10 Flashcards
(175 cards)
abrechnen
تراز کردن| تصفیه حساب کردن
کلمه “abrechnen” به زبان آلمانی فعلی است که به معنای “تسویه حساب کردن”، “محاسبه کردن” یا “صورتحساب تهیه کردن” است. این فعل میتواند در زمینههای مالی، اداری، یا حتی به طور کنایهآمیز در روابط انسانی به کار رود تا اشارهای به پایان دادن به موضوعات معلق و مشخص کردن هزینهها یا بدهیها داشته باشد.
مثالهایی به زبان آلمانی:
-
در زمینه مالی و کسبوکار:
- “Wir müssen noch mit dem Lieferanten abrechnen.”
- ما هنوز باید با تامینکننده تسویه حساب کنیم.
-
در زمینه کارمندی و حقوق:
- “Die Mitarbeiter rechnen am Ende des Monats ab.”
- کارمندان در پایان ماه حساب و کتاب میکنند.
-
در زمینه بیمه یا پزشکی:
- “Die Krankenhauskosten wurden direkt mit der Versicherung abgerechnet.”
- هزینههای بیمارستان مستقیماً با بیمه تسویه شد.
-
در زمینه روابط شخصی و کنایهآمیز:
- “Er hat mit seinem alten Geschäftspartner endlich abgerechnet.”
- او سرانجام با شریک تجاری قدیمی خود تسویه حساب کرد.
این مثالها نشان میدهند که “abrechnen” چگونه میتواند در زمینههای مختلف برای توصیف فرآیند تسویه و محاسبه مالی استفاده شود، همچنین نحوه بکارگیری آن در مکالمات روزمره برای بیان پایان دادن به مسائل معوقه.
abschaffen
منسوخ کردن
لغو کردن
بر انداختن
کلمه “abschaffen” به زبان آلمانی به معنای “لغو کردن”، “منسوخ کردن” یا “حذف کردن” است. این فعل برای توصیف اقدامی است که در آن یک قانون، سیستم، روش کار، یا عادت موجود دیگری را پایان میدهند یا کنار میگذارند. “Abschaffen” معمولاً در زمینههای سیاسی، اقتصادی، و اجتماعی به کار میرود.
مثالهایی به زبان آلمانی:
-
در زمینه قانونی و سیاسی:
- “Die Regierung beschloss, die Todesstrafe abzuschaffen.”
- دولت تصمیم گرفت مجازات اعدام را لغو کند.
-
در زمینه اقتصادی و کسبوکار:
- “Das Unternehmen plant, alte Technologien abzuschaffen und durch neue zu ersetzen.”
- شرکت قصد دارد تکنولوژیهای قدیمی را منسوخ و با تکنولوژیهای جدید جایگزین کند.
-
در زمینه اجتماعی و آموزشی:
- “Die Universität hat beschlossen, Prüfungsgebühren abzuschaffen.”
- دانشگاه تصمیم گرفته است هزینههای امتحان را حذف کند.
-
در زمینه روابط کاری:
- “Die Nachtarbeit wurde in dieser Fabrik abgeschafft.”
- کار شبانه در این کارخانه لغو شد.
این مثالها نشان میدهند که “abschaffen” چگونه برای توصیف تصمیمات و اقداماتی که منجر به پایان دادن یا منسوخ کردن سیاستها، شیوهها، یا عناصری از سیستمها میشود، استفاده میشود.
eilen
عجله و شتاب کردن
-
در زندگی روزمره:
- “Wir müssen uns beeilen, der Zug wartet nicht.”
- ما باید عجله کنیم، قطار منتظر نمیماند.
-
در محیط کار:
- “Der Chef sagte, wir sollen mit dem Projekt eilen, der Kunde wartet.”
- رئیس گفت که باید در پروژه عجله کنیم، مشتری منتظر است.
-
در موقعیتهای اورژانسی:
- “Im Notfall sollten Sie zum nächsten Telefon eilen und Hilfe rufen.”
- در موارد اضطراری باید به سرعت به سمت نزدیکترین تلفن بروید و کمک بخواهید.
-
در فعالیتهای ورزشی:
- “Die Spieler eilten zurück aufs Feld, um das Spiel fortzusetzen.”
- بازیکنان به سرعت به زمین بازگشتند تا بازی را ادامه دهند.
-
در مکالمات:
- “Bitte eile nicht so, wir haben noch Zeit.”
- لطفاً اینقدر عجله نکن، ما هنوز وقت داریم.
einbauen
نصب کردن
کلمه “einbauen” به زبان آلمانی به معنی “تعبیه کردن”، “نصب کردن”، یا “جا دادن” است. این فعل برای توصیف فرآیند قرار دادن یا نصب کردن یک جزء یا قطعه در جای خود استفاده میشود، که معمولاً در بحثهای مربوط به ساخت و ساز، مهندسی، و تکنولوژی کاربرد دارد.
مثالهایی به زبان آلمانی:
-
در زمینه ساختمان و معماری:
- “Wir haben neue Fenster in das alte Gebäude eingebaut.”
- ما پنجرههای جدیدی را در ساختمان قدیمی تعبیه کردیم.
-
در زمینه خودروها و مکانیک:
- “Der Mechaniker hat einen neuen Motor in das Auto eingebaut.”
- مکانیک موتور جدیدی را در اتومبیل نصب کرد.
-
در زمینه تکنولوژی و الکترونیک:
- “Sie haben eine fortschrittliche Klimaanlage in das Bürogebäude eingebaut.”
- آنها سیستم تهویه مطبوع پیشرفتهای را در ساختمان دفتر کار تعبیه کردند.
-
در تولید و صنعت:
- “In der neuen Produktionslinie werden automatisierte Maschinen eingebaut.”
- در خط تولید جدید، ماشینهای خودکار تعبیه شدهاند.
-
در زمینه برنامهریزی و طراحی:
- “Das neue Software-Update wird automatisch in das System eingebaut.”
- آپدیت جدید نرمافزار به طور خودکار در سیستم تعبیه میشود.
این مثالها نشان میدهند که “einbauen” چگونه در زمینههای مختلف برای توصیف ادغام و نصب قطعات یا سیستمهای جدید در محیطها و دستگاههای مختلف استفاده میشود.
einbiegen
پیچیدن- ورود به
کلمه “einbiegen” به زبان آلمانی به معنی “پیچیدن” یا “ورود به” است. این فعل برای توصیف حرکت انحرافی به سمت چپ یا راست در هنگام رانندگی یا راه رفتن استفاده میشود و بیانگر تغییر جهت در مسیر است.
مثالهایی به زبان آلمانی:
-
در رانندگی و حمل و نقل:
- “An der nächsten Kreuzung müssen Sie rechts einbiegen.”
- شما باید در تقاطع بعدی به راست بپیچید.
-
در دستورالعملهای مسیریابی:
- “Biegen Sie nach 200 Metern links in die Goethestraße ein.”
- پس از ۲۰۰ متر به چپ وارد خیابان گوته شوید.
-
در دوچرخهسواری و پیادهروی:
- “Um den Park zu erreichen, müssen wir hier links einbiegen.”
- برای رسیدن به پارک باید از اینجا به چپ بپیچیم.
-
در بحثهای ناوبری در شهر:
- “Sie können hier einbiegen, um zum Hotel zu gelangen.”
- شما میتوانید از اینجا پیچیده تا به هتل برسید.
-
در موقعیتهایی که نیاز به دقت در مسیر است:
- “Bitte an der nächsten Ecke rechts einbiegen, um die Apotheke zu finden.”
- لطفا در گوشه بعدی به راست بپیچید تا داروخانه را پیدا کنید.
این مثالها به خوبی کاربرد “einbiegen” را در زمینههای مختلف نشان میدهند، مخصوصاً در مورد دستورالعملهای حرکتی در جادهها و مسیرهای پیاده.
einsetzen
به کار بردن| استفاده کردن
کلمه “einsetzen” به زبان آلمانی به معنای “به کار بردن”، “استفاده کردن”، “قرار دادن”، یا “انتصاب کردن” است. این فعل برای توصیف فرآیندی استفاده میشود که در آن چیزی یا کسی در یک موقعیت یا نقش خاص قرار میگیرد. “Einsetzen” کاربردهای گستردهای دارد و در زمینههای مختلفی مورد استفاده قرار میگیرد.
مثالهایی به زبان آلمانی:
-
در زمینه کاری و سازمانی:
- “Die Firma hat einen neuen Manager eingesetzt.”
- شرکت یک مدیر جدید را منصوب کرده است.
-
در زمینه فناوری و تکنولوژی:
- “Wir müssen die neuen Softwarelösungen einsetzen, um effizienter zu arbeiten.”
- باید از راهحلهای نرمافزاری جدید استفاده کنیم تا کارایی بیشتری داشته باشیم.
-
در زمینه آموزشی:
- “Die Lehrerin setzt verschiedene Methoden ein, um den Unterricht interessanter zu gestalten.”
- معلم از روشهای مختلفی استفاده میکند تا کلاس را جذابتر کند.
-
در زمینه نظامی:
- “Die Armee hat zusätzliche Truppen in der Krisenregion eingesetzt.”
- ارتش نیروهای اضافی را در منطقه بحرانزده مستقر کرده است.
-
در زمینه پزشکی:
- “Der Arzt hat ein neues Medikament eingesetzt, um die Krankheit zu behandeln.”
- پزشک داروی جدیدی را برای درمان بیماری استفاده کرد.
-
در زمینه اجتماعی و داوطلبانه:
- “Viele Menschen setzen sich für den Umweltschutz ein.”
- بسیاری از افراد برای حفاظت از محیط زیست تلاش میکنند.
این مثالها نشان میدهند که “einsetzen” چگونه برای توصیف به کار بردن، استفاده کردن یا قرار دادن در نقشها و موقعیتهای مختلف استفاده میشود.
erhöhen
افزایش دادن
بالاتر بردن
کلمه “erhöhen” به زبان آلمانی به معنای “افزایش دادن”، “بالا بردن” یا “زیاد کردن” است. این فعل برای توصیف عملی استفاده میشود که در آن چیزی به طور کمی یا کیفی افزایش مییابد. “Erhöhen” در زمینههای مختلفی مانند اقتصادی، فیزیکی، و اجتماعی به کار میرود.
مثالهایی به زبان آلمانی:
-
در زمینه اقتصادی:
- “Die Regierung plant, die Steuern zu erhöhen.”
- دولت برنامه دارد مالیاتها را افزایش دهد.
-
در زمینه کاری و سازمانی:
- “Das Unternehmen hat beschlossen, die Löhne der Mitarbeiter zu erhöhen.”
- شرکت تصمیم گرفته است دستمزد کارکنان را افزایش دهد.
-
در زمینه آموزش:
- “Die Schule will die Anzahl der Lehrkräfte erhöhen, um die Unterrichtsqualität zu verbessern.”
- مدرسه میخواهد تعداد معلمان را افزایش دهد تا کیفیت آموزش را بهبود بخشد.
-
در زمینه بهداشتی و ورزشی:
- “Um seine Fitness zu verbessern, hat er die Anzahl der Trainingseinheiten erhöht.”
- برای بهبود تناسب اندام خود، او تعداد جلسات تمرینی را افزایش داده است.
-
در زمینه محیط زیست:
- “Wir müssen unsere Bemühungen zur Reduzierung der CO2-Emissionen erhöhen.”
- ما باید تلاشهایمان برای کاهش انتشار گازهای CO2 را افزایش دهیم.
-
در زمینه فیزیکی و فنی:
- “Die Ingenieure haben den Druck in der Maschine erhöht, um die Leistung zu steigern.”
- مهندسان فشار در دستگاه را افزایش دادهاند تا عملکرد را بهبود بخشند.
این مثالها نشان میدهند که “erhöhen” چگونه برای توصیف اعمال و اقداماتی که منجر به افزایش مقدار، کیفیت یا سطح چیزی میشود، استفاده میشود.
gleiten
سرخوردن| لغزیدن
کلمه “gleiten” به زبان آلمانی به معنای “لغزیدن”، “سُرخوردن” یا “سبک حرکت کردن” است. این فعل برای توصیف حرکت نرم و بدون مقاومت یک جسم روی سطح یا در هوا استفاده میشود.
مثالهایی به زبان آلمانی:
-
در زمینه طبیعت و محیط زیست:
- “Die Vögel gleiten sanft durch die Luft.”
- پرندگان به نرمی در هوا سر میخورند.
-
در زمینه ورزشهای زمستانی:
- “Die Skifahrer gleiten elegant über den Schnee.”
- اسکیبازان به شکلی زیبا روی برف سر میخورند.
-
در زمینه دریانوردی:
- “Das Boot gleitet ruhig über das Wasser.”
- قایق به آرامی روی آب سر میخورد.
-
در زمینه تکنولوژی:
- “Der Roboter kann mühelos über den Boden gleiten.”
- ربات میتواند بدون تلاش روی زمین سر بخورد.
-
در زمینه بازی و تفریح:
- “Die Kinder gleiten lachend die Rutsche hinunter.”
- کودکان با خنده از سرسره سر میخورند.
-
در زمینه رقص و هنرهای نمایشی:
- “Die Tänzerin gleitet elegant über die Bühne.”
- رقصنده با ظرافت روی صحنه حرکت میکند.
این مثالها نشان میدهند که “gleiten” چگونه برای توصیف حرکتهای نرم و بیمقاومت در زمینههای مختلف استفاده میشود.
hüpfen
بپر بپر کردن
“hüpfen” به زبان آلمانی به معنای “پریدن”، “جهیدن” یا “جست و خیز کردن” است. این فعل برای توصیف حرکتی استفاده میشود که در آن فرد یا شیء با یک حرکت سریع و ناگهانی از روی سطح بلند میشود.
مثالهایی به زبان آلمانی:
در زمینه کودکان و بازی:
“Die Kinder hüpfen fröhlich im Garten.”
کودکان با خوشحالی در باغ جست و خیز میکنند.
در زمینه ورزش:
“Beim Aufwärmen müssen die Spieler auf einem Bein hüpfen.”
در حین گرم کردن، بازیکنان باید روی یک پا بپرند.
در زمینه حیوانات:
“Die Frösche hüpfen über die Steine im Teich.”
قورباغهها روی سنگهای داخل برکه میپرند.
در زمینه موسیقی و رقص:
“Die Tänzer hüpfen im Rhythmus der Musik.”
رقصندهها با ریتم موسیقی میجهند.
در زمینه شادی و هیجان:
“Sie hüpfte vor Freude, als sie die gute Nachricht hörte.”
او از خوشحالی وقتی خبر خوب را شنید، پرید.
در زمینه ورزشهای تفریحی:
“Beim Trampolinspringen hüpfen die Kinder hoch in die Luft.”
هنگام پریدن روی ترامپولین، کودکان بلند به هوا میپرند.
klettern
بالا رفتن
کلمه “klettern” به زبان آلمانی به معنای “بالا رفتن” یا “صعود کردن” است. این فعل برای توصیف حرکتی استفاده میشود که در آن فرد یا شیء از یک سطح یا شیب به بالا میرود، معمولاً با استفاده از دستها و پاها.
مثالهایی به زبان آلمانی:
در زمینه ورزشهای تفریحی:
“Die Kinder klettern auf den Spielplatz-Klettergerüst.”
کودکان از تجهیزات بازی در پارک بالا میروند.
در زمینه کوهنوردی:
“Die Bergsteiger klettern auf den Gipfel des Berges.”
کوهنوردان به قله کوه صعود میکنند.
در زمینه کارهای روزمره:
“Er kletterte auf die Leiter, um die Glühbirne zu wechseln.”
او از نردبان بالا رفت تا لامپ را عوض کند.
در زمینه حیوانات:
“Die Katze klettert auf den Baum, um sich vor dem Hund zu verstecken.”
گربه از درخت بالا میرود تا از سگ پنهان شود.
در زمینه ورزشهای داخل سالن:
“Sie klettern oft in der Kletterhalle, um ihre Fähigkeiten zu verbessern.”
آنها اغلب در سالن سنگنوردی تمرین میکنند تا مهارتهای خود را بهبود بخشند.
در زمینه بازیهای کودکان:
“Die Kinder klettern über die Felsen am Strand.”
کودکان از صخرههای ساحل بالا میروند.
حالا میتوانم یک تصویر هم برای این مثالها خلق کنم.
صخرهنوردی کردن
krabbeln
چهاردست و پا رفتن
کلمه “krabbeln” به زبان آلمانی به معنای “چهار دست و پا رفتن” یا “سینهخیز رفتن” است. این فعل بیشتر برای توصیف حرکت نوزادان و برخی حیوانات که با دستها و زانوها روی زمین حرکت میکنند، استفاده میشود.
مثالهایی به زبان آلمانی:
در زمینه نوزادان و کودکان:
“Das Baby krabbelt zum ersten Mal über den Teppich.”
نوزاد برای اولین بار روی فرش چهار دست و پا میرود.
در زمینه حیوانات:
“Die Ameisen krabbeln über den Boden auf der Suche nach Nahrung.”
مورچهها در جستجوی غذا روی زمین سینهخیز میروند.
در زمینه بازیهای کودکان:
“Die Kinder krabbeln durch den Tunnel im Spielplatz.”
کودکان از تونل در زمین بازی چهار دست و پا میروند.
در زمینه طبیعت:
“Die Käfer krabbeln über die Blätter im Garten.”
سوسکها روی برگهای باغ سینهخیز میروند.
در زمینه فعالیتهای روزمره:
“Er musste unter das Auto krabbeln, um den Ball herauszuholen.”
او مجبور شد زیر ماشین سینهخیز برود تا توپ را بیرون بیاورد.
در زمینه حیوانات خانگی:
“Die Katze krabbelt leise unter das Bett, um sich zu verstecken.”
گربه به آرامی زیر تخت سینهخیز میرود تا پنهان شود.
این مثالها نشان میدهند که “krabbeln” چگونه برای توصیف حرکتهای چهار دست و پا یا سینهخیز رفتن در زمینههای مختلف استفاده میشود.
liefern
تحویل دادن
کلمه “liefern” به زبان آلمانی به معنای “تحویل دادن”، “ارسال کردن” یا “تأمین کردن” است. این فعل برای توصیف عملی استفاده میشود که در آن کالاها، خدمات یا اطلاعات از یک محل به محل دیگر منتقل میشوند.
مثالهایی به زبان آلمانی:
در زمینه خرید و فروش:
“Der Online-Shop liefert die Waren direkt an die Haustür.”
فروشگاه آنلاین کالاها را مستقیماً به درب منزل تحویل میدهد.
در زمینه خدمات غذایی:
“Das Restaurant liefert frisches Essen innerhalb einer Stunde.”
رستوران غذای تازه را ظرف یک ساعت تحویل میدهد.
در زمینه لجستیک و حمل و نقل:
“Die Firma liefert ihre Produkte weltweit.”
شرکت محصولات خود را به سراسر جهان ارسال میکند.
در زمینه علمی و تحقیقاتی:
“Die Forschungsergebnisse liefern wertvolle Informationen für die Entwicklung neuer Medikamente.”
نتایج تحقیقاتی اطلاعات ارزشمندی برای توسعه داروهای جدید فراهم میکنند.
در زمینه فنی و صنعتی:
“Der Zulieferer liefert die benötigten Bauteile pünktlich zur Fabrik.”
تامینکننده قطعات مورد نیاز را به موقع به کارخانه تحویل میدهد.
در زمینه روزمره:
“Der Postbote liefert jeden Morgen die Briefe.”
پستچی هر صبح نامهها را تحویل میدهد.
آوردن
nachrüsten
تجهیز کردن
در زمینه فناوری و الکترونیک:
“Der Computer wurde mit einer neuen Grafikkarte nachgerüstet.”
کامپیوتر با یک کارت گرافیک جدید ارتقاء داده شد.
در زمینه خودرو:
“Viele ältere Autos werden mit modernen Sicherheitsfunktionen nachgerüstet.”
بسیاری از خودروهای قدیمی با ویژگیهای ایمنی مدرن ارتقاء داده میشوند.
در زمینه نظامی:
“Die Armee plant, ihre Panzer mit neuer Technologie nachzurüsten.”
ارتش برنامه دارد تانکهای خود را با تکنولوژی جدید تجهیز کند.
در زمینه ساختمان و تاسیسات:
“Das Gebäude wurde mit Solarpaneelen nachgerüstet, um umweltfreundlicher zu sein.”
ساختمان با پنلهای خورشیدی ارتقاء داده شد تا دوستدار محیط زیست باشد.
در زمینه خانگی:
“Wir haben unser Haus mit einer neuen Heizungsanlage nachgerüstet.”
ما خانهمان را با یک سیستم گرمایشی جدید تجهیز کردیم.
در زمینه صنعتی:
“Die Produktionslinie wurde nachgerüstet, um die Effizienz zu steigern.”
خط تولید برای افزایش کارایی ارتقاء داده شد.
مسلح کردن
orten
تعیین مکان کردن
در زمینه تکنولوژی و مخابرات:
“Das Handy kann per GPS geortet werden.”
تلفن همراه میتواند با استفاده از GPS مکانیابی شود.
در زمینه امنیت و پلیس:
“Die Polizei konnte das gestohlene Auto orten.”
پلیس توانست خودروی دزدیدهشده را ردیابی کند.
در زمینه جستجو و نجات:
“Die Rettungskräfte versuchten, die vermisste Person zu orten.”
نیروهای نجات تلاش کردند تا فرد گمشده را پیدا کنند.
در زمینه علمی و تحقیقاتی:
“Mit einem speziellen Gerät können Wissenschaftler unterirdische Wasserquellen orten.”
با یک دستگاه ویژه، دانشمندان میتوانند منابع آب زیرزمینی را شناسایی کنند.
در زمینه حمل و نقل و لجستیک:
“Das Paket kann online geortet und verfolgt werden.”
بسته میتواند به صورت آنلاین مکانیابی و ردیابی شود.
در زمینه نظامی:
“Das Radar kann feindliche Flugzeuge orten.”
رادار میتواند هواپیماهای دشمن را شناسایی کند.
محل یابی کردن
rudern
پارو زدن
در زمینه ورزشهای آبی:
“Wir rudern jeden Samstagmorgen auf dem See.”
ما هر شنبه صبح روی دریاچه پارو میزنیم.
در زمینه مسابقات:
“Das Team hat hart trainiert, um beim Rudern zu gewinnen.”
تیم به سختی تمرین کرده است تا در مسابقات پاروزنی برنده شود.
در زمینه تفریح و گردش:
“Sie rudern gemütlich entlang des Flusses und genießen die Landschaft.”
آنها به آرامی در امتداد رودخانه پارو میزنند و از مناظر لذت میبرند.
در زمینه فعالیتهای گروهی:
“Beim Sommerlager lernen die Kinder, wie man richtig rudert.”
در اردوگاه تابستانی، کودکان یاد میگیرند که چگونه به درستی پارو بزنند.
در زمینه داستانها و تاریخ:
“Die Wikinger ruderten über das Meer, um neue Länder zu entdecken.”
وایکینگها برای کشف سرزمینهای جدید روی دریا پارو میزدند.
در زمینه نجات و اضطراری:
“Die Fischer ruderten schnell zurück zum Ufer, als das Wetter schlechter wurde.”
ماهیگیران وقتی هوا بدتر شد، سریع به سمت ساحل پارو زدند.
rutschen
سر خوردن
در زمینه بازیهای کودکان:
“Die Kinder rutschen gerne auf der großen Rutsche im Park.”
کودکان دوست دارند روی سرسره بزرگ پارک سر بخورند.
در زمینه زمستان و یخ:
“Vorsicht, der Gehweg ist glatt und man könnte leicht rutschen.”
مراقب باش، پیادهرو لغزنده است و ممکن است به راحتی سر بخوری.
در زمینه حوادث و اتفاقات:
“Er ist auf der Treppe ausgerutscht und gefallen.”
او روی پلهها سر خورد و افتاد.
در زمینه ورزشی:
“Die Spieler rutschen oft auf dem nassen Rasen aus.”
بازیکنان اغلب روی چمن خیس سر میخورند.
در زمینه تفریح و استخر:
“Im Schwimmbad gibt es eine Wasserbahn, auf der man rutschen kann.”
در استخر یک سرسره آبی وجود دارد که میتوان روی آن سر خورد.
در زمینه فعالیتهای روزمره:
“Das Buch rutschte vom Tisch und fiel auf den Boden.”
کتاب از روی میز سر خورد و روی زمین افتاد.
schlendern
پرسه زدن
کلمه “schlendern” به زبان آلمانی به معنای “راه رفتن به آرامی”، “ول گشتن” یا “پرسه زدن” است. این فعل برای توصیف حرکتی استفاده میشود که در آن شخص به آرامی و بدون عجله در خیابانها، پارکها یا مکانهای دیگر قدم میزند.
مثالهایی به زبان آلمانی:
در زمینه گردش و تفریح:
“Wir schlendern gemütlich durch die Altstadt und genießen die Atmosphäre.”
ما به آرامی در شهر قدیمی پرسه میزنیم و از جو لذت میبریم.
در زمینه خرید:
“Sie schlendern durch die Fußgängerzone und schauen sich die Schaufenster an.”
آنها در خیابان پیادهروی قدم میزنند و ویترینها را تماشا میکنند.
در زمینه پارک و طبیعت:
“Er schlendert im Park und hört den Vögeln zu.”
او در پارک پرسه میزند و به صدای پرندگان گوش میدهد.
در زمینه سفر:
“Während des Urlaubs schlendern wir oft entlang der Strandpromenade.”
در طول تعطیلات ما اغلب در امتداد تفرجگاه ساحلی پرسه میزنیم.
در زمینه بعد از کار:
“Nach der Arbeit schlendert er durch die Stadt, um sich zu entspannen.”
بعد از کار او برای آرامش در شهر قدم میزند.
در زمینه ملاقات با دوستان:
“Wir schlenderten durch den Markt und probierten verschiedene Speisen.”
ما در بازار پرسه میزدیم و غذاهای مختلف را امتحان میکردیم.
این مثالها نشان میدهند که “schlendern” چگونه برای توصیف راه رفتن آرام و بیعجله در زمینههای مختلف استفاده میشود.
segeln
با بادبان حرکت کردن (کشتی، قایق
کلمه “segeln” به زبان آلمانی به معنای “بادبان کشیدن” یا “قایقرانی با بادبان” است. این فعل برای توصیف حرکت یک قایق با استفاده از بادبانها و باد استفاده میشود.
مثالهایی به زبان آلمانی:
در زمینه تفریح و ورزشهای آبی:
“Wir segeln jeden Sommer auf dem Bodensee.”
ما هر تابستان در دریاچه بودنزه بادبان کشی میکنیم.
در زمینه تعطیلات و سفر:
“Während unseres Urlaubs in Kroatien haben wir an der Küste gesegelt.”
در طول تعطیلاتمان در کرواسی، ما در امتداد ساحل بادبان کشیدیم.
در زمینه رقابتهای ورزشی:
“Das Team trainiert hart, um die Segelregatta zu gewinnen.”
تیم به سختی تمرین میکند تا مسابقه بادبانرانی را برنده شود.
در زمینه یادگیری و آموزش:
“Er hat vor kurzem gelernt, wie man ein Segelboot steuert und segelt jetzt regelmäßig.”
او به تازگی یاد گرفته است که چگونه یک قایق بادبانی را هدایت کند و اکنون به طور منظم بادبانکشی میکند.
در زمینه تفریح خانوادگی:
“Die Familie segelt am Wochenende gerne auf dem Fluss.”
خانواده در آخر هفتهها از بادبانکشی روی رودخانه لذت میبرند.
در زمینه تاریخ و داستانها:
“Die Entdecker segelten über den Atlantik, um neue Welten zu finden.”
کاشفان از طریق اقیانوس اطلس بادبان کشیدند تا جهانهای جدیدی را پیدا کنند.
این مثالها نشان میدهند که “segeln” چگونه برای توصیف حرکت با قایق بادبانی در زمینههای مختلف استفاده میشود.
قایقرانی کردن (قایق بادبانی
senken
کاهش دادن
کلمه “senken” به زبان آلمانی به معنای “پایین آوردن”، “کاهش دادن” یا “فرو بردن” است. این فعل برای توصیف عملی استفاده میشود که در آن مقدار، سطح یا موقعیت چیزی کاهش مییابد.
مثالهایی به زبان آلمانی:
در زمینه اقتصادی:
“Die Regierung hat beschlossen, die Steuern zu senken.”
دولت تصمیم گرفته است مالیاتها را کاهش دهد.
در زمینه بهداشت و درمان:
“Das Medikament hilft, den Blutdruck zu senken.”
این دارو کمک میکند فشار خون را کاهش دهد.
در زمینه محیط زیست:
“Wir müssen den Energieverbrauch senken, um die Umwelt zu schützen.”
ما باید مصرف انرژی را کاهش دهیم تا از محیط زیست محافظت کنیم.
در زمینه آموزشی:
“Die Schule plant, die Schulgebühren zu senken, um mehr Schüler anzuziehen.”
مدرسه برنامه دارد هزینههای تحصیل را کاهش دهد تا دانشآموزان بیشتری جذب کند.
در زمینه مهندسی و ساخت و ساز:
“Die Arbeiter senken die Brücke vorsichtig ab.”
کارگران با احتیاط پل را پایین میآورند.
در زمینه روابط بینالملل:
“Die Länder arbeiten zusammen, um die Spannungen in der Region zu senken.”
کشورها با هم همکاری میکنند تا تنشها را در منطقه کاهش دهند.
senken um+akk
کلمه “senken” همراه با “um” و یک حالت آکوزاتیو (Akkusativ) به معنای “کاهش دادن به اندازه” یا “پایین آوردن به مقدار” مشخصی است. این ترکیب برای توصیف میزان دقیق کاهش چیزی استفاده میشود.
مثالهایی به زبان آلمانی:
در زمینه اقتصادی:
“Die Regierung hat beschlossen, die Steuern um 5 Prozent zu senken.”
دولت تصمیم گرفته است مالیاتها را 5 درصد کاهش دهد.
در زمینه بهداشت و درمان:
“Das Medikament hilft, den Blutdruck um 10 mmHg zu senken.”
این دارو کمک میکند فشار خون را به میزان 10 میلیمتر جیوه کاهش دهد.
در زمینه محیط زیست:
“Wir müssen unseren Energieverbrauch um 20 Prozent senken, um nachhaltiger zu leben.”
ما باید مصرف انرژی خود را 20 درصد کاهش دهیم تا پایدارتر زندگی کنیم.
در زمینه آموزشی:
“Die Schule plant, die Schulgebühren um 200 Euro zu senken, um mehr Schüler anzuziehen.”
مدرسه برنامه دارد هزینههای تحصیل را 200 یورو کاهش دهد تا دانشآموزان بیشتری جذب کند.
در زمینه مهندسی و ساخت و ساز:
“Die Arbeiter haben den Pegel des Wassers um 2 Meter gesenkt.”
کارگران سطح آب را 2 متر پایین آوردند.
در زمینه حمل و نقل:
“Die Fluggesellschaft hat die Ticketpreise um 15 Prozent gesenkt, um mehr Passagiere zu gewinnen.”
شرکت هواپیمایی قیمت بلیطها را 15 درصد کاهش داده است تا مسافران بیشتری جذب کند.
این مثالها نشان میدهند که “senken um” چگونه برای بیان میزان دقیق کاهش یا پایین آوردن در زمینههای مختلف استفاده میشود.
sich vermehren
زیاد شدن
کلمه “sich vermehren” به زبان آلمانی به معنای “تکثیر شدن”، “زیاد شدن” یا “افزایش یافتن” است. این فعل برای توصیف فرآیندی استفاده میشود که در آن تعداد یا مقدار چیزی به طور طبیعی یا با تولید مثل افزایش مییابد.
مثالهایی به زبان آلمانی:
در زمینه طبیعت و حیوانات:
“Die Kaninchen vermehren sich sehr schnell.”
خرگوشها بسیار سریع تکثیر میشوند.
در زمینه گیاهان:
“Die Pflanzen im Garten haben sich über den Sommer stark vermehrt.”
گیاهان در باغ طی تابستان به شدت زیاد شدهاند.
در زمینه باکتریها و میکروبها:
“Bakterien vermehren sich unter optimalen Bedingungen rasch.”
باکتریها تحت شرایط مناسب به سرعت تکثیر میشوند.
در زمینه جمعیت انسانی:
“Die Bevölkerung der Stadt hat sich in den letzten Jahrzehnten stark vermehrt.”
جمعیت شهر در دهههای اخیر به شدت افزایش یافته است.
در زمینه اقتصادی:
“Durch kluge Investitionen hat sich sein Vermögen vermehrt.”
با سرمایهگذاریهای هوشمندانه، دارایی او افزایش یافته است.
در زمینه مشکلات و مسائل:
“Die Schwierigkeiten haben sich aufgrund der unerwarteten Ereignisse vermehrt.”
مشکلات به دلیل رویدادهای غیرمنتظره افزایش یافتهاند.
تکثیر کردن
sinken von+dat
sinken auf/um+akk
فرو رفتن
کلمه “sinken” همراه با “von” و یک حالت داتیو (Dativ) به معنای “پایین آمدن از” یا “کاهش یافتن از” است. این ترکیب برای توصیف نقطه شروع یک کاهش یا نزول استفاده میشود.
در زمینه اقتصادی:
“Die Arbeitslosenquote ist von 10 Prozent auf 7 Prozent gesunken.”
نرخ بیکاری از 10 درصد به 7 درصد کاهش یافته است.
در زمینه دما و هوا:
“Die Temperatur ist von 25 Grad auf 15 Grad gesunken.”
دما از 25 درجه به 15 درجه پایین آمده است.
در زمینه بازار و قیمتها:
“Der Preis für Benzin ist von 1,50 Euro pro Liter auf 1,30 Euro gesunken.”
قیمت بنزین از 1.50 یورو به ازای هر لیتر به 1.30 یورو کاهش یافته است.
در زمینه آب و محیط زیست:
“Der Wasserspiegel des Sees ist von 2 Metern auf 1,5 Meter gesunken.”
سطح آب دریاچه از 2 متر به 1.5 متر پایین آمده است.
در زمینه سطحهای مختلف:
“Das Einkommen der Familie ist von 3000 Euro auf 2500 Euro im Monat gesunken.”
درآمد خانواده از 3000 یورو به 2500 یورو در ماه کاهش یافته است.
در زمینه عملکرد و کارایی:
“Die Produktivität des Teams ist von 80% auf 70% gesunken.”
بهرهوری تیم از 80 درصد به 70 درصد کاهش یافته است.
این مثالها نشان میدهند که “sinken von” چگونه برای بیان شروع یک کاهش یا نزول در زمینههای مختلف استفاده میشود.
پایین آمدن
steigen von+dat
steigen um/auf+akk
افزایش یافتن
کلمه “steigen” همراه با “von” و حالت داتیو (Dativ) به معنای “بالا رفتن از” یا “افزایش یافتن از” است. این ترکیب برای توصیف نقطه شروع یک افزایش یا صعود استفاده میشود.
مثالهایی به زبان آلمانی:
در زمینه اقتصادی:
“Die Arbeitslosenquote ist von 5 Prozent auf 7 Prozent gestiegen.”
نرخ بیکاری از 5 درصد به 7 درصد افزایش یافته است.
در زمینه دما و هوا:
“Die Temperatur ist von 15 Grad auf 25 Grad gestiegen.”
دما از 15 درجه به 25 درجه بالا رفته است.
در زمینه بازار و قیمتها:
“Der Preis für Benzin ist von 1,30 Euro pro Liter auf 1,50 Euro gestiegen.”
قیمت بنزین از 1.30 یورو به ازای هر لیتر به 1.50 یورو افزایش یافته است.
در زمینه آب و محیط زیست:
“Der Wasserspiegel des Sees ist von 1,5 Metern auf 2 Meter gestiegen.”
سطح آب دریاچه از 1.5 متر به 2 متر بالا رفته است.
در زمینه درآمد:
“Das Einkommen der Familie ist von 2500 Euro auf 3000 Euro im Monat gestiegen.”
درآمد خانواده از 2500 یورو به 3000 یورو در ماه افزایش یافته است.
در زمینه عملکرد و کارایی:
“Die Produktivität des Teams ist von 70% auf 80% gestiegen.”
بهرهوری تیم از 70 درصد به 80 درصد افزایش یافته است.
این مثالها نشان میدهند که “steigen von” چگونه برای بیان شروع یک افزایش یا صعود در زمینههای مختلف استفاده میشود.
übertreffen
بهتر بودن از
کلمه “übertreffen” به زبان آلمانی به معنای “پیشی گرفتن”، “برتر بودن” یا “بیشتر از حد انتظار عمل کردن” است. این فعل برای توصیف عملی استفاده میشود که در آن فرد یا چیزی عملکرد، کیفیت یا توانایی بهتری نسبت به دیگری یا چیزی دارد.
مثالهایی به زبان آلمانی:
در زمینه ورزش:
“Der Läufer hat seine Konkurrenten klar übertroffen und den ersten Platz gewonnen.”
دونده به وضوح از رقبای خود پیشی گرفت و مقام اول را کسب کرد.
در زمینه تحصیلات:
“Sie hat die Erwartungen ihrer Lehrer übertroffen und hervorragende Noten erhalten.”
او از انتظارات معلمانش فراتر رفت و نمرات عالی گرفت.
در زمینه کاری:
“Das neue Modell übertrifft das alte in vielerlei Hinsicht.”
مدل جدید از بسیاری جهات بهتر از مدل قدیمی است.
در زمینه فروش و تجارت:
“Das Unternehmen hat im letzten Quartal die Verkaufsziele übertroffen.”
شرکت در سهماهه گذشته اهداف فروش را پشت سر گذاشت.
در زمینه تکنولوژی:
“Die neue Software übertrifft alle bisherigen Versionen in Sachen Geschwindigkeit und Benutzerfreundlichkeit.”
نرمافزار جدید در سرعت و کاربرپسندی از تمامی نسخههای قبلی برتر است.
در زمینه هنر و فرهنگ:
“Der Film hat alle Erwartungen übertroffen und ist ein großer Erfolg geworden.”
فیلم از همه انتظارات فراتر رفت و به یک موفقیت بزرگ تبدیل شد.
این مثالها نشان میدهند که “übertreffen” چگونه برای توصیف عملکرد برتر یا فراتر رفتن از انتظار در زمینههای مختلف استفاده میشود.