loqate darse 3 farsi 3 Flashcards

1
Q

اجانب

A

ج اجنبی، بیگانگان

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
2
Q

احداث شدن

A

ساخته شدن

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
3
Q

استقرار

A

برپایی، برقرار و ثابت کردن کسی یا چیزی در جایی، مستقر شدن

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
4
Q

بیت الاحزان

A

خانه غمها، جای بسیار غم انگیز، طبق روایات نام کلبه ای است که حضرت یعقوب ال در آن در غم فراق يوسف ال گریه می کرده است.

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
5
Q

بیت الحَزّن

A

خانهٔ غم، ماتمکده

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
6
Q

ثابت قدم

A

ثابترأی و ثابت عزم، دارای اراده قوی

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
7
Q

سلسله جنبان

A

محرّک، آن که دیگران را به کاری برمی انگیزد.

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
8
Q

مسلک

A

روش، طریق

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
9
Q

موافق

A

هم رای و همراه

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
10
Q

طَرف

tarf

A

کناره، کنار

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
11
Q

مرغ

A

پرنده

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
12
Q

همّت

A

۱- خواست، عزم و اراده، کوشش؛ ۲- بلندنظری؛

۳- در اصطلاح تصوف عبارت است از توجه قلب با

تمام قوای روحانی خود به جانب حق

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
13
Q

همت طلبیدن

A

یاری خواستن

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
14
Q

ملک

A

مملکت، شلطه، پادشاهی

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
15
Q

اهرمن

A

شیطان

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
16
Q

عارف

A

شناسنده، آگاه و واقف به دقایق و رموز

17
Q

پیشگاه

A

محضر، حضور، بارگاه، آستان

18
Q

جیب

A

گریبان، يقه

19
Q

فَراغت

A

آسایش، آسودگی خاطر

20
Q

جَم

A

جمشید؛ وی یکی از پادشاهان پیشدادی بود.

21
Q

بدرقه

A

آن که کاروان یا مسافر را همراهی و راهنمایی و نگهبانی کند، مجازا راهنما و نگهبان، راهبر (بدرقة راه کن: نگهبان و راهبر و راهنمای راه قرار بده)

22
Q

طایر

A

پرنده

23
Q

قدس

A

پاکی (طایر قدس: پرنده بهشتی)

24
Q

زنخدان

A

چانه

25
Q

احزان

A

جمع زن؛ اندوه ها، غمها

26
Q

قِصَص

A

جمع قصه؛ حکایات، افسانه ها

27
Q

تلمیح

A

با گوشهٔ چشم اشاره کردن به چیزی

28
Q

نثار کردن

A

قربان کردن، فداکردن

29
Q

عملیات

A

اجرای طرح های نظامی برای نابودی نفرات و تجهیزات دشمن

30
Q

موسوم

A

نام نهاده، شناخته شده، منسوب

31
Q

جداره

A

دیواره

32
Q

سپیده دم

A

سحرگاه

33
Q

قاطعیّت

A

یقین داشتن، استواری

34
Q

رأس

A

سر، اول و آغاز هر چیز

35
Q

ساجد

A

سجده کنند

36
Q

فراق

A

هجران، جدایی

37
Q

سلسله

A

زنجیر، اتصال، خاندان