carefully

Answer 268

چرخیدن، چرخاندن، به چرخش درآوردن, چرخش - An electric fan spins. - بادبزن برقی می‌چرخد.

Answer 269

شکی نیست

Answer 270

اوار ساختمان - The earthquake mercilessly rumbled the city. - زمین‌لرزه شهر را به خاک و سنگ تبدیل کرد.

Answer 271

بقایا اوار

Answer 272

ضرورت نیازمندی

Answer 273

اندک کمیاب

Answer 274

کمبود

Answer 275

شکست دادن، از پای دراوردن - Deal with stress and do not let overwhelm you. - با استرس مقابله کن و اجازه نده تو را از پای درآورد. تحت فشار قرار دادن

Answer 276

تلفات

Answer 277

پوست، قشر، صدف حلزون، کاسه یا لاک محافظ جانور ، عامل محافظ، حفاظ، جلد، کالبد، بدنه - a walnut shell - پوست گردو پوست کندن بمباران کردن

Answer 278

تک تیرانداز

Answer 279

تصادفی

Answer 280

غیر نظامیان

Answer 281

- The twin girls were exactly alike. - خواهران دوقلو درست شکل هم بودند. - A father must treat all his children alike. - پدر باید با همه‌ی فرزندانش یکسان رفتار کند.

Answer 282

سرحدی که پس از آن شخص اختیار از دست می‌دهد و یا از جا در می‌رود، طاقت

Answer 283

تحمل کردن پشت سر گذاشتن - After the death of her husband, she went through a lot. - پس از فوت شوهرش بسیار سختی کشید. - I need to go through my closet and organize my clothes. - باید کمد لباسم را بگردم و لباس‌هایم را مرتب کنم. بررسی کردن

Answer 284

شوم ترسناک

Answer 285

روبه رو شدن با face with

Answer 286

تحت محاصره - the siege of Nayshaboor by the Mongols - محاصره‌ی نیشابور توسط مغولان

Answer 287

They are facing prosecution for noise nuisance. - آن‌ها به دلیل ایجاد مزاحمت‌ صوتی تحت تعقیب کیفری قرار دارند. - Doctors guilty of neglect are liable to prosecution. - پزشکانی که اهمال‌کاری کرده‌اند، مشمول پیگرد قانونی هستند. وکیل شاکی (the prosecution) - The prosecution argued that the defendant had a motive to commit the crime. - به گفته‌ی وکیل شاکی متهم برای ارتکاب جرم انگیزه داشته است.

Answer 288

- The prosecutor questioned the witness on the stand. - دادستان از شاهد در جایگاه سؤال کرد. - The prosecutor presented strong evidence against the defendant in court. - مدعی‌العموم در دادگاه مدارک محکمه‌پسندی را علیه متهم ارائه کرد.

Answer 289

رأی، رأی هیئت‌منصفه، فتوی، نظر، قضاوت - She rejects the critics' verdict against her recent book. - او داوری هنرسنجان درباره‌ی کتاب اخیر خودش را قبول ندارد.

Answer 290

- Vandalism is a serious crime that can result in fines and imprisonment. - تخریب‌گرایی جرمی جدی است که می‌تواند منجر به جریمه‌ی نقدی و حبس شود.

Answer 291

اتش افروزی - Plundering and arson have erupted all over the city. - چپاول و آتش‌افروزی در تمام شهر فوران کرده است. - The arsonist was sentenced to nine years of imprisonment. - آتش‌افروز به نه سال زندان محکوم شد.

crime, politics, war, newspaper Flashcards

(360 cards)