loqate darse 1 farsi 3 Flashcards

1
Q

اعراض

A

روی گرداندن از کسی یا چیزی، روی گردانی

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
2
Q

اِنابت

A

بازگشت به سوى خدا، توبه، پشيمانى

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
3
Q

انبساط

A

حالتى كه در آن، احساس بيگانگى و ملاحظه و رودربايستى نباشد؛ خودمانى شدن

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
4
Q

باسق

A

بلند، باليده

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
5
Q

بنات

A

جِ بنت، دختران

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
6
Q

بَنان

A

سرانگشت، انگشت

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
7
Q

تاک

A

درخت انگور، ر‌َز

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
8
Q

تتمّه

A

باقى مانده؛ تتمّه دور زمان: مايه ى تمامى و كمال گردش روزگار، مايه ى تمامى و كمال دورِ زمان رسالت

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
9
Q

تحيّر

A

سرگشتگى، سرگردانى

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
10
Q

تضرّع

A

زارى كردن، التماس كردن

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
11
Q

تقصير

A

گناه، كوتاهى، كوتاهى كردن

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
12
Q

جسيم

A

خوش اندام

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
13
Q

حِليه

A

زيور، زينت

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
14
Q

خوان

A

سفره، سفره ى فراخ و گشاده

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
15
Q

دايه

A

زنى كه به جاى مادر به كودک شير مى دهد يا از او پرستارو مى كند

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
16
Q

ربیع

A

بهار

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
17
Q

روزی

A

رزق، مقدار خوراک یا وجه معاش که هر کس روزانه به دست می آورد یا به او می رسد؛

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
18
Q

وظیفه ی روزی

A

رزق مقرّر و معيّن

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
19
Q

شفيع

A

شفاعت دهنده، پايمرد

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
20
Q

شهد

A

عسل؛ شهد فايق: عسل خالص

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
21
Q

صفوت

A

برگزيده، برگزيده از افراد بشر

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
22
Q

عاكفان

A

جِ عاكف، كسانى كه در مدتى معيّن در مسجد بمانند و به عبادت پردازند.

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
23
Q

عزَّ و جَلّ

A

گرامى، بزرگ و بلنر مرتبه است؛ بعد از ذكر نام خداوند به كار مى رود.

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
24
Q

عُصاره

A

آبى كه از فشردن ميوه يا چيز ديگه به دست آورند؛ افشره، شيره

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
25
Q

فاحش

A

آشكار، واضح

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
26
Q

فايق

A

برگزيده، برتر

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
27
Q

فرّاش

A

فرش گستر، گسترنده ى فرش

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
28
Q

قبا

A

جامه، جامه اى كه از سوى پيش باز است و پس از پوشيدن دو طرف پيش را با دكمه به هم پيوندند.

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
29
Q

قدوم

A

آمدن، قدم نهادن، فرا رسيدن

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
30
Q

قسیم

A

صاحب جمال

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
31
Q

کاینات

A

ج کاینه، همه موجودات جهان

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
32
Q

کرامت کردن

A

عطا کردن، بخشیدن

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
33
Q

مراقبت

A

در اصطلاح عرفانی، کمال توجه بنده به حق و يقین بر اینکه خداوند در همه احوال، عالم بر ضمیر اوست؛ نگاه داشتن دل از توجه به غیرحق

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
34
Q

مزید

A

افزونی، زیادی

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
35
Q

مطاع

A

فرمانروا، اطاعت شده، کسی که دیگری فرمان او را می برَد

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
36
Q

معاملت

A

اعمال عبادی، احكام و عبادات شرعی، در متن درس، مقصود همان کار مراقبت و مکاشفت است.

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
37
Q

معترف

A

اقرارکننده، اعتراف کننده

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
38
Q

مفخر

A

هر چه بدان فخر کنند و بنازند؛ مایه افتخار

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
39
Q

مفرح

A

شادی بخش، فرح انگیز

40
Q

مکاشفت

A

کشف کردن و آشکار ساختن، در اصطلاح عرفانی، پی بردن به حقایق است.

41
Q

منسوب

A

نسبت داده شده

42
Q

منت

A

سپاس، شکر، نیکویی

43
Q

منکر

A

زشت، ناپسند

44
Q

موسم

A

فصل، هنگام، زمان

45
Q

ناموس

A

ابرو، شرافت

46
Q

نبات

A

گیاه، رستنی

47
Q

نبی

A

پیغمبر، پیام آور، رسول

48
Q

نسیم

A

خوش بو

49
Q

واصفان

A

ج واصف، وصف کنندگان، ستایندگان

50
Q

ورق

A

برگ

51
Q

وسیم

A

دارای نشان پیامبری

52
Q

وظيفه

A

مقرّی، وجه معاش

53
Q

قربت

A

نزدیکی، تقرب به خدا

54
Q

فرورفتن (نفس)

A

عمل دم

55
Q

مُمِدّ

A

مددکننده، یاری رساننده

56
Q

برآمدن (نفس)

A

بالا آمدن نفس، عمل بازدم

57
Q

ذات

A

نفس، هستی، وجود

58
Q

آل

A

خاندان، دودمان

59
Q

داود (داوود)

A

حضرت داوود (ع) از انبیای الهی بود که خداوند به او حکمت و قدرت عطا نمود. نام کتابش همان طور که در قران نیز به آن اشاره شده »زبور« است. داوود (ع) صوت نیکویی داشت؛ لذا هرگاه شروع به خواندن زبور می کرد انس و جن و پرنده و حیوانات وحشی نزد آن حضرت اجتماع می کردند.

60
Q

عباد

A

جمع عبد؛ بندگان

61
Q

شکور

A

بسیار شکرکننده، بسیار سپاس گزار

62
Q

درگاه

A

آستان، بارگاه، پیشگاه، حضور

63
Q

دريغ

A

مضایقه (بی دریغ: بی مضایقه، بدون بخل)

64
Q

کشیده

A

گسترده

65
Q

نَبُرَد

A

قطع نمی کند

66
Q

باد صبا

A

باد خنک و لطیفی که از سمت شمال

شرق می وزد

67
Q

زمردین

A

منسوب به زمرد؛ سبزرنگ (زمرد: سنگ

سبزرنگ قیمتی)

68
Q

مهد

A

گهواره

69
Q

خلعت

A

جامه دوخته که بزرگی به کسی ببخشد. (به خلعت نوروزی: به عنوان و به منزله جامه نوروزی)

70
Q

در بر گرفته

A

بر تن کرده، پوشانده

71
Q

به تربیتش

A

به واسطهٔ پرورش او (خداوند)

72
Q

فلک

A

آسمان

73
Q

سرگشته

A

حیران، سرگردان

74
Q

خبر

A

حدیث، گفتار پیغمبر (ص) و امامان (ع)

75
Q

رحمت عالمیان

A

مایه بخشایش بر جهانیان

76
Q

عُلىٰ (العُلی)

A

بلند پایگی، والامقامی

77
Q

دُجیٰ

A

تاريكي ها

78
Q

خصال

A

جمع خصلت؛ خویها، عادات

79
Q

پریشان روزگار

A

آشفته حال

80
Q

اجابت

A

پذیرفتن، قبول کردن

81
Q

جَلَّ و عَلا

A

بزرگ و بلندقدر است؛ مرکب از دو فعل

ماضی است در حالت صفت.

82
Q

بخواند (خواندن)

A

صدا بزند، بطلبد

83
Q

سبحانة و تعالی

A

او (خداوند) پاک و منزه و

بلندمرتبه است.

84
Q

جلال

A

بزرگواری، عظمت، شکوه

85
Q

ما عَبَدناكَ حقَّ عِبادَتک:

A

تو را چنان که شایسته پرستش تو است پرستش نکردیم.

86
Q

جمال

A

زيبايى

87
Q

ما عَرَفناكَ حقَّ معرفتک:

A

تو را چنان که سزاوار شناخت تو است، نشناختیم.

88
Q

بی‌دل

A

دلداده، عاشق

89
Q

صاحبدل

A

عارف، دل آگاه

90
Q

جیب

A

گریبان، يقه

91
Q

مستغرق

A

غرق شده (مستغرق شده: حیران و مجذوب و سرد گشته شده)

92
Q

تحفه

A

هدیه، ارمغان، سوغات، رهاورد

93
Q

مرغ سحر

A

بلبل

94
Q

کِلک

A

قلم

95
Q

بَط

A

مرغابى