2 Flashcards
(229 cards)
ablesen
کلمه “ablesen” در زبان آلمانی
کلمه “ablesen” یک فعل چند معنایی است که بسته به زمینه استفاده، معانی مختلفی دارد. در زیر به توضیح کامل این معانی و ارائه مثالهایی میپردازم:
معانی و استفادهها
خواندن و ثبت کردن (از روی نمایشگر یا ابزار)
Er liest die Zahlen vom Zähler ab.
او اعداد را از روی شمارشگر میخواند و ثبت میکند.
Ich muss den Stromverbrauch ablesen.
باید مصرف برق را بخوانم و ثبت کنم.
خواندن حالات چهره یا زبان بدن
Man konnte die Nervosität von seinem Gesicht ablesen.
میشد از روی چهرهاش عصبی بودنش را خواند.
Sie kann gut Emotionen von den Augen der Menschen ablesen.
او میتواند احساسات را از چشمهای مردم بخواند.
استنباط یا نتیجهگیری کردن از دادهها
Wir können die Ergebnisse von den Diagrammen ablesen.
میتوانیم نتایج را از روی نمودارها استنباط کنیم.
Aus den Daten lässt sich ein Trend ablesen.
میتوان از دادهها یک روند را استنباط کرد.
————————————–
ساختار جمله
خواندن و ثبت کردن
Ich lese die Temperatur vom Thermometer ab.
من دما را از روی دماسنج میخوانم و ثبت میکنم.
Er liest die Wasseruhr ab und notiert die Werte.
او ساعت آب را میخواند و مقادیر را یادداشت میکند.
————————————–
خواندن حالات چهره یا زبان بدن
Sie kann Unsicherheit von den Bewegungen der Hände ablesen.
او میتواند عدم اطمینان را از حرکات دستها بخواند.
Er konnte Freude von ihrem Lächeln ablesen.
او میتوانست شادی را از لبخندش بخواند.
استنباط یا نتیجهگیری کردن
Man kann viel über den Zustand der Wirtschaft aus den Statistiken ablesen.
میتوان از آمارها چیزهای زیادی درباره وضعیت اقتصادی فهمید.
Die Klimaveränderungen lassen sich von den Wetterdaten ablesen.
تغییرات آب و هوایی را میتوان از دادههای هواشناسی استنباط کرد.
————————————–
مثالهای بیشتر با ضمایر “ich” und “sie”
ich
Ich kann die Zufriedenheit der Kunden aus ihren Kommentaren ablesen.
میتوانم رضایت مشتریان را از نظراتشان بخوانم.
Ich lese die Uhrzeit von meiner Armbanduhr ab.
من ساعت را از روی ساعت مچیام میخوانم.
sie (سوم شخص مفرد مونث)
Sie liest den Füllstand des Tanks ab.
او سطح پر بودن مخزن را میخواند.
Sie konnte die Überraschung von seinem Gesicht ablesen.
او میتوانست تعجب را از چهرهاش بخواند.
sie (سوم شخص جمع)
Sie lesen die Daten von den Sensoren ab.
آنها دادهها را از روی حسگرها میخوانند.
Sie können die Motivation der Mitarbeiter aus ihrer Arbeitsweise ablesen.
آنها میتوانند انگیزه کارمندان را از روش کارشان بخوانند.
تلفظ
ablesen: /ˈapˌleːzən/
تلفظ به فارسی: آپلِزِن
خلاصه
کلمه “ablesen” یک فعل چند معنایی در زبان آلمانی است که میتواند به معنای خواندن و ثبت کردن، خواندن حالات چهره یا زبان بدن، و استنباط یا نتیجهگیری کردن از دادهها باشد. بسته به بافت جمله، این کلمه میتواند به خواندن از روی نمایشگر، استنباط حالات روحی، یا تحلیل دادهها اشاره کند. این انعطاف در معانی مختلف، “ablesen” را به یک کلمه پرکاربرد در زبان آلمانی تبدیل میکند.
achten auf + akk
عبارت “achten auf + Akkusativ” به معنای “توجه کردن به” یا “مراقب بودن از” است. این ساختار اغلب برای بیان توجه یا مراقبت نسبت به چیزی یا کسی به کار میرود.
معانی و استفادهها
توجه کردن به چیزی یا کسی
Du musst auf den Verkehr achten.
باید به ترافیک توجه کنی.
Er achtet auf seine Gesundheit.
او به سلامتیاش توجه میکند.
مراقب بودن از چیزی یا کسی
Bitte achte auf die Kinder.
لطفاً مراقب بچهها باش.
Sie achtet immer auf die Details.
او همیشه به جزئیات توجه میکند.
ساختار جمله
توجه کردن به چیزی یا کسی
Ich achte darauf, pünktlich zu sein.
من به اینکه سر وقت باشم توجه میکنم.
Achte auf die Straße, während du fährst.
در حالی که رانندگی میکنی به جاده توجه کن.
مراقب بودن از چیزی یا کسی
Achte auf deine Sachen, damit du nichts verlierst.
مراقب وسایلت باش تا چیزی را گم نکنی.
Er achtet darauf, genug Wasser zu trinken.
او مراقب است که به اندازه کافی آب بنوشد.
مثالهای بیشتر با ضمایر “ich” und “sie”
ich
Ich achte immer auf meine Ernährung.
من همیشه به رژیم غذاییم توجه میکنم.
Ich muss darauf achten, genug Schlaf zu bekommen.
باید به این توجه کنم که به اندازه کافی بخوابم.
sie (سوم شخص مفرد مونث)
Sie achtet darauf, höflich zu sein.
او به مؤدب بودن توجه میکند.
Sie achtet auf ihre Haustiere.
او به حیوانات خانگیاش توجه میکند.
sie (سوم شخص جمع)
Sie achten auf die Umwelt.
آنها به محیط زیست توجه میکنند.
Sie achten darauf, die Regeln einzuhalten.
آنها به رعایت قوانین توجه میکنند.
تلفظ
achten: /ˈaxtən/
تلفظ به فارسی: آختِن
خلاصه
عبارت “achten auf + Akkusativ” در زبان آلمانی به معنای “توجه کردن به” یا “مراقب بودن از” است. این ساختار برای بیان توجه یا مراقبت نسبت به چیزی یا کسی به کار میرود. توجه به جزئیات، رعایت قوانین، مراقبت از دیگران و محیط از جمله کاربردهای رایج این عبارت هستند.
analysieren
کلمه “analysieren” در زبان آلمانی
کلمه “analysieren” به معنای “تحلیل کردن” یا “تجزیه و تحلیل کردن” است. این کلمه در موارد مختلفی برای اشاره به فرآیند بررسی دقیق و سیستماتیک اجزاء یک موضوع به کار میرود.
معانی و استفادهها
★★★ تحلیل کردن دادهها یا اطلاعات
Er analysiert die Verkaufszahlen.
او اعداد فروش را تحلیل میکند.
Wir müssen die Testergebnisse analysieren.
باید نتایج آزمایش را تحلیل کنیم.
★★★ تحلیل کردن رفتار یا روند
Sie analysiert das Verhalten der Kunden.
او رفتار مشتریان را تحلیل میکند.
Die Experten analysieren die Wirtschaftstrends.
کارشناسان روندهای اقتصادی را تحلیل میکنند.
★★★ تحلیل کردن متون یا اسناد
Er analysiert den Vertrag sehr genau.
او قرارداد را با دقت زیادی تحلیل میکند.
Wir haben den Artikel ausführlich analysiert.
ما مقاله را به طور کامل تحلیل کردیم.
ساختار جمله
★★★ تحلیل کردن دادهها یا اطلاعات
Ich werde die Daten analysieren, um Muster zu erkennen.
من دادهها را تحلیل میکنم تا الگوها را شناسایی کنم.
Wir sollten die Umfrageergebnisse analysieren.
باید نتایج نظرسنجی را تحلیل کنیم.
★★★ تحلیل کردن رفتار یا روند
Sie analysiert die Marktbewegungen.
او حرکات بازار را تحلیل میکند.
Er analysiert das Kommunikationsverhalten im Team.
او رفتارهای ارتباطی در تیم را تحلیل میکند.
★★★ تحلیل کردن متون یا اسناد
Wir müssen das Dokument genau analysieren.
باید سند را با دقت تحلیل کنیم.
Er hat den Roman aus literarischer Perspektive analysiert.
او رمان را از دیدگاه ادبی تحلیل کرده است.
مثالهای بیشتر با ضمایر “ich” und “sie”
★★★ ich
Ich analysiere die Daten, um bessere Entscheidungen zu treffen.
من دادهها را تحلیل میکنم تا تصمیمات بهتری بگیرم.
Ich habe die Situation gründlich analysiert.
من وضعیت را به طور کامل تحلیل کردم.
★★★ sie (سوم شخص مفرد مونث)
Sie analysiert die finanziellen Berichte.
او گزارشهای مالی را تحلیل میکند.
Sie hat das Verhalten ihrer Kollegen analysiert.
او رفتار همکارانش را تحلیل کرده است.
★★★ sie (سوم شخص جمع)
Sie analysieren die Ergebnisse der Studie.
آنها نتایج مطالعه را تحلیل میکنند.
Sie haben den Plan detailliert analysiert.
آنها طرح را به طور مفصل تحلیل کردهاند.
تلفظ
analysieren: /ˌanalyˈziːʁən/
تلفظ به فارسی: آنالیزیرن
خلاصه
کلمه “analysieren” در زبان آلمانی به معنای تحلیل کردن یا تجزیه و تحلیل کردن است. این فعل میتواند در زمینههای مختلف از جمله دادهها، رفتار، روندها، متون و اسناد به کار رود. تحلیل دقیق و سیستماتیک اجزاء یک موضوع از جمله کاربردهای رایج این کلمه است.
aufnehmen
کلمه “aufnehmen” در زبان آلمانی
کلمه “aufnehmen” یک فعل چند معنایی است که بسته به زمینه استفاده، معانی مختلفی دارد. در زیر به توضیح کامل این معانی و ارائه مثالهایی میپردازم:
معانی و استفادهها
★★★ ضبط کردن (صوت یا تصویر)
Wir nehmen das Gespräch auf.
ما مکالمه را ضبط میکنیم.
Sie hat das Konzert mit ihrer Kamera aufgenommen.
او کنسرت را با دوربینش ضبط کرد.
★★★ پذیرفتن (شخص یا چیزی)
Das Hotel nimmt neue Gäste auf.
هتل مهمانان جدید را میپذیرد.
Er wurde in die Gruppe aufgenommen.
او به گروه پذیرفته شد.
★★★ جذب کردن (مایعات یا اطلاعات)
Der Schwamm nimmt das Wasser auf.
اسفنج آب را جذب میکند.
Das Kind nimmt schnell neue Informationen auf.
کودک به سرعت اطلاعات جدید را جذب میکند.
★★★ شروع کردن (فعالیت یا ارتباط)
Wir müssen Verhandlungen aufnehmen.
ما باید مذاکرات را شروع کنیم.
Sie haben den Kontakt wieder aufgenommen.
آنها دوباره ارتباط را برقرار کردند.
ساختار جمله
★★★ ضبط کردن (صوت یا تصویر)
Ich möchte das Interview aufnehmen.
میخواهم مصاحبه را ضبط کنم.
Er hat das Video auf seinem Handy aufgenommen.
او ویدیو را با گوشیاش ضبط کرد.
★★★ پذیرفتن (شخص یا چیزی)
Das Tierheim nimmt verlassene Tiere auf.
پناهگاه حیوانات حیوانات بیسرپرست را میپذیرد.
Sie wurde als Mitglied aufgenommen.
او به عنوان عضو پذیرفته شد.
★★★ جذب کردن (مایعات یا اطلاعات)
Die Pflanze nimmt Nährstoffe aus dem Boden auf.
گیاه مواد مغذی را از خاک جذب میکند.
Er nimmt die Anweisungen gut auf.
او دستورات را خوب جذب میکند.
★★★ شروع کردن (فعالیت یا ارتباط)
Wir sollten das Projekt so schnell wie möglich aufnehmen.
باید پروژه را هر چه سریعتر شروع کنیم.
Sie haben Gespräche über eine mögliche Zusammenarbeit aufgenommen.
آنها گفتگوها را درباره یک همکاری احتمالی آغاز کردهاند.
مثالهای بیشتر با ضمایر “ich” und “sie”
★★★ ich
Ich nehme gerne neue Herausforderungen auf.
من به راحتی چالشهای جدید را میپذیرم.
Ich habe das Lied mit meinem Mikrofon aufgenommen.
من آهنگ را با میکروفونم ضبط کردم.
★★★ sie (سوم شخص مفرد مونث)
Sie nimmt schnell neue Konzepte auf.
او مفاهیم جدید را سریع جذب میکند.
Sie hat das Gespräch auf ihrem Diktiergerät aufgenommen.
او مکالمه را روی ضبطکنندهاش ضبط کرده است.
★★★ sie (سوم شخص جمع)
Sie nehmen jedes Jahr viele Touristen auf.
آنها هر سال بسیاری از گردشگران را میپذیرند.
Sie haben die Diskussion wieder aufgenommen.
آنها دوباره بحث را شروع کردند.
تلفظ
aufnehmen: /ˈaʊfˌneːmən/
تلفظ به فارسی: آوفنِمِن
خلاصه
کلمه “aufnehmen” در زبان آلمانی به معنای ضبط کردن، پذیرفتن، جذب کردن، یا شروع کردن است. بسته به بافت جمله، این کلمه میتواند به ضبط صدا یا تصویر، پذیرش افراد یا اشیا، جذب مایعات یا اطلاعات، و شروع فعالیتها یا ارتباطات اشاره کند. این انعطاف در معانی مختلف، “aufnehmen” را به یک کلمه پرکاربرد در زبان آلمانی تبدیل میکند.
ظبط کردن فیلم یا عکس گرفتن
ausgehen von + dat
★★★فرض کردن (بر اساس چیزی)
Wir gehen davon aus, dass er kommt.
ما فرض میکنیم که او میآید.
★★★فرض کردن (بر اساس چیزی)
Ich gehe davon aus, dass du die Wahrheit sagst.
من فرض میکنم که تو حقیقت را میگویی.
★★★نتیجهگیری کردن (بر اساس دادهها یا شواهد)
Die Polizei geht von einem Unfall aus.
پلیس نتیجهگیری میکند که این یک حادثه بوده است.
★★★نتیجهگیری کردن (بر اساس دادهها یا شواهد)
Man kann davon ausgehen, dass die Kosten steigen werden.
میتوان نتیجهگیری کرد که هزینهها افزایش خواهند یافت.
ساختار جمله
★★★فرض کردن (بر اساس چیزی)
Er geht davon aus, dass alles gut läuft.
او فرض میکند که همه چیز به خوبی پیش میرود.
★★★فرض کردن (بر اساس چیزی)
Wir gehen von einer positiven Entwicklung aus.
ما فرض میکنیم که توسعه مثبت خواهد بود.
★★★نتیجهگیری کردن (بر اساس دادهها یا شواهد)
Die Experten gehen von einer Rezession aus.
کارشناسان نتیجهگیری میکنند که رکود اقتصادی خواهد بود.
★★★نتیجهگیری کردن (بر اساس دادهها یا شواهد)
Ich gehe davon aus, dass er die Prüfung bestehen wird.
من نتیجهگیری میکنم که او امتحان را قبول خواهد شد.
مثالهای بیشتر با ضمایر “ich” und “sie”
★★★ich
Ich gehe davon aus, dass es heute regnet.
من فرض میکنم که امروز باران میبارد.
★★★ich
Ich gehe davon aus، dass wir pünktlich ankommen.
من فرض میکنم که ما به موقع میرسیم.
★★★sie (سوم شخص مفرد مونث)
Sie geht davon aus, dass die Kinder spielen wollen.
او فرض میکند که کودکان میخواهند بازی کنند.
★★★sie (سوم شخص مفرد مونث)
Sie geht von einer langen Reise aus.
او فرض میکند که این یک سفر طولانی خواهد بود.
★★★sie (سوم شخص جمع)
Sie gehen davon aus, dass das Projekt erfolgreich sein wird.
آنها فرض میکنند که پروژه موفقیتآمیز خواهد بود.
★★★sie (سوم شخص جمع)
Sie gehen von einem Missverständnis aus.
آنها نتیجهگیری میکنند که این یک سوءتفاهم بوده است.
تلفظ
ausgehen von: /ˈaʊsˌɡeːən fɔn/
تلفظ به فارسی: آوسگِهِن فون
خلاصه
عبارت “ausgehen von + Dativ” در زبان آلمانی به معنای فرض کردن یا نتیجهگیری بر اساس چیزی است. این ساختار برای بیان فرضها، مبانی نتیجهگیریها و پیشبینیها استفاده میشود. توجه به بافت جمله برای درک صحیح این عبارت مهم است.
äußern
کلمه “äußern” در زبان آلمانی
کلمه “äußern” به معنای “اظهار کردن” یا “بیان کردن” است. این کلمه در موارد مختلفی برای اشاره به بیان نظرات، احساسات یا افکار به کار میرود.
★★★اظهار نظر کردن
Er hat seine Meinung deutlich geäußert.
او نظر خود را به وضوح اظهار کرد.
Er äußerte seine Bedenken.
او نگرانیهای خود را بیان کرد.
★★★ابراز احساسات
Sie äußerte ihre Freude über die Nachricht.
او خوشحالی خود را نسبت به خبر ابراز کرد.
Er hat seine Enttäuschung geäußert.
او ناامیدی خود را بیان کرد.
★★★بیان کردن افکار
Er äußerte seine Gedanken zu dem Thema.
او افکار خود را در مورد موضوع بیان کرد.
Sie hat sich zu der Situation geäußert.
او در مورد وضعیت اظهار نظر کرد.
ساختار جمله
★★★اظهار نظر کردن
Ich möchte meine Meinung äußern.
میخواهم نظر خود را بیان کنم.
Er hat sich kritisch geäußert.
او به طور انتقادی اظهار نظر کرد.
★★★ابراز احساسات
Sie äußerte ihre Dankbarkeit.
او سپاسگزاری خود را ابراز کرد.
Ich habe meine Zufriedenheit geäußert.
من رضایت خود را بیان کردم.
★★★بیان کردن افکار
Wir haben unsere Ideen geäußert.
ما ایدههای خود را بیان کردیم.
Er äußerte seine Zweifel.
او شک و تردیدهای خود را بیان کرد.
مثالهای بیشتر با ضمایر “ich” und “sie”
★★★ich
Ich äußere meine Meinung immer offen.
من همیشه نظرم را به صورت باز اظهار میکنم.
Ich habe meine Sorge geäußert.
من نگرانی خود را بیان کردم.
★★★sie (سوم شخص مفرد مونث)
Sie äußert oft ihre Gedanken.
او اغلب افکار خود را بیان میکند.
Sie hat ihre Freude geäußert.
او خوشحالی خود را بیان کرد.
★★★sie (سوم شخص جمع)
Sie äußern ihre Meinung zu politischen Themen.
آنها نظرات خود را در مورد موضوعات سیاسی بیان میکنند.
Sie haben ihre Unterstützung geäußert.
آنها حمایت خود را ابراز کردند.
تلفظ
äußern: /ˈɔɪ̯sɐn/
تلفظ به فارسی: اُیسِرن
خلاصه
کلمه “äußern” در زبان آلمانی به معنای اظهار کردن یا بیان کردن است. این فعل میتواند در زمینههای مختلف از جمله بیان نظرات، احساسات و افکار به کار رود. بیان صریح و روشن افکار و احساسات از جمله کاربردهای رایج این کلمه است.
basieren auf + dat
عبارت “basieren auf + Dativ” به معنای “مبتنی بودن بر” یا “پایه داشتن بر” است. این ساختار اغلب برای بیان اینکه چیزی بر اساس چیزی دیگر استوار است، به کار میرود.
★★★مبتنی بودن بر حقایق
Die Studie basiert auf aktuellen Daten.
این مطالعه مبتنی بر دادههای فعلی است.
Die Theorie basiert auf wissenschaftlichen Erkenntnissen.
این نظریه مبتنی بر یافتههای علمی است.
★★★پایه داشتن بر تجربه
Ihre Argumente basieren auf persönlichen Erfahrungen.
دلایل او بر اساس تجربیات شخصی است.
Sein Erfolg basiert auf harter Arbeit.
موفقیت او بر اساس کار سخت است.
★★★استوار بودن بر اصول
Die Entscheidung basiert auf rechtlichen Grundlagen.
این تصمیم بر اساس اصول قانونی استوار است.
Unser Plan basiert auf klaren Zielen.
طرح ما بر اهداف واضح استوار است.
ساختار جمله
★★★مبتنی بودن بر حقایق
Der Bericht basiert auf verlässlichen Informationen.
گزارش مبتنی بر اطلاعات قابل اعتماد است.
Die Ergebnisse basieren auf umfangreichen Forschungen.
نتایج بر اساس تحقیقات گسترده است.
★★★پایه داشتن بر تجربه
Meine Einschätzung basiert auf langjähriger Erfahrung.
ارزیابی من بر اساس تجربه چندین ساله است.
Das Urteil basiert auf konkreten Beweisen.
حکم بر اساس شواهد مشخص است.
★★★استوار بودن بر اصول
Unser Ansatz basiert auf ethischen Überlegungen.
رویکرد ما بر ملاحظات اخلاقی استوار است.
Der Vertrag basiert auf gegenseitigem Vertrauen.
قرارداد بر اساس اعتماد متقابل است.
مثالهای بیشتر با ضمایر “ich” und “sie”
★★★ich
Meine Analyse basiert auf den verfügbaren Daten.
تحلیل من بر اساس دادههای موجود است.
Mein Vorschlag basiert auf fundierten Fakten.
پیشنهاد من بر اساس حقایق محکم است.
★★★sie (سوم شخص مفرد مونث)
Ihre Schlussfolgerung basiert auf logischen Überlegungen.
نتیجهگیری او بر اساس ملاحظات منطقی است.
Ihre Meinung basiert auf fundierten Kenntnissen.
نظر او بر اساس دانش معتبر است.
★★★sie (سوم شخص جمع)
Ihre Argumente basieren auf fundierten Studien.
دلایل آنها بر اساس مطالعات معتبر است.
Ihre Strategie basiert auf bewährten Methoden.
استراتژی آنها بر اساس روشهای آزموده شده است.
تلفظ
basieren auf: /baˈziːʁən aʊf/
تلفظ به فارسی: بازیرِن آوف
خلاصه
عبارت “basieren auf + Dativ” در زبان آلمانی به معنای مبتنی بودن بر یا پایه داشتن بر است. این ساختار برای بیان اینکه چیزی بر اساس چیزی دیگر استوار است، استفاده میشود. این عبارت میتواند در زمینههای مختلف از جمله حقایق، تجربیات و اصول به کار رود.
bauen auf + akk/ dat
عبارت “bauen auf + Akkusativ/Dativ”
به معنای “ساختن بر پایه” یا “اعتماد کردن بر” است. این ساختار در دو حالت به کار میرود: با حالت مفعولی (Akkusativ) برای اشاره به ساختن و ایجاد کردن بر پایه چیزی، و با حالت مفعولی غیر مستقیم (Dativ) برای اشاره به اعتماد کردن بر چیزی.
★★★ساختن بر پایه (Akkusativ)
Wir bauen unser Haus auf einem soliden Fundament.
ما خانهمان را بر روی یک پایه محکم میسازیم.
Er baut seine Theorie auf empirischen Daten auf.
او نظریهاش را بر پایه دادههای تجربی بنا میکند.
★★★اعتماد کردن بر (Dativ)
Ich baue auf deine Unterstützung.
من به حمایت تو اعتماد دارم.
Sie baut auf ihre langjährige Erfahrung.
او به تجربه چندین سالهاش اعتماد میکند.
ساختار جمله
★★★ساختن بر پایه (Akkusativ)
Das Unternehmen baut seine Strategie auf den neuesten Marktanalysen auf.
شرکت استراتژی خود را بر اساس جدیدترین تحلیلهای بازار بنا میکند.
Sie baut ihr Vertrauen auf klare Kommunikation.
او اعتمادش را بر اساس ارتباطات شفاف میسازد.
★★★اعتماد کردن بر (Dativ)
Wir bauen auf die Kooperation unserer Partner.
ما به همکاری شرکایمان اعتماد داریم.
Er baut auf die Loyalität seiner Mitarbeiter.
او به وفاداری کارکنانش اعتماد دارد.
مثالهای بیشتر با ضمایر “ich” und “sie”
★★★ich
Ich baue auf eine starke Basis für meine Argumente.
من بر پایهای قوی برای دلایلم بنا میکنم.
Ich baue auf die Ehrlichkeit meiner Freunde.
من به صداقت دوستانم اعتماد دارم.
★★★sie (سوم شخص مفرد مونث)
Sie baut ihre Karriere auf harter Arbeit auf.
او کارنامه کاریاش را بر اساس کار سخت میسازد.
Sie baut auf ihre Intuition in schwierigen Situationen.
او در موقعیتهای دشوار به حس ششم خود اعتماد میکند.
★★★sie (سوم شخص جمع)
Sie bauen auf innovative Technologien, um ihre Produkte zu verbessern.
آنها برای بهبود محصولاتشان بر تکنولوژیهای نوآورانه بنا میکنند.
Sie bauen auf eine enge Zusammenarbeit mit ihren Kunden.
آنها به همکاری نزدیک با مشتریانشان اعتماد دارند.
تلفظ
bauen auf: /ˈbaʊən aʊf/
تلفظ به فارسی: باوئن آوف
خلاصه
عبارت “bauen auf + Akkusativ/Dativ” در زبان آلمانی به معنای ساختن بر پایه چیزی یا اعتماد کردن بر چیزی است. این ساختار میتواند در زمینههای مختلف از جمله ساختن استراتژی، ایجاد اعتماد، و پایهگذاری بر تجربیات و تحلیلها به کار رود. توجه به بافت جمله برای انتخاب حالت مفعولی مناسب ضروری است.
beginnen mit + dat
عبارت “beginnen mit + Dativ” به معنای “شروع کردن با” است. این ساختار برای بیان شروع یک فعالیت یا فرآیند با یک چیز یا اقدام خاص به کار میرود.
★★★شروع کردن با فعالیت خاص
Wir beginnen mit dem Unterricht um 9 Uhr.
ما کلاس را ساعت 9 شروع میکنیم.
Sie beginnt mit der Arbeit an ihrem neuen Projekt.
او کار روی پروژه جدیدش را شروع میکند.
★★★شروع کردن با موضوع خاص
Er begann mit einer Erklärung der Regeln.
او با توضیح قوانین شروع کرد.
Die Sitzung begann mit einer Diskussion über das Budget.
جلسه با بحثی درباره بودجه شروع شد.
★★★شروع کردن با چیزی
Ich beginne mit dem Lesen des Buches.
من شروع به خواندن کتاب کردم.
Wir haben mit der Planung der Reise begonnen.
ما برنامهریزی سفر را شروع کردهایم.
ساختار جمله
★★★شروع کردن با فعالیت خاص
Sie beginnt mit dem Training um 7 Uhr.
او تمرین را ساعت 7 شروع میکند.
Ich beginne jeden Tag mit einem Spaziergang.
من هر روز را با یک پیادهروی شروع میکنم.
★★★شروع کردن با موضوع خاص
Die Präsentation begann mit einer Einführung.
ارائه با یک مقدمه شروع شد.
Er begann das Gespräch mit einer Frage.
او مکالمه را با یک سوال شروع کرد.
★★★شروع کردن با چیزی
Wir beginnen mit dem Bau des Hauses im nächsten Monat.
ما ساخت خانه را از ماه آینده شروع میکنیم.
Ich habe mit dem Schreiben eines neuen Buches begonnen.
من نوشتن یک کتاب جدید را شروع کردهام.
مثالهای بیشتر با ضمایر “ich” und “sie”
★★★ich
Ich beginne meinen Tag mit einem Kaffee.
من روزم را با یک قهوه شروع میکنم.
Ich habe mit dem Lernen für die Prüfung begonnen.
من شروع به مطالعه برای امتحان کردهام.
★★★sie (سوم شخص مفرد مونث)
Sie beginnt immer mit einem Lächeln.
او همیشه با یک لبخند شروع میکند.
Sie hat mit dem Singen im Chor begonnen.
او شروع به خواندن در گروه کر کرده است.
★★★sie (سوم شخص جمع)
Sie beginnen die Veranstaltung mit einer Rede.
آنها مراسم را با یک سخنرانی شروع میکنند.
Sie haben mit der Vorbereitung für das Fest begonnen.
آنها با آمادهسازی برای جشن شروع کردهاند.
تلفظ
beginnen mit: /bəˈɡɪnən mɪt/
تلفظ به فارسی: بگینِن میت
خلاصه
عبارت “beginnen mit + Dativ” در زبان آلمانی به معنای شروع کردن با چیزی یا فعالیتی است. این ساختار برای بیان آغاز یک فرآیند یا فعالیت با یک موضوع خاص، یک اقدام، یا چیزی به کار میرود. توجه به بافت جمله برای استفاده صحیح از این عبارت ضروری است.
beibringen + dat/ akk
عبارت “beibringen + Dativ/Akkusativ” به معنای “یاد دادن به” یا “آموزش دادن به” است. این ساختار برای بیان فرآیند یاد دادن یا آموزش دادن یک مهارت یا دانش به کسی استفاده میشود.
★★★یاد دادن (آموزش دادن) به کسی (Dativ) + چیزی (Akkusativ)
Sie bringt ihrem Sohn das Lesen bei.
او به پسرش خواندن یاد میدهد.
Der Lehrer bringt den Schülern Mathematik bei.
معلم به دانشآموزان ریاضی یاد میدهد.
★★★آموزش دادن یک مهارت یا دانش
Er bringt seiner Tochter das Fahrradfahren bei.
او به دخترش دوچرخهسواری یاد میدهد.
Ich bringe dir bei, wie man kocht.
من به تو یاد میدهم که چگونه آشپزی کنی.
ساختار جمله
★★★یاد دادن (آموزش دادن) به کسی (Dativ) + چیزی (Akkusativ)
Die Mutter bringt ihrer Tochter das Stricken bei.
مادر به دخترش بافتنی یاد میدهد.
Der Trainer bringt den Spielern neue Techniken bei.
مربی به بازیکنان تکنیکهای جدید یاد میدهد.
★★★آموزش دادن یک مهارت یا دانش
Ich bringe meinem Freund Deutsch bei.
من به دوستم آلمانی یاد میدهم.
Er bringt seinem Hund Tricks bei.
او به سگش ترفندهایی یاد میدهد.
مثالهای بیشتر با ضمایر “ich” und “sie”
★★★ich
Ich bringe meinem kleinen Bruder das Schwimmen bei.
من به برادر کوچکم شنا یاد میدهم.
Ich habe dir beigebracht, wie man dieses Spiel spielt.
من به تو یاد دادم که چگونه این بازی را بازی کنی.
★★★sie (سوم شخص مفرد مونث)
Sie bringt ihren Schülern Kunst bei.
او به دانشآموزانش هنر یاد میدهد.
Sie hat ihrer Freundin das Tanzen beigebracht.
او به دوستش رقصیدن یاد داده است.
★★★sie (سوم شخص جمع)
Sie bringen den Kindern gute Manieren bei.
آنها به بچهها آداب خوب را یاد میدهند.
Sie haben uns beigebracht, wie man zusammenarbeitet.
آنها به ما یاد دادهاند که چگونه با هم کار کنیم.
تلفظ
beibringen: /ˈbaɪ̯ˌbʁɪŋən/
تلفظ به فارسی: بایبْرینگِن
خلاصه
عبارت “beibringen + Dativ/Akkusativ” در زبان آلمانی به معنای یاد دادن یا آموزش دادن به کسی است. این ساختار برای بیان فرآیند یاد دادن یک مهارت یا دانش به کسی استفاده میشود. داتیو برای شخصی که چیزی به او یاد داده میشود و آکوزاتیو برای چیزی که یاد داده میشود، به کار میرود.
benachrichtigen
کلمه “benachrichtigen” به معنای “اطلاع دادن” یا “خبر دادن” است. این کلمه برای اشاره به عمل خبر رساندن یا مطلع کردن کسی از چیزی به کار میرود.
★★★اطلاع دادن
Er benachrichtigte die Polizei über den Unfall.
او پلیس را از حادثه مطلع کرد.
Die Schule benachrichtigte die Eltern über den Vorfall.
مدرسه والدین را از اتفاق مطلع کرد.
★★★خبر دادن
Sie benachrichtigte ihren Chef über die Änderungen.
او رئیسش را از تغییرات مطلع کرد.
Er hat mich über seine Verspätung benachrichtigt.
او من را از تأخیرش مطلع کرد.
ساختار جمله
★★★اطلاع دادن
Wir müssen die Behörden benachrichtigen.
باید مقامات را مطلع کنیم.
Sie benachrichtigten uns rechtzeitig über die Änderung.
آنها ما را به موقع از تغییر مطلع کردند.
★★★خبر دادن
Bitte benachrichtige mich, wenn du angekommen bist.
لطفاً وقتی رسیدی من را مطلع کن.
Er hat seine Familie über seine sichere Ankunft benachrichtigt.
او خانوادهاش را از رسیدن ایمن خود مطلع کرد.
مثالهای بیشتر با ضمایر “ich” und “sie”
★★★ich
Ich benachrichtige dich, sobald ich mehr weiß.
به تو اطلاع میدهم به محض اینکه بیشتر بدانم.
Ich habe die Nachbarn über das geplante Fest benachrichtigt.
من همسایهها را از جشن برنامهریزی شده مطلع کردم.
★★★sie (سوم شخص مفرد مونث)
Sie benachrichtigt ihre Freunde immer über wichtige Neuigkeiten.
او همیشه دوستانش را از اخبار مهم مطلع میکند.
Sie hat ihre Kollegen über die neuen Richtlinien benachrichtigt.
او همکارانش را از دستورالعملهای جدید مطلع کرده است.
★★★sie (سوم شخص جمع)
Sie benachrichtigen die Kunden über Lieferverzögerungen.
آنها مشتریان را از تأخیر در تحویل مطلع میکنند.
Sie haben die Teilnehmer über die Änderungen im Zeitplan benachrichtigt.
آنها شرکتکنندگان را از تغییرات در برنامه زمانی مطلع کردند.
تلفظ
benachrichtigen: /bəˈnaːxʁɪçtɪɡən/
تلفظ به فارسی: بِنَاخریشْتِگِن
خلاصه
کلمه “benachrichtigen” در زبان آلمانی به معنای اطلاع دادن یا خبر دادن است. این فعل برای بیان عمل خبر رساندن یا مطلع کردن کسی از چیزی به کار میرود. در جملهها، این کلمه به عنوان فعلی برای بیان رساندن اطلاعات یا خبر به دیگران استفاده میشود.
berichten
کلمه “berichten” به معنای “گزارش دادن” یا “خبردادن” است. این فعل برای اشاره به عمل اطلاعرسانی یا شرح دادن وقایع و اطلاعات به کار میرود.
★★★گزارش دادن
Die Journalisten berichten über das Ereignis.
روزنامهنگاران درباره رویداد گزارش میدهند.
Er hat der Polizei alles berichtet, was er gesehen hat.
او به پلیس همه چیز را که دیده بود گزارش داد.
★★★خبردادن
Sie berichtet ihren Eltern von ihrem Tag.
او به والدینش از روزش خبر میدهد.
Er hat mir von seinen Erlebnissen berichtet.
او به من از تجربیاتش خبر داد.
ساختار جمله
★★★گزارش دادن
Die Zeugin berichtet dem Richter über den Unfall.
شاهد به قاضی درباره تصادف گزارش میدهد.
Er berichtet regelmäßig über seine Fortschritte.
او به طور منظم درباره پیشرفتهایش گزارش میدهد.
★★★خبردادن
Wir müssen den Chef über die Änderungen berichten.
باید به رئیس درباره تغییرات خبر بدهیم.
Sie berichtet mir oft von ihren Reisen.
او اغلب به من از سفرهایش خبر میدهد.
مثالهای بیشتر با ضمایر “ich” und “sie”
★★★ich
Ich berichte dir, sobald ich mehr weiß.
به تو گزارش میدهم به محض اینکه بیشتر بدانم.
Ich habe meinem Freund über das Konzert berichtet.
من به دوستم درباره کنسرت خبر دادم.
★★★sie (سوم شخص مفرد مونث)
Sie berichtet ihrer Lehrerin über das Projekt.
او به معلمش درباره پروژه گزارش میدهد.
Sie hat ihrem Arzt über die Symptome berichtet.
او به پزشکش درباره علائم خبر داده است.
★★★sie (سوم شخص جمع)
Sie berichten den Medien über die Neuigkeiten.
آنها به رسانهها درباره اخبار گزارش میدهند.
Sie haben den Eltern über die Schulveranstaltung berichtet.
آنها به والدین درباره رویداد مدرسه خبر دادند.
تلفظ
berichten: /bəˈʁɪçtn̩/
تلفظ به فارسی: بریکْتِن
خلاصه
کلمه “berichten” در زبان آلمانی به معنای گزارش دادن یا خبردادن است. این فعل برای بیان عمل اطلاعرسانی یا شرح دادن وقایع و اطلاعات به دیگران به کار میرود. از این کلمه میتوان در زمینههای مختلفی مانند گزارشدهی، اطلاعرسانی و خبر دادن استفاده کرد.
خبر دادن
beschreiben
کلمه “beschreiben” به معنای “توصیف کردن” یا “شرح دادن” است. این فعل برای اشاره به عمل بیان جزئیات یا ویژگیهای چیزی یا کسی به کار میرود.
★★★توصیف کردن
Er beschreibt das Bild sehr detailliert.
او تصویر را با جزئیات فراوان توصیف میکند.
Sie hat mir den Weg zum Bahnhof beschrieben.
او مسیر ایستگاه راهآهن را برای من توصیف کرد.
★★★شرح دادن
Der Lehrer beschreibt das Experiment.
معلم آزمایش را شرح میدهد.
Er beschreibt seine Erfahrungen im Ausland.
او تجربیاتش در خارج از کشور را شرح میدهد.
ساختار جمله
★★★توصیف کردن
Kannst du mir den Geschmack dieser Frucht beschreiben?
میتوانی طعم این میوه را برایم توصیف کنی؟
Er beschreibt die Landschaft in seinem Roman sehr anschaulich.
او مناظر را در رمانش بسیار زنده و واقعی توصیف میکند.
★★★شرح دادن
Sie beschreibt genau, wie man das Gerät benutzt.
او دقیقاً توضیح میدهد که چگونه از دستگاه استفاده کنیم.
Er hat die Situation ausführlich beschrieben.
او وضعیت را به طور کامل شرح داد.
مثالهای بیشتر با ضمایر “ich” und “sie”
★★★ich
Ich beschreibe dir, was ich gesehen habe.
برای تو توضیح میدهم که چه چیزی دیدم.
Ich habe meinen Freunden die Sehenswürdigkeiten der Stadt beschrieben.
من جاذبههای گردشگری شهر را برای دوستانم شرح دادم.
★★★sie (سوم شخص مفرد مونث)
Sie beschreibt ihren Traum in ihrem Tagebuch.
او رویای خود را در دفتر خاطراتش توصیف میکند.
Sie hat die Symptome ihrem Arzt beschrieben.
او علائم را برای پزشکش شرح داد.
★★★sie (سوم شخص جمع)
Sie beschreiben die Regeln des Spiels.
آنها قوانین بازی را توضیح میدهند.
Sie haben die Veränderungen in der Firma beschrieben.
آنها تغییرات در شرکت را شرح دادند.
تلفظ
beschreiben: /bəˈʃʁaɪ̯bən/
تلفظ به فارسی: بِشْرایْبِن
خلاصه
کلمه “beschreiben” در زبان آلمانی به معنای توصیف کردن یا شرح دادن است. این فعل برای بیان جزئیات یا ویژگیهای چیزی یا کسی به کار میرود. از این کلمه میتوان در زمینههای مختلفی مانند توصیف مکانها، شرح وقایع و توضیح روشها استفاده کرد.
bestehen auf + dat
عبارت “bestehen auf + Dativ”
به معنای “اصرار کردن بر” یا “پافشاری کردن بر” است.
این ساختار برای بیان اصرار یا تأکید بر چیزی به کار میرود.
★★★اصرار کردن بر چیزی
Er besteht auf seinem Recht.
او بر حق خود اصرار میورزد.
Sie besteht darauf, dass wir pünktlich sind.
او اصرار دارد که ما به موقع باشیم.
★★★پافشاری کردن بر موضوعی
Der Kunde besteht auf eine Rückerstattung.
مشتری بر بازپرداخت پافشاری میکند.
Sie besteht darauf, die Wahrheit zu erfahren.
او پافشاری میکند که حقیقت را بداند.
ساختار جمله
★★★اصرار کردن بر چیزی
Ich bestehe auf meiner Meinung.
من بر نظرم اصرار دارم.
Er besteht auf einer Erklärung.
او بر یک توضیح اصرار میکند.
★★★پافشاری کردن بر موضوعی
Sie besteht auf ihrer Entscheidung.
او بر تصمیم خود پافشاری میکند.
Er besteht darauf, die Bedingungen zu ändern.
او پافشاری میکند که شرایط را تغییر دهد.
مثالهای بیشتر با ضمایر “ich” und “sie”
★★★ich
Ich bestehe auf meinem Recht, gehört zu werden.
من بر حق خود برای شنیده شدن اصرار میورزم.
Ich habe darauf bestanden, dass wir die Regeln einhalten.
من اصرار داشتم که ما قوانین را رعایت کنیم.
★★★sie (سوم شخص مفرد مونث)
Sie besteht darauf, die Rechnung sofort zu bezahlen.
او اصرار دارد که فوراً صورتحساب را پرداخت کند.
Sie hat darauf bestanden, dass alle anwesend sind.
او پافشاری کرد که همه حاضر باشند.
★★★sie (سوم شخص جمع)
Sie bestehen auf ihren Forderungen.
آنها بر خواستههای خود پافشاری میکنند.
Sie haben darauf bestanden, dass die Änderungen durchgeführt werden.
آنها اصرار داشتند که تغییرات انجام شوند.
تلفظ
bestehen auf: /bəˈʃteːən aʊf/
تلفظ به فارسی: بِشتِئِن آوف
خلاصه
عبارت “bestehen auf + Dativ” در زبان آلمانی به معنای اصرار کردن یا پافشاری کردن بر چیزی است. این ساختار برای بیان اصرار یا تأکید بر یک موضوع یا حق استفاده میشود. توجه به بافت جمله برای استفاده صحیح از این عبارت ضروری است.
bestehen aus + dat
عبارت “bestehen aus + Dativ” به معنای “تشکیل شدن از” یا “ساخته شدن از” است. این ساختار برای بیان اجزاء یا موادی که چیزی از آنها تشکیل شده، به کار میرود.
★★★تشکیل شدن از اجزاء
Das Team besteht aus fünf Mitgliedern.
تیم از پنج عضو تشکیل شده است.
Das Buch besteht aus zehn Kapiteln.
کتاب از ده فصل تشکیل شده است.
★★★ساخته شدن از مواد
Der Tisch besteht aus Holz.
میز از چوب ساخته شده است.
Die Kette besteht aus Gold.
زنجیر از طلا ساخته شده است.
ساختار جمله
★★★تشکیل شدن از اجزاء
Die Prüfung besteht aus schriftlichen und mündlichen Teilen.
آزمون از بخشهای کتبی و شفاهی تشکیل شده است.
Der Kurs besteht aus mehreren Modulen.
دوره از چندین بخش تشکیل شده است.
★★★ساخته شدن از مواد
Das Haus besteht aus Ziegeln und Beton.
خانه از آجر و بتن ساخته شده است.
Das Kleid besteht aus Seide.
لباس از ابریشم ساخته شده است.
مثالهای بیشتر با ضمایر “ich” und “sie”
★★★ich
Meine Sammlung besteht aus seltenen Münzen.
مجموعه من از سکههای نادر تشکیل شده است.
Meine Diät besteht aus viel Obst und Gemüse.
رژیم غذایی من از مقدار زیادی میوه و سبزیجات تشکیل شده است.
★★★sie (سوم شخص مفرد مونث)
Ihr Frühstück besteht aus Kaffee und Toast.
صبحانه او از قهوه و نان تست تشکیل شده است.
Ihre Aufgabe besteht aus drei Teilen.
وظیفه او از سه بخش تشکیل شده است.
★★★sie (سوم شخص جمع)
Ihre Wohnung besteht aus drei Zimmern.
آپارتمان آنها از سه اتاق تشکیل شده است.
Ihre Arbeit besteht aus Forschung und Lehre.
کار آنها از پژوهش و تدریس تشکیل شده است.
تلفظ
bestehen aus: /bəˈʃteːən aʊs/
تلفظ به فارسی: بِشتِئِن آوس
خلاصه
عبارت “bestehen aus + Dativ” در زبان آلمانی به معنای تشکیل شدن از یا ساخته شدن از چیزی است. این ساختار برای بیان اجزاء یا موادی که چیزی از آنها تشکیل شده، به کار میرود. توجه به بافت جمله برای استفاده صحیح از این عبارت ضروری است.
bilden
کلمه “bilden” به معنای “تشکیل دادن”، “ساختن” یا “شکل دادن” است. این فعل در موارد مختلفی برای اشاره به فرآیند ایجاد یا شکلگیری چیزی به کار میرود.
★★★تشکیل دادن
Die Schüler bilden eine Gruppe.
دانشآموزان یک گروه تشکیل میدهند.
Diese Moleküle bilden eine chemische Verbindung.
این مولکولها یک ترکیب شیمیایی تشکیل میدهند.
★★★ساختن
Die Künstler bilden ein beeindruckendes Kunstwerk.
هنرمندان یک اثر هنری چشمگیر میسازند.
Die Steine bilden einen Turm.
سنگها یک برج میسازند.
★★★شکل دادن
Wissen und Erfahrung bilden den Charakter eines Menschen.
دانش و تجربه شخصیت یک انسان را شکل میدهند.
Diese Ereignisse haben ihre Meinung gebildet.
این وقایع نظر او را شکل دادهاند.
ساختار جمله
★★★تشکیل دادن
Wir müssen einen Plan bilden.
باید یک طرح تشکیل دهیم.
Sie bilden einen Kreis.
آنها یک دایره تشکیل میدهند.
★★★ساختن
Er will ein Team aus Experten bilden.
او میخواهد یک تیم از کارشناسان بسازد.
Diese Wörter bilden einen Satz.
این کلمات یک جمله میسازند.
★★★شکل دادن
Die Erfahrungen haben ihre Karriere gebildet.
تجربیاتش حرفه او را شکل دادهاند.
Diese Ideen bilden die Grundlage unserer Philosophie.
این ایدهها پایه فلسفه ما را شکل میدهند.
مثالهای بیشتر با ضمایر “ich” und “sie”
★★★ich
Ich möchte ein Netzwerk von Fachleuten bilden.
من میخواهم یک شبکه از متخصصان تشکیل دهم.
Ich habe ein starkes Team gebildet.
من یک تیم قوی تشکیل دادهام.
★★★sie (سوم شخص مفرد مونث)
Sie bildet eine wichtige Verbindung zwischen den Abteilungen.
او یک ارتباط مهم بین بخشها تشکیل میدهد.
Sie hat ihre Meinung durch Lesen und Diskutieren gebildet.
او نظرش را از طریق خواندن و بحث کردن شکل داده است.
★★★sie (سوم شخص جمع)
Sie bilden eine neue Organisation.
آنها یک سازمان جدید تشکیل میدهند.
Sie haben einen Plan für die Zukunft gebildet.
آنها یک طرح برای آینده ساختهاند.
تلفظ
bilden: /ˈbɪldən/
تلفظ به فارسی: بیلدِن
خلاصه
کلمه “bilden” در زبان آلمانی به معنای تشکیل دادن، ساختن یا شکل دادن است. این فعل برای بیان فرآیند ایجاد یا شکلگیری چیزی به کار میرود. از این کلمه میتوان در زمینههای مختلفی مانند تشکیل گروهها، ساختن اشیا یا شکل دادن به ایدهها و نظرات استفاده کرد.
deuten
کلمه “deuten” به معنای “تعبیر کردن”، “اشاره کردن” یا “معنی کردن” است. این فعل در موارد مختلفی برای اشاره به فرآیند تفسیر یا اشاره به چیزی به کار میرود.
★★★تعبیر کردن
Sie deutet seine Worte falsch.
او کلمات او را اشتباه تعبیر میکند.
Der Traumdeuter deutet den Traum.
تعبیرکننده خواب، خواب را تعبیر میکند.
★★★اشاره کردن
Er deutet auf das Bild an der Wand.
او به تصویر روی دیوار اشاره میکند.
Sie deutete auf die Uhr und sagte, dass es spät sei.
او به ساعت اشاره کرد و گفت که دیر است.
★★★معنی کردن
Wie deutest du dieses Zeichen?
این علامت را چگونه تعبیر میکنی؟
Er deutet ihre Reaktion als Zustimmung.
او واکنش او را به عنوان موافقت تعبیر میکند.
ساختار جمله
★★★تعبیر کردن
Kannst du mir helfen, diesen Text zu deuten?
میتوانی به من کمک کنی این متن را تعبیر کنم؟
Sie deuten das Verhalten des Tieres.
آنها رفتار حیوان را تعبیر میکنند.
★★★اشاره کردن
Er deutete mit dem Finger auf die Karte.
او با انگشت به نقشه اشاره کرد.
Sie deutet auf das Gebäude und erklärte seine Geschichte.
او به ساختمان اشاره کرد و تاریخچه آن را توضیح داد.
★★★معنی کردن
Wie soll ich diese Geste deuten?
چگونه باید این حرکت را معنی کنم؟
Er deutet ihre Worte als Zeichen der Unterstützung.
او کلمات او را به عنوان نشانهای از حمایت تعبیر میکند.
مثالهای بیشتر با ضمایر “ich” und “sie”
★★★ich
Ich deute seine Stille als Zustimmung.
من سکوت او را به عنوان موافقت تعبیر میکنم.
Ich habe auf das Problem hingewiesen, aber niemand hat es bemerkt.
من به مشکل اشاره کردم، اما هیچکس متوجه نشد.
★★★sie (سوم شخص مفرد مونث)
Sie deutet oft auf interessante Details hin.
او اغلب به جزئیات جالب اشاره میکند.
Sie hat seine Reaktion als Interesse gedeutet.
او واکنش او را به عنوان علاقه تعبیر کرده است.
★★★sie (سوم شخص جمع)
Sie deuten die Zeichen am Himmel.
آنها نشانههای آسمان را تعبیر میکنند.
Sie haben auf die wichtigen Punkte im Bericht hingewiesen.
آنها به نکات مهم در گزارش اشاره کردهاند.
تلفظ
deuten: /ˈdɔɪ̯tn̩/
تلفظ به فارسی: دویتِن
خلاصه
کلمه “deuten” در زبان آلمانی به معنای تعبیر کردن، اشاره کردن یا معنی کردن است. این فعل برای بیان فرآیند تفسیر یا اشاره به چیزی به کار میرود. از این کلمه میتوان در زمینههای مختلفی مانند تعبیر متنها، اشاره به اشیا یا معنی کردن حرکات و واکنشها استفاده کرد.
dienen zu + dat
عبارت “dienen zu + Dativ” به معنای “به کار بردن برای” یا “خدمت کردن برای” است. این ساختار برای بیان هدف یا استفاده از چیزی به کار میرود.
★★★به کار بردن برای
Das Gerät dient zur Messung der Temperatur.
این دستگاه برای اندازهگیری دما به کار برده میشود.
Die Werkzeuge dienen zum Schneiden von Holz.
این ابزارها برای بریدن چوب به کار برده میشوند.
★★★خدمت کردن برای
Der Raum dient zur Aufbewahrung von Akten.
این اتاق برای نگهداری پروندهها به کار میرود.
Die Medikamente dienen zur Behandlung von Krankheiten.
این داروها برای درمان بیماریها استفاده میشوند.
ساختار جمله
★★★به کار بردن برای
Diese Software dient zur Bearbeitung von Bildern.
این نرمافزار برای ویرایش تصاویر استفاده میشود.
Das Buch dient zum Lernen der deutschen Sprache.
این کتاب برای یادگیری زبان آلمانی به کار برده میشود.
★★★خدمت کردن برای
Der neue Anbau dient zur Erweiterung des Büros.
ساخت جدید برای گسترش دفتر به کار میرود.
Die Übung dient zur Verbesserung der Fähigkeiten.
این تمرین برای بهبود مهارتها استفاده میشود.
مثالهای بیشتر با ضمایر “ich” und “sie”
★★★ich
Ich benutze diese App, die zur Organisation meiner Aufgaben dient.
من از این اپلیکیشن که برای سازماندهی وظایفم به کار میرود استفاده میکنم.
Meine Notizen dienen zur Vorbereitung auf die Prüfung.
یادداشتهایم برای آمادهسازی برای امتحان به کار میروند.
★★★sie (سوم شخص مفرد مونث)
Das Medikament, das sie nimmt, dient zur Linderung ihrer Schmerzen.
دارویی که او مصرف میکند برای کاهش دردش به کار میرود.
Ihre Ersparnisse dienen zum Kauf eines neuen Autos.
پساندازهایش برای خرید یک ماشین جدید به کار میرود.
★★★sie (سوم شخص جمع)
Diese Räume dienen zur Unterbringung der Gäste.
این اتاقها برای اسکان مهمانان به کار میروند.
Die Maschinen dienen zur Herstellung von Kleidung.
این ماشینها برای تولید لباس به کار میروند.
تلفظ
dienen zu: /ˈdiːnən t͡su/
تلفظ به فارسی: دینِن تسو
خلاصه
عبارت “dienen zu + Dativ” در زبان آلمانی به معنای به کار بردن برای یا خدمت کردن برای چیزی است. این ساختار برای بیان هدف یا استفاده از چیزی به کار میرود. توجه به بافت جمله برای استفاده صحیح از این عبارت ضروری است.
feststellen
کلمه “feststellen” به معنای “مشخص کردن”، “تعیین کردن” یا “تشخیص دادن” است. این فعل در موارد مختلفی برای اشاره به فرآیند کشف یا تعیین چیزی به کار میرود.
★★★مشخص کردن
Die Polizei konnte den Täter schnell feststellen.
پلیس توانست سریعاً مجرم را مشخص کند.
Die Untersuchung hat die Ursache des Problems festgestellt.
تحقیق علت مشکل را مشخص کرد.
★★★تعیین کردن
Wir müssen den genauen Zeitpunkt des Treffens feststellen.
باید زمان دقیق ملاقات را تعیین کنیم.
Er stellte fest, dass die Zahlen falsch waren.
او تعیین کرد که اعداد اشتباه بودند.
★★★تشخیص دادن
Der Arzt hat eine Infektion festgestellt.
پزشک عفونت را تشخیص داد.
Sie stellte fest, dass ihr Schlüssel fehlt.
او متوجه شد که کلیدش گم شده است.
ساختار جمله
★★★مشخص کردن
Die Forscher haben festgestellt, dass das neue Medikament wirksam ist.
محققان مشخص کردهاند که داروی جدید موثر است.
Er konnte den Fehler in der Berechnung feststellen.
او توانست خطا در محاسبه را مشخص کند.
★★★تعیین کردن
Der Richter stellte fest, dass der Angeklagte unschuldig ist.
قاضی تعیین کرد که متهم بیگناه است.
Wir haben den genauen Ort des Unfalls festgestellt.
ما محل دقیق حادثه را تعیین کردیم.
★★★تشخیص دادن
Sie hat festgestellt, dass sie ihre Brieftasche verloren hat.
او تشخیص داد که کیف پولش را گم کرده است.
Der Techniker stellte fest, dass die Maschine defekt ist.
تکنسین تشخیص داد که ماشین خراب است.
مثالهای بیشتر با ضمایر “ich” und “sie”
★★★ich
Ich habe festgestellt, dass das Licht kaputt ist.
من متوجه شدم که چراغ خراب است.
Ich konnte den Grund für das Problem feststellen.
من توانستم علت مشکل را مشخص کنم.
★★★sie (سوم شخص مفرد مونث)
Sie stellte fest, dass das Essen zu salzig ist.
او تشخیص داد که غذا بیش از حد شور است.
Sie hat festgestellt, dass der Bericht unvollständig ist.
او تشخیص داد که گزارش ناقص است.
★★★sie (سوم شخص جمع)
Sie haben festgestellt, dass die Pläne geändert werden müssen.
آنها مشخص کردند که باید نقشهها تغییر کنند.
Sie stellten fest, dass der Vertrag ungültig ist.
آنها تشخیص دادند که قرارداد نامعتبر است.
تلفظ
feststellen: /ˈfɛstʃtɛlən/
تلفظ به فارسی: فِستشْتِلِن
خلاصه
کلمه “feststellen” در زبان آلمانی به معنای مشخص کردن، تعیین کردن یا تشخیص دادن است. این فعل برای بیان فرآیند کشف یا تعیین چیزی به کار میرود. از این کلمه میتوان در زمینههای مختلفی مانند تشخیص پزشکی، تعیین زمان و مکان، و مشخص کردن دلایل و علتها استفاده کرد.
führen
کلمه “führen” به معنای “رهبری کردن”، “هدایت کردن” یا “مدیریت کردن” است. این فعل در موارد مختلفی برای اشاره به فرآیند رهبری، هدایت یا مدیریت به کار میرود.
★★★رهبری کردن
Er führt das Team zu Erfolg.
او تیم را به سوی موفقیت رهبری میکند.
Sie führt die Abteilung seit fünf Jahren.
او بخش را از پنج سال پیش رهبری میکند.
★★★هدایت کردن
Der Lehrer führt die Schüler durch das Museum.
معلم دانشآموزان را در موزه هدایت میکند.
Er führte die Gäste zu ihren Plätzen.
او مهمانان را به سمت صندلیهایشان هدایت کرد.
★★★مدیریت کردن
Sie führt ein erfolgreiches Unternehmen.
او یک شرکت موفق را مدیریت میکند.
Er führt die Verhandlungen mit den Partnern.
او مذاکرات با شرکا را مدیریت میکند.
ساختار جمله
★★★رهبری کردن
Der Kapitän führt die Mannschaft zum Sieg.
کاپیتان تیم را به سوی پیروزی رهبری میکند.
Sie führte die Gruppe durch das Projekt.
او گروه را از طریق پروژه رهبری کرد.
★★★هدایت کردن
Er führt die Besucher durch die Ausstellung.
او بازدیدکنندگان را در نمایشگاه هدایت میکند.
Der Reiseführer führt uns durch die Stadt.
راهنمای تور ما را در شهر هدایت میکند.
★★★مدیریت کردن
Sie führt das Geschäft mit viel Geschick.
او کسب و کار را با مهارت زیاد مدیریت میکند.
Er führt das Gespräch mit großer Sorgfalt.
او مکالمه را با دقت زیاد مدیریت میکند.
مثالهای بیشتر با ضمایر “ich” und “sie”
★★★ich
Ich führe das Team bei diesem Projekt.
من تیم را در این پروژه رهبری میکنم.
Ich habe die Gruppe durch den Wald geführt.
من گروه را در جنگل هدایت کردم.
★★★sie (سوم شخص مفرد مونث)
Sie führt die Firma seit zehn Jahren.
او شرکت را از ده سال پیش مدیریت میکند.
Sie hat die Schüler durch das Experiment geführt.
او دانشآموزان را از طریق آزمایش هدایت کرد.
★★★sie (سوم شخص جمع)
Sie führen die Diskussion über die zukünftigen Pläne.
آنها بحث در مورد برنامههای آینده را مدیریت میکنند.
Sie haben die Teilnehmer durch die Veranstaltung geführt.
آنها شرکتکنندگان را در رویداد هدایت کردند.
تلفظ
führen: /ˈfyːʁən/
تلفظ به فارسی: فیورن
خلاصه
کلمه “führen” در زبان آلمانی به معنای رهبری کردن، هدایت کردن یا مدیریت کردن است. این فعل برای بیان فرآیند رهبری، هدایت یا مدیریت به کار میرود. از این کلمه میتوان در زمینههای مختلفی مانند رهبری تیم، هدایت افراد یا مدیریت یک کسب و کار استفاده کرد.
fürchten
کلمه “fürchten” به معنای “ترسیدن” یا “واهمه داشتن” است. این فعل در موارد مختلفی برای اشاره به احساس ترس یا نگرانی به کار میرود. همچنین، این فعل اغلب با حرف اضافه “vor” استفاده میشود.
معانی و استفادهها
★★★ترسیدن از چیزی (mit “vor + Dativ”)
Sie fürchtet sich vor Spinnen.
او از عنکبوتها میترسد.
Er fürchtet sich vor der Dunkelheit.
او از تاریکی میترسد.
★★★واهمه داشتن
Ich fürchte, dass wir zu spät kommen.
من نگرانم که دیر برسیم.
Sie fürchtet, ihre Arbeit zu verlieren.
او نگران است که کارش را از دست بدهد.
ساختار جمله
★★★ترسیدن از چیزی (mit “vor + Dativ”)
Kinder fürchten sich oft vor Gespenstern.
بچهها اغلب از ارواح میترسند.
Er fürchtet sich vor dem Zahnarzt.
او از دندانپزشک میترسد.
★★★واهمه داشتن
Ich fürchte, es wird regnen.
من نگرانم که باران ببارد.
Sie fürchtet, die Prüfung nicht zu bestehen.
او نگران است که امتحان را قبول نشود.
مثالهای بیشتر با ضمایر “ich” und “sie”
★★★ich
Ich fürchte mich vor großen Hunden.
من از سگهای بزرگ میترسم.
Ich fürchte, dass wir den Zug verpassen.
من نگرانم که قطار را از دست بدهیم.
★★★sie (سوم شخص مفرد مونث)
Sie fürchtet sich vor hohen Gebäuden.
او از ساختمانهای بلند میترسد.
Sie fürchtet, dass das Projekt scheitern könnte.
او نگران است که پروژه شکست بخورد.
★★★sie (سوم شخص جمع)
Sie fürchten sich vor lauten Geräuschen.
آنها از صداهای بلند میترسند.
Sie fürchten, dass die Kosten steigen könnten.
آنها نگرانند که هزینهها افزایش یابد.
تلفظ
fürchten: /ˈfʏʁçtən/
تلفظ به فارسی: فیرشْتِن
خلاصه
کلمه “fürchten” در زبان آلمانی به معنای ترسیدن یا واهمه داشتن است. این فعل اغلب با حرف اضافه “vor” برای بیان ترس از چیزی به کار میرود. از این فعل میتوان در زمینههای مختلفی مانند ترسیدن از اشیا، موقعیتها یا نگرانیهای عمومی استفاده کرد.
imitieren
کلمه “imitieren” به معنای “تقلید کردن” است. این فعل برای اشاره به عمل کپی کردن یا شبیهسازی رفتار، صدا یا ظاهر کسی یا چیزی به کار میرود.
★★★تقلید کردن رفتار یا حرکات
Er imitiert seinen Lieblingsschauspieler.
او بازیگر مورد علاقهاش را تقلید میکند.
Das Kind imitiert die Bewegungen seiner Mutter.
کودک حرکات مادرش را تقلید میکند.
★★★تقلید کردن صدا
Der Papagei imitiert die Stimme seines Besitzers.
طوطی صدای صاحبش را تقلید میکند.
Er kann die Geräusche von verschiedenen Tieren imitieren.
او میتواند صدای حیوانات مختلف را تقلید کند.
★★★تقلید کردن ظاهر
Sie imitiert den Stil berühmter Künstler.
او سبک هنرمندان معروف را تقلید میکند.
Er hat versucht, das Design des Originalprodukts zu imitieren.
او سعی کرد طراحی محصول اصلی را تقلید کند.
ساختار جمله
★★★تقلید کردن رفتار یا حرکات
Sie imitiert die Tanzbewegungen des Lehrers.
او حرکات رقص معلم را تقلید میکند.
Er imitiert die Gesten seiner Freunde.
او حرکات دوستانش را تقلید میکند.
★★★تقلید کردن صدا
Der Komiker imitiert berühmte Persönlichkeiten.
کمدین افراد مشهور را تقلید میکند.
Sie kann den Klang eines Flugzeugs perfekt imitieren.
او میتواند صدای یک هواپیما را به طور کامل تقلید کند.
★★★تقلید کردن ظاهر
Die Firma imitiert das Design eines bekannten Markenprodukts.
شرکت طراحی یک محصول معروف را تقلید میکند.
Er hat die Maltechnik von Van Gogh imitiert.
او تکنیک نقاشی ون گوگ را تقلید کرد.
مثالهای بیشتر با ضمایر “ich” und “sie”
★★★ich
Ich imitiere oft die Stimmen meiner Freunde zum Spaß.
من اغلب برای تفریح صدای دوستانم را تقلید میکنم.
Ich habe den Stil eines berühmten Künstlers imitiert.
من سبک یک هنرمند معروف را تقلید کردم.
★★★sie (سوم شخص مفرد مونث)
Sie imitiert die Manierismen ihrer Lieblingssängerin.
او حرکات خواننده مورد علاقهاش را تقلید میکند.
Sie hat den Klang der Geige perfekt imitiert.
او صدای ویولن را به طور کامل تقلید کرد.
★★★sie (سوم شخص جمع)
Sie imitieren die Verhaltensweisen ihrer Lehrer.
آنها رفتارهای معلمانشان را تقلید میکنند.
Sie haben den Stil der antiken Skulpturen imitiert.
آنها سبک مجسمههای باستانی را تقلید کردند.
تلفظ
imitieren: /ˌimiˈtiːʁən/
تلفظ به فارسی: ایمیتیرِن
خلاصه
کلمه “imitieren” در زبان آلمانی به معنای تقلید کردن است. این فعل برای بیان عمل کپی کردن یا شبیهسازی رفتار، صدا یا ظاهر کسی یا چیزی به کار میرود. از این کلمه میتوان در زمینههای مختلفی مانند تقلید حرکات، صداها و ظاهر استفاده کرد.
interviewen
کلمه “interviewen” به معنای “مصاحبه کردن” است. این فعل برای اشاره به عمل پرسش و پاسخ با فردی به منظور جمعآوری اطلاعات یا نظر او به کار میرود.
★★★مصاحبه کردن با کسی
Der Reporter interviewt den Schauspieler.
خبرنگار با بازیگر مصاحبه میکند.
Sie hat den Präsidenten der Firma interviewt.
او با رئیس شرکت مصاحبه کرده است.
★★★پرسش و پاسخ برای جمعآوری اطلاعات
Wir interviewen die Bewerber für die Stelle.
ما با متقاضیان شغل مصاحبه میکنیم.
Er wurde von einem bekannten Magazin interviewt.
او توسط یک مجله معروف مصاحبه شد.
ساختار جمله
★★★مصاحبه کردن با کسی
Die Journalistin interviewt den Politiker über aktuelle Themen.
روزنامهنگار با سیاستمدار درباره موضوعات روز مصاحبه میکند.
Er hat den Autor des Buches interviewt.
او با نویسنده کتاب مصاحبه کرده است.
★★★پرسش و پاسخ برای جمعآوری اطلاعات
Sie interviewen Zeugen des Unfalls.
آنها با شاهدان حادثه مصاحبه میکنند.
Wir haben mehrere Experten interviewt.
ما با چندین کارشناس مصاحبه کردهایم.
مثالهای بیشتر با ضمایر “ich” und “sie”
★★★ich
Ich interviewe heute einen berühmten Wissenschaftler.
من امروز با یک دانشمند معروف مصاحبه میکنم.
Ich habe viele Menschen für mein Projekt interviewt.
من برای پروژهام با بسیاری از افراد مصاحبه کردهام.
★★★sie (سوم شخص مفرد مونث)
Sie interviewt regelmäßig Künstler und Musiker.
او به طور منظم با هنرمندان و موسیقیدانان مصاحبه میکند.
Sie hat den CEO der Firma interviewt.
او با مدیرعامل شرکت مصاحبه کرده است.
★★★sie (سوم شخص جمع)
Sie interviewen Kandidaten für die neue Position.
آنها با نامزدهای شغل جدید مصاحبه میکنند.
Sie haben die Zeugen der Veranstaltung interviewt.
آنها با شاهدان رویداد مصاحبه کردهاند.
تلفظ
interviewen: /ˌɪntɐˈvjuːən/
تلفظ به فارسی: اینتِرویوْاِن
خلاصه
کلمه “interviewen” در زبان آلمانی به معنای مصاحبه کردن است. این فعل برای بیان عمل پرسش و پاسخ با فردی به منظور جمعآوری اطلاعات یا نظر او به کار میرود. از این کلمه میتوان در زمینههای مختلفی مانند مصاحبه با افراد معروف، نامزدهای شغلی و شاهدان حوادث استفاده کرد.
kommentieren
کلمه “kommentieren” به معنای “نظر دادن” یا “توضیح دادن” است. این فعل برای اشاره به عمل بیان نظرات یا توضیحات در مورد یک موضوع خاص به کار میرود.
★★★نظر دادن
Der Journalist kommentiert die aktuellen Ereignisse.
خبرنگار در مورد وقایع جاری نظر میدهد.
Sie kommentiert oft auf sozialen Medien.
او اغلب در شبکههای اجتماعی نظر میدهد.
★★★توضیح دادن
Der Lehrer kommentiert die Hausaufgaben der Schüler.
معلم تکالیف دانشآموزان را توضیح میدهد.
Er kommentiert die Ergebnisse der Studie.
او نتایج مطالعه را توضیح میدهد.
ساختار جمله
★★★نظر دادن
Er kommentiert das Fußballspiel live.
او به صورت زنده مسابقه فوتبال را نظر میدهد.
Sie hat den Artikel in der Zeitung kommentiert.
او مقاله را در روزنامه نظر داده است.
★★★توضیح دادن
Der Experte kommentiert die politischen Entwicklungen.
کارشناس تحولات سیاسی را توضیح میدهد.
Sie kommentiert die Bilder in ihrer Ausstellung.
او تصاویر را در نمایشگاهش توضیح میدهد.
مثالهای بیشتر با ضمایر “ich” und “sie”
★★★ich
Ich kommentiere gerne Filme auf meinem Blog.
من دوست دارم در وبلاگم در مورد فیلمها نظر بدهم.
Ich habe die Präsentation meines Kollegen kommentiert.
من ارائه همکارم را توضیح دادم.
★★★sie (سوم شخص مفرد مونث)
Sie kommentiert oft Nachrichtenartikel.
او اغلب مقالات خبری را نظر میدهد.
Sie hat die Arbeit ihrer Studenten kommentiert.
او کار دانشجویانش را توضیح داده است.
★★★sie (سوم شخص جمع)
Sie kommentieren die sportlichen Ereignisse.
آنها رویدادهای ورزشی را نظر میدهند.
Sie haben die Untersuchungsergebnisse kommentiert.
آنها نتایج تحقیقات را توضیح دادهاند.
تلفظ
kommentieren: /kɔmɛnˈtiːʁən/
تلفظ به فارسی: کومِنتیرِن
خلاصه
کلمه “kommentieren” در زبان آلمانی به معنای نظر دادن یا توضیح دادن است. این فعل برای بیان نظرات یا توضیحات در مورد یک موضوع خاص به کار میرود. از این کلمه میتوان در زمینههای مختلفی مانند نظر دادن در رسانهها، شبکههای اجتماعی و توضیح دادن مسائل علمی یا آموزشی استفاده کرد.