loqate dars 12 farsi 2 Flashcards

1
Q

آوری

A

بیگمان، بیتردید، بهطور قطع

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
2
Q

اژدهاپیکر

A

در شکل و هیئت اژدها، دارای نقش اژدها

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
3
Q

اساطیر

A

جمع اسطوره؛ افسانهها و داستانهای

خدایان و پهلوانان ملل قدیم

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
4
Q

الحاح

A

اصرار، پافشاریکردن

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
5
Q

بازارگاه

A

جای خرید و فروش، بازار؛ در متن درس،

مقصود اهل بازار است.

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
6
Q

پایمردان دیو

A

دستیاران حکومت، توجیه ِ کنندگان

حکومت بیداد

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
7
Q

پایمردی

A

خواهشگری، میانجیگری، شفاعت

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
8
Q

پشتِ پای

A

روی پا، سینۀ پ

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
9
Q

تَرگ

A

کالهخود

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
10
Q

تفرّج

A

گشتوگذار، تماشا، سیر و گردش

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
11
Q

خجسته

A

فرخنده، مبارک

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
12
Q

خوالیگر

A

آشپز

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
13
Q

درفش

A

پرچم، بیرق

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
14
Q

درفش کاویان

A

درفش ملّی ایران در عهد ساسانی، کاویان یا کاویانی: منسوب به کاوه(

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
15
Q

دژم

A

خشمگین

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
16
Q

زخمِ درای

A

ضربۀ پتک؛ درای، در اصل زنگ کاروان

است.

17
Q

سپَردن

A

پایمال کردن و زیر پا گذاشتن

18
Q

سپهبَد

A

فرمانده و سردار سپاه

19
Q

سَبُک

A

در اینجا به معنای فوراً و سریع کاربرد دارد.

20
Q

سروش

A

فرشتۀ پیامآور، فرشته

21
Q

شمار گرفتن

A

حساب پس دادن

22
Q

غو

A

فریاد، بانگ و خروش، غریو

23
Q

فایق

A

دارای برتری، مسلط، چیره

24
Q

فریـاد خواندن

A

فریاد خواسـتن، طلـب یاری کردن،

دادخواهـی کردن

25
Q

گُرز گاوسر

A

گرزی که سر آن شبیه سر گاو بوده است.

26
Q

گیهان خدیو

A

خدای جهان )گیهان: کیهان، جهان،

گیتی (

27
Q

لاف

A

سخنان بی ّ پایه و اساس، دعوی باطل، ادعا؛

لاف زدن: خودستایی کردن، ادعای باطل کردن

28
Q

مجرد

A

صِرف، تنها

29
Q

محضر

A

استشهادنامه، متنی که ضحاک برای تبرئۀ

خویش به امضای بزرگان حکومت رسانده بود.

30
Q

موبد

A

روحانی زردشتی، مجازاً دانشمند، دانا

31
Q

نفیر

A

صدای بلند، فریاد

32
Q

نَونَد

A

اسب تندرو

33
Q

هنر

A

فضیلت، استعداد، شایستگی، لیاقت

34
Q

یکایک

A

ناگهان