9 Flashcards
(136 cards)
ablehnen
رد کردن
کلمه “ablehnen” در زبان آلمانی به معنای “رد کردن” یا “نپذیرفتن” است. این فعل برای بیان نپذیرفتن پیشنهادها، دعوتها، ایدهها، یا حتی نظرات استفاده میشود. اغلب در موقعیتهای رسمی یا غیررسمی کاربرد دارد که فرد تمایل ندارد پیشنهادی را قبول کند.
مثال به زبان آلمانی:
• “Er lehnte das Jobangebot ab, weil es nicht seinen Erwartungen entsprach.”
ترجمه به فارسی:
• او پیشنهاد شغلی را رد کرد، چرا که با انتظاراتش مطابقت نداشت.
auslösen
سبب شدن
کلمه “auslösen” در زبان آلمانی به معنای “موجب شدن”، “باعث شدن”، یا “فعال کردن” است. این فعل برای توصیف اقدامی که باعث بروز واکنش، رویداد یا تغییر میشود به کار میرود. “Auslösen” در زمینههای مختلفی مانند بیولوژی، پزشکی، فناوری، و عکاسی استفاده میشود.
مثالهایی به زبان آلمانی:
-
در زمینه عکاسی:
- “Der Fotograf löste die Kamera aus, um das Foto zu machen.”
- عکاس دوربین را فعال کرد تا عکس بگیرد.
-
در زمینه فیزیولوژی:
- “Bestimmte Nahrungsmittel können eine allergische Reaktion auslösen.”
- برخی مواد غذایی ممکن است سبب واکنش آلرژیک شوند.
-
در زمینه تکنولوژی:
- “Ein Sensor löste den Alarm aus, als er Bewegung erkannte.”
- یک سنسور زنگ هشدار را فعال کرد، وقتی حرکتی را تشخیص داد.
این استفادهها نشان میدهند که “auslösen” چگونه برای بیان عمل فعالسازی یا موجب شدن یک واکنش یا رویداد به کار میرود.
beeinflussen
تحت تاثیر قرار دادن
تاثیر گذاشتن
belasten
باعث زحمت شدن
سنگین کردن
متهم کردن
beschleunigen
تسریع کردن| شتاب دادن
کلمه “beschleunigen” به زبان آلمانی به معنای “تسریع کردن” یا “سرعت بخشیدن” است. این فعل برای توصیف عملی که باعث افزایش سرعت یا تسریع یک فرایند، حرکت یا رویداد میشود به کار میرود.
مثالهایی به زبان آلمانی:
1. تسریع حرکت: • “Der Fahrer beschleunigte das Auto, um die rote Ampel noch zu erreichen.” • راننده سرعت ماشین را افزایش داد تا به چراغ قرمز برسد. 2. تسریع یک فرایند: • “Die Regierung hat Maßnahmen ergriffen, um die wirtschaftliche Erholung zu beschleunigen.” • دولت اقداماتی را انجام داده است تا بهبود اقتصادی را تسریع کند. 3. تسریع تولید: • “Neue Technologien können die Produktion erheblich beschleunigen.” • فناوریهای جدید میتوانند تولید را به طور قابل توجهی تسریع کنند.
این مثالها نشان میدهند که “beschleunigen” چگونه در زمینههای مختلف برای بیان افزایش سرعت یا تسریع یک عمل یا فرایند استفاده میشود.
durchatmen
تنفس عمیق کردن
entstehen
به وجود آمدن
کلمه “entstehen” به زبان آلمانی به معنای “پدیدار شدن”، “به وجود آمدن” یا “شکل گرفتن” است. این فعل برای توصیف فرایندی است که در آن چیزی جدید ساخته میشود، شروع به کار میکند، یا به طور طبیعی رخ میدهد. این کلمه در موقعیتهای مختلفی استفاده میشود، از توصیف پدیدههای طبیعی گرفته تا توسعه مفاهیم یا محصولات.
- “Aus dem Nichts entstand eine neue Idee.”
- یک ایده جدید از هیچ پدیدار شد.
- پدیدار شدن یک شهر
• “Nach dem Krieg entstand auf den Ruinen eine neue Stadt.”
• پس از جنگ، شهر جدیدی بر روی ویرانهها به وجود آمد. - شکلگیری یک جنبش
• “Aus der Unzufriedenheit der Bevölkerung entstand eine starke politische Bewegung.”
• از نارضایتی مردم، یک جنبش سیاسی قوی شکل گرفت. - توسعه یک تکنولوژی
• “Durch Innovation und Forschung entstand eine revolutionäre neue Technologie.”
• از طریق نوآوری و تحقیق، یک تکنولوژی انقلابی جدید به وجود آمد.
erledigen
انجام دادن
به اتمام رساندن
رسیدگی کردن
sämtlich
تمام - بدون استثنا - همه
Ich habe sämtliche Aufträge erledigt.
من تمام سفارشها را انجام دادم
erreichen
دست پیدا کردن
gefährden
به خطر انداحتن
1. به خطر انداختن سلامتی: • “Rauchen kann Ihre Gesundheit ernsthaft gefährden.” • سیگار کشیدن میتواند سلامتی شما را به طور جدی به خطر بیندازد.
- به خطر انداختن امنیت:
• “Hohe Geschwindigkeiten gefährden die Sicherheit auf den Straßen.”
• سرعتهای بالا امنیت در جادهها را به خطر میاندازد. - به خطر انداختن موفقیت پروژه:
• “Mangelnde Planung kann den Erfolg des Projekts gefährden.”
• برنامهریزی ناکافی میتواند موفقیت پروژه را به خطر بیندازد.
genießen
لذت بردن
gestalten
طراحی کردن
شکل دادن
heilen
معالجه کردن
التیام یافتن
rasten
استراحت کردن
کلمه “rasten” در زبان آلمانی به معنای “استراحت کردن” یا “توقف کوتاه مدت” است. این فعل بیشتر برای توصیف توقفی کوتاه در طول سفر یا فعالیتی طولانی به کار میرود تا فرصتی برای بازیابی انرژی فراهم شود.
مثالهایی به زبان آلمانی:
-
در زمینه سفر:
- “Wir müssen bald rasten, um etwas zu essen.”
- ما باید به زودی برای خوردن چیزی استراحت کنیم.
-
در زمینه ورزش:
- “Die Wanderer rasteten am Gipfel, um die Aussicht zu genießen.”
- کوهنوردان برای لذت بردن از منظره در قله استراحت کردند.
-
در زمینه کار:
- “Nach vier Stunden intensiver Arbeit ist es Zeit zu rasten.”
- پس از چهار ساعت کار شدید، وقت آن است که استراحت کنیم.
این مثالها نشان میدهند که “rasten” چگونه میتواند برای توصیف استراحتهای کوتاه مدت در طول فعالیتهای مختلف به کار رود.
rosten
زنگ زدن| مثل زنگ آهن
1. در مورد خودروها: • “Das Auto begann zu rosten, nachdem es mehrere Jahre im Freien geparkt wurde.” • خودرو پس از چند سال پارک در فضای باز شروع به زنگ زدن کرد. 2. در مورد ساختمانها: • “Die Eisenstangen im Fundament des Gebäudes rosten.” • میلگردهای موجود در پایه ساختمان دارند زنگ میزنند. 3. در مورد پیشگیری از زنگزدگی: • “Um das Rosten zu verhindern, sollten Metalle richtig behandelt und geschützt werden.” • برای جلوگیری از زنگ زدن، باید فلزات به درستی درمان و محافظت شوند.
senken
کاهش دادن
این فعل برای توصیف عملیاتی است که در آن سطح، میزان یا شدت چیزی پایین میآید. “Senken” در زمینههای مختلفی از جمله اقتصاد، پزشکی، مهندسی و محیط زیست کاربرد دارد.
1. کاهش دما: • “Wir müssen die Heizung senken, um Energie zu sparen.” • ما باید دمای گرمایش را کاهش دهیم تا انرژی صرفهجویی کنیم. 2. کاهش قیمت: • “Das Geschäft hat die Preise gesenkt, um mehr Kunden anzulocken.” • مغازه قیمتها را کاهش داده است تا مشتریان بیشتری جذب کند. 3. کاهش فشار خون: • “Er muss seinen Blutdruck senken, um gesundheitliche Risiken zu minimieren.” • او باید فشار خون خود را کاهش دهد تا خطرات سلامتی را به حداقل برساند.
این مثالها نشان میدهند که چگونه “senken” برای بیان کاهش در زمینههای مختلف استفاده میشود.
sich bessern
بهتر کردن
-
در زمینه سلامتی:
- “Sein Gesundheitszustand hat sich nach der Behandlung erheblich gebessert.”
- وضعیت سلامتی او پس از درمان به طور قابل توجهی بهبود یافته است.
-
در زمینه تحصیلی یا شغلی:
- “Ihre Leistungen in der Schule haben sich im letzten Semester deutlich gebessert.”
- عملکرد او در مدرسه در ترم گذشته به طور مشخص بهبود یافته است.
-
در زمینه روابط شخصی:
- “Die Beziehung zwischen den beiden hat sich in den letzten Monaten gebessert.”
- رابطه بین آن دو در ماههای اخیر بهبود یافته است.
-
در زمینه مهارتها یا هنرها:
- “Seine Fähigkeiten am Klavier haben sich mit viel Übung gebessert.”
- مهارتهای او در نواختن پیانو با تمرین زیاد بهبود یافته است.
این مثالها نشان میدهند که “sich bessern” چگونه برای توصیف بهبودی در جنبههای مختلف زندگی و فعالیتهای انسانی به کار میرود.
sich bewegen
حرکت کردن
(sich) entspannen
تمدد اعصاب کردن| آرامش پیدا کردن
ین فعل برای بیان اقداماتی که به کاهش تنشها و استرسهای جسمی یا روحی منجر میشوند، استفاده میشود. “Entspannen” همچنین میتواند به زمانی اشاره کند که فرد وقت خود را صرف فعالیتهایی میکند که احساس آرامش میبخشد.
مثالهایی به زبان آلمانی:
1. در زمینه آرامش فردی: • “Am Wochenende entspanne ich mich gerne im Garten.” • من در آخر هفتهها دوست دارم در باغ آرامش بگیرم. 2. در زمینه استفاده از تکنیکهای آرامسازی: • “Sie macht Yoga, um sich zu entspannen.” • او یوگا انجام میدهد تا ریلکس شود. 3. در زمینه استراحت پس از کار: • “Nach der Arbeit entspannt er sich gerne mit einem guten Buch.” • او پس از کار دوست دارد با خواندن یک کتاب خوب آرامش بگیرد.
این استفادهها نشان میدهند که “entspannen” به فعالیتهای مختلفی اشاره دارد که به آرامسازی و کاهش تنشها کمک میکنند.
sich ernähren
تغذیه کردن
sich etwas gönnen
روا دانستن
“Nach einer langen Arbeitswoche habe ich mir ein entspannendes Spa-Wochenende gegönnt.”
به خودتان چیز خوبی هدیه دادن
عبارت “sich etwas gönnen” به زبان آلمانی به معنای “به خود چیزی پاداش دادن” یا “از چیزی لذت بردن” است. این اصطلاح زمانی به کار میرود که فرد تصمیم میگیرد به خودش اجازه دهد که از چیزی خوشایند، اغلب به عنوان یک پاداش یا تسکین دهنده، لذت ببرد، بدون احساس گناه یا نگرانی.
مثالهایی به زبان آلمانی:
-
در زمینه استراحت و تفریح:
- “Nach einer langen Arbeitswoche gönne ich mir gerne einen entspannenden Tag im Spa.”
- پس از یک هفته کاری طولانی، من دوست دارم به خودم یک روز آرامشبخش در اسپا پاداش دهم.
-
در زمینه خرید و تجمل:
- “Sie gönnte sich ein neues Kleid für die Party.”
- او به خودش یک لباس جدید برای مهمانی پاداش داد.
-
در زمینه غذایی و خوراکی:
- “Manchmal muss man sich auch etwas Süßes gönnen.”
- گاهی اوقات باید به خودت اجازه دهی که از چیز شیرینی لذت ببری.
-
در زمینه ورزش و تناسب اندام:
- “Nach dem Marathon gönnte er sich eine Woche Pause vom Training.”
- پس از ماراتون، او به خودش یک هفته استراحت از تمرین پاداش داد.
این مثالها نشان میدهند که “sich etwas gönnen” چگونه برای توصیف اقداماتی که فرد برای پاداش دادن به خود یا لذت بردن از لحظات خوشایند انجام میدهد، استفاده میشود.
verbergen
پنهان کردن
“Er verbarg seine wahren Gefühle, um niemanden zu verletzen.”
ترجمه به فارسی: او احساسات واقعیاش را پنهان
کرد تا کسی را آزرده خاطر نکند.
1. پنهان کردن اشیا: • “Er verbarg das Geschenk unter dem Bett, damit niemand es findet.” • او هدیه را زیر تخت پنهان کرد تا کسی آن را پیدا نکند. 2. پنهان کردن احساسات: • “Sie konnte ihre Enttäuschung nicht verbergen.” • او نتوانست ناامیدیاش را پنهان کند. 3. پنهان کردن حقیقت: • “Er versuchte, die Wahrheit zu verbergen, aber es gelang ihm nicht.” • او سعی کرد حقیقت را پنهان کند، اما موفق نشد.