loqate darse 12 farsi 3 Flashcards

(40 cards)

1
Q

آزرم

A

شرم، حیا

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
2
Q

ارتفاع

A

محصول زمین های زراعتی؛ ارتفاع ولایت: عایدات و درآمدهای مملکت

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
3
Q

اندیشه

A

اندوه، ترس، اضطراب، فکر

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
4
Q

ایمِن

A

در امن، دل آسوده

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
5
Q

بریان

A

در لغت کباب شده و پخته شده بر آتش، مجازا ناراحت و مضطرب؛ بریان شدن: غمگین و ناراحت شدن، در سوز و گداز بودن

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
6
Q

پرمایه

A

گرانمایه، پرشکوه؛ مایه: قدرت، توانایی

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
7
Q

تازی

A

اسبی از نژاد عربی با گردن کشیده و پاهای باریک

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
8
Q

تپش

A

اضطراب ناشی از گرمی و حرارت، گرمی و حرارت

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
9
Q

تطاول

A

ستم و تعدی، به زور به چیزی دست پیدا

کردن

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
10
Q

تعصب

A

طرفداری یا دشمنی بیش از حد نسبت به شخص، گروه یا امری؛ به تعصب: به حمایت

و جانب داری

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
11
Q

حَشَم

A

خدمتکاران، خویشان و زیردستان فرمانروا

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
12
Q

حلقه به گوش

A

کنایه از فرمانبردار و مطیع

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
13
Q

خستن

A

زخمی کردن، مجروح کردن

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
14
Q

خُود

A

کلاه خود

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
15
Q

خیره سر

A

گستاخ و بی شرم، لجوج

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
16
Q

دستور

A

وزیر، مشاور

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
17
Q

زوال

A

نابودی، از بین رفتن

18
Q

سبو

A

کوزه، ظرف معمولا دسته دار از سفال یا جنس دیگر برای حمل یا نگه داشتن مایعات

19
Q

سپردن

A

طی کردن، پیمودن

20
Q

سمن

A

نوعی درخت گل، یاسمن

21
Q

شبیخون

A

حمله ناگهانی دشمن در شب

22
Q

طرح افکندن

A

کنایه از بنانهادن؛ طرح ظلم افکندن: سبب پیدایش و گسترش ظلم شدن، بنیان ظلم نهادن

23
Q

عَجَم

A

سرزمینی که ساکنان آن غیرعرب، به ویژه ایرانی باشند؛ ایران؛ ملوک عجم: پادشاهان ایران

24
Q

عفاف

A

رعایت اصول اخلاقی، پرهیزکاری، پارسایی

25
فرهیختگی
فرهیخته بودن، فرهیخته: برخوردار از سطح والایی از دانش، معرفت یا فرهنگ
26
فریادرس
یاور، دستگیر
27
کُربت
غم، اندوه؛ | کربت جور: اندوه حاصل از ظلم و ستم
28
مقررشدن
قرار گرفتن، ثبات و دوام یافتن
29
مکاید
ج مکیده یا مکیدت؛ کیدها، مکرها، حیله ها
30
مَلِک
پادشاه، سلطان
31
موبد
روحانی زرتشتی، مجازا مشاور
32
نقصان
کم شدن، کاهش یافتن
33
نمازبردن
تعظیم کردن، عمل سر فرودآوردن در مقابل کسی برای تعظیم
34
نواختن
کسی را با گفتن سخنان محبت آمیز یا بخشیدن چیزی مورد محبت قراردادن
35
نیک پی
خوش قدم
36
نیکی دهش
نیکی کننده
37
ولایت
کشور، سرزمین
38
هشیوار
هوشیار، هوشیارانه، آگاهانه
39
هیون
شتر، به ویژه شتر قوی هیکل و درشت اندام
40
غربت
غریبی، دوری از خانمان