loqate darse 12 farsi 3 Flashcards
(40 cards)
آزرم
شرم، حیا
ارتفاع
محصول زمین های زراعتی؛ ارتفاع ولایت: عایدات و درآمدهای مملکت
اندیشه
اندوه، ترس، اضطراب، فکر
ایمِن
در امن، دل آسوده
بریان
در لغت کباب شده و پخته شده بر آتش، مجازا ناراحت و مضطرب؛ بریان شدن: غمگین و ناراحت شدن، در سوز و گداز بودن
پرمایه
گرانمایه، پرشکوه؛ مایه: قدرت، توانایی
تازی
اسبی از نژاد عربی با گردن کشیده و پاهای باریک
تپش
اضطراب ناشی از گرمی و حرارت، گرمی و حرارت
تطاول
ستم و تعدی، به زور به چیزی دست پیدا
کردن
تعصب
طرفداری یا دشمنی بیش از حد نسبت به شخص، گروه یا امری؛ به تعصب: به حمایت
و جانب داری
حَشَم
خدمتکاران، خویشان و زیردستان فرمانروا
حلقه به گوش
کنایه از فرمانبردار و مطیع
خستن
زخمی کردن، مجروح کردن
خُود
کلاه خود
خیره سر
گستاخ و بی شرم، لجوج
دستور
وزیر، مشاور
زوال
نابودی، از بین رفتن
سبو
کوزه، ظرف معمولا دسته دار از سفال یا جنس دیگر برای حمل یا نگه داشتن مایعات
سپردن
طی کردن، پیمودن
سمن
نوعی درخت گل، یاسمن
شبیخون
حمله ناگهانی دشمن در شب
طرح افکندن
کنایه از بنانهادن؛ طرح ظلم افکندن: سبب پیدایش و گسترش ظلم شدن، بنیان ظلم نهادن
عَجَم
سرزمینی که ساکنان آن غیرعرب، به ویژه ایرانی باشند؛ ایران؛ ملوک عجم: پادشاهان ایران
عفاف
رعایت اصول اخلاقی، پرهیزکاری، پارسایی