16 Flashcards
(314 cards)
ab (präp m.dat)
ab به معنای “از” یا “از زمان” است و به عنوان یک حرف اضافه با داتیو استفاده میشود. این واژه برای نشان دادن نقطه شروع یک زمان یا مکان استفاده میشود. در مواردی که از زمان استفاده میشود، میتواند به معنای شروع یک دوره زمانی از یک لحظه خاص باشد.
برای نشان دادن نقطه شروع زمان:
★★★
Der Kurs beginnt ab nächsten Montag.
دوره از دوشنبه آینده شروع میشود.
★★★
Ab diesem Jahr wird alles anders.
از امسال همه چیز تغییر خواهد کرد.
★★★
Die Ausstellung ist ab morgen geöffnet.
نمایشگاه از فردا باز است.
★★★
Ab sofort gilt eine neue Regelung.
از این به بعد یک مقررات جدید اعمال میشود.
برای نشان دادن نقطه شروع مکان:
★★★
Der Zug fährt ab Berlin nach Hamburg.
قطار از برلین به هامبورگ میرود.
★★★
Wir fliegen ab Frankfurt.
ما از فرانکفورت پرواز میکنیم.
★★★
Der Bus fährt ab der nächsten Haltestelle.
اتوبوس از ایستگاه بعدی حرکت میکند.
★★★
Ab der Brücke biegen wir nach rechts ab.
از پل به سمت راست میپیچیم.
★ استفادههای رایج
ab + Zeit: از زمان مشخصی
Der Kurs beginnt ab nächsten Montag. (دوره از دوشنبه آینده شروع میشود.)
★ ab + Ort: از مکان مشخصی
Der Zug fährt ab Berlin nach Hamburg. (قطار از برلین به هامبورگ میرود.)
★تفاوتهای مفهومی
ab: به معنای “از” یا “از زمان” است و به عنوان یک حرف اضافه با داتیو استفاده میشود. این واژه نقطه شروع زمانی یا مکانی را نشان میدهد.
مثال: Ab diesem Jahr wird alles anders. (از امسال همه چیز تغییر خواهد کرد.)
مثال: Wir fliegen ab Frankfurt. (ما از فرانکفورت پرواز میکنیم.)
★مقایسه
ab: نشاندهنده نقطه شروع زمانی یا مکانی
Der Kurs beginnt ab nächsten Montag. (دوره از دوشنبه آینده شروع میشود.)
Der Zug fährt ab Berlin nach Hamburg. (قطار از برلین به هامبورگ میرود.)
außerhalb
außerhalb به معنای “خارج از” یا “بیرون از” است و به عنوان حرف اضافه با ژنیتیو و به عنوان قید استفاده میشود.
این واژه برای توصیف موقعیت مکانی یا زمانی چیزی که در خارج از یک مکان یا بازه زمانی خاص قرار دارد، به کار میرود.
🥬🥬 به عنوان حرف اضافه با ژنیتیو (موقعیت مکانی):
★★★
Wir wohnen außerhalb der Stadt.
ما خارج از شهر زندگی میکنیم.
★★★
Außerhalb des Hauses gibt es einen schönen Garten.
خارج از خانه یک باغ زیبا وجود دارد.
★★★
Das Lager befindet sich außerhalb des Dorfes.
انبار در خارج از روستا قرار دارد.
★★★
Außerhalb der Öffnungszeiten ist das Museum geschlossen.
موزه خارج از ساعات بازدید بسته است.
🥬🥬 به عنوان قید (موقعیت مکانی):
★★★
Die Firma liegt außerhalb.
شرکت در خارج قرار دارد.
★★★
Außerhalb gibt es mehr Platz.
در بیرون جا بیشتر است.
★★★
Sie arbeitet außerhalb und kommt nur am Wochenende nach Hause.
او در خارج کار میکند و فقط آخر هفته به خانه میآید.
★★★ استفادههای رایج
🍎 außerhalb + Genitiv: خارج از مکان یا بازه زمانی مشخص
Wir wohnen außerhalb der Stadt. (ما خارج از شهر زندگی میکنیم.)
🍎 Außerhalb des Hauses gibt es einen schönen Garten. (خارج از خانه یک باغ زیبا وجود دارد.)
als Adverb (قید): بیرون از یک مکان مشخص
Die Firma liegt außerhalb. (شرکت در خارج قرار دارد.)
Außerhalb gibt es mehr Platz. (در بیرون جا بیشتر است.)
★★★تفاوتهای مفهومی
außerhalb: به معنای “خارج از” یا “بیرون از” است و میتواند به عنوان حرف اضافه با ژنیتیو یا به عنوان قید استفاده شود. این واژه موقعیت مکانی یا زمانی را که در خارج از محدوده مشخصی قرار دارد، توصیف میکند.
مثال: Das Lager befindet sich außerhalb des Dorfes.
(انبار در خارج از روستا قرار دارد.)
مثال: Sie arbeitet außerhalb und kommt nur am Wochenende nach Hause.
(او در خارج کار میکند و فقط آخر هفته به خانه میآید.)
★★★ مقایسه
außerhalb + Genitiv: حرف اضافه با ژنیتیو، نشاندهنده موقعیت مکانی یا زمانی در خارج از محدوده مشخص
Außerhalb des Hauses gibt es einen schönen Garten. (خارج از خانه یک باغ زیبا وجود دارد.)
Außerhalb der Öffnungszeiten ist das Museum geschlossen. (موزه خارج از ساعات بازدید بسته است.)
außerhalb (Adverb): قید، نشاندهنده موقعیت مکانی در خارج از محدوده مشخص
Die Firma liegt außerhalb. (شرکت در خارج قرار دارد.)
Außerhalb gibt es mehr Platz. (در بیرون جا بیشتر است.)
bald (ADV)
bald به معنای “به زودی” یا “نزدیک” است و به عنوان قید استفاده میشود.
این واژه برای توصیف زمانی که چیزی در آینده نزدیک اتفاق میافتد، به کار میرود.
🌟🌟 به عنوان قید (زمانی):
★★★
Ich werde bald nach Hause gehen.
من به زودی به خانه میروم.
★★★
Bald ist Weihnachten.
کریسمس به زودی است.
★★★
Wir sehen uns bald wieder.
ما به زودی دوباره همدیگر را میبینیم.
★★★
Der Film fängt bald an.
فیلم به زودی شروع میشود.
🌟🌟 استفادههای رایج
🍎 bald: به زودی، در آینده نزدیک
Ich werde bald nach Hause gehen. (من به زودی به خانه میروم.)
🍎 Bald ist Weihnachten. (کریسمس به زودی است.)
als Adverb (قید): توصیف زمان در آینده نزدیک
Der Film fängt bald an. (فیلم به زودی شروع میشود.)
Wir sehen uns bald wieder. (ما به زودی دوباره همدیگر را میبینیم.)
★★★تفاوتهای مفهومی
bald: به معنای “به زودی” یا “نزدیک” است و میتواند به عنوان قید استفاده شود. این واژه زمانی را توصیف میکند که چیزی در آینده نزدیک اتفاق میافتد.
مثال: Wir sehen uns bald wieder.
(ما به زودی دوباره همدیگر را میبینیم.)
مثال: Der Film fängt bald an.
(فیلم به زودی شروع میشود.)
★★★ مقایسه
bald: قید، نشاندهنده زمانی که چیزی در آینده نزدیک اتفاق میافتد
Ich werde bald nach Hause gehen. (من به زودی به خانه میروم.)
Bald ist Weihnachten. (کریسمس به زودی است.)
bald (Adverb): قید، توصیف زمان در آینده نزدیک
Der Film fängt bald an. (فیلم به زودی شروع میشود.)
Wir sehen uns bald wieder. (ما به زودی دوباره همدیگر را میبینیم.)
bereits (ADV)
bereits به معنای “قبلاً” یا “هماکنون” است و به عنوان قید استفاده میشود.
این واژه برای توصیف زمانی که چیزی قبلاً اتفاق افتاده یا اکنون در حال انجام است، به کار میرود.
⏳⏳ به عنوان قید (زمانی):
★★★
Ich habe das Buch bereits gelesen.
من قبلاً این کتاب را خواندهام.
★★★
Der Zug ist bereits abgefahren.
قطار قبلاً حرکت کرده است.
★★★
Sie haben bereits bezahlt.
آنها قبلاً پرداخت کردهاند.
★★★
Es ist bereits spät.
هماکنون دیر است.
⏳⏳ استفادههای رایج
🍎 bereits: قبلاً، هماکنون
Ich habe das Buch bereits gelesen. (من قبلاً این کتاب را خواندهام.)
🍎 Der Zug ist bereits abgefahren. (قطار قبلاً حرکت کرده است.)
als Adverb (قید): توصیف زمانی که چیزی قبلاً اتفاق افتاده یا هماکنون در حال انجام است
Es ist bereits spät. (هماکنون دیر است.)
Sie haben bereits bezahlt. (آنها قبلاً پرداخت کردهاند.)
★★★تفاوتهای مفهومی
bereits: به معنای “قبلاً” یا “هماکنون” است و میتواند به عنوان قید استفاده شود. این واژه زمانی را توصیف میکند که چیزی قبلاً اتفاق افتاده یا اکنون در حال انجام است.
مثال: Der Zug ist bereits abgefahren.
(قطار قبلاً حرکت کرده است.)
مثال: Es ist bereits spät.
(هماکنون دیر است.)
bisher (ADV)
bisher به معنای “تا کنون” یا “تاکنون” است و به عنوان قید استفاده میشود.
این واژه برای توصیف زمانی که چیزی از گذشته تا زمان حال ادامه داشته است، به کار میرود.
🔄🔄 به عنوان قید (زمانی):
★★★
Ich habe bisher nichts davon gehört.
من تا کنون چیزی در مورد آن نشنیدهام.
★★★
Bisher hat er gute Arbeit geleistet.
تا کنون او کار خوبی انجام داده است.
★★★
Wir sind bisher zufrieden.
ما تا کنون راضی بودهایم.
★★★
Das Wetter war bisher gut.
هوا تا کنون خوب بوده است.
🔄🔄 استفادههای رایج
🍎 bisher: تا کنون، تاکنون
Ich habe bisher nichts davon gehört. (من تا کنون چیزی در مورد آن نشنیدهام.)
🍎 Bisher hat er gute Arbeit geleistet. (تا کنون او کار خوبی انجام داده است.)
als Adverb (قید): توصیف زمانی که چیزی از گذشته تا زمان حال ادامه داشته است
Wir sind bisher zufrieden. (ما تا کنون راضی بودهایم.)
Das Wetter war bisher gut. (هوا تا کنون خوب بوده است.)
★★★تفاوتهای مفهومی
bisher: به معنای “تا کنون” یا “تاکنون” است و میتواند به عنوان قید استفاده شود. این واژه زمانی را توصیف میکند که چیزی از گذشته تا زمان حال ادامه داشته است.
مثال: Bisher hat er gute Arbeit geleistet.
(تا کنون او کار خوبی انجام داده است.)
مثال: Wir sind bisher zufrieden.
(ما تا کنون راضی بودهایم.)
★★★ مقایسه
bisher: قید، نشاندهنده زمانی که چیزی از گذشته تا زمان حال ادامه داشته است
Ich habe bisher nichts davon gehört. (من تا کنون چیزی در مورد آن نشنیدهام.)
Bisher hat er gute Arbeit geleistet. (تا کنون او کار خوبی انجام داده است.)
bisher (Adverb): قید، توصیف زمانی که چیزی از گذشته تا زمان حال ادامه داشته است
Wir sind bisher zufrieden. (ما تا کنون راضی بودهایم.)
Das Wetter war bisher gut. (هوا تا کنون خوب بوده است.)
bisherig (ADV)
bisherig به معنای “قبلی” یا “پیشین” است و به عنوان صفت استفاده میشود.
این واژه برای توصیف چیزی که تا زمان حال یا قبل از یک تغییر یا رویداد خاص وجود داشته، به کار میرود.
🔄🔄 به عنوان صفت (توصیفی):
★★★
Meine bisherige Arbeit war sehr anspruchsvoll.
کار قبلی من بسیار چالشبرانگیز بود.
★★★
Er hat seine bisherigen Erfolge erwähnt.
او موفقیتهای قبلی خود را ذکر کرد.
★★★
Die bisherige Regierung hat viele Reformen durchgeführt.
دولت قبلی بسیاری از اصلاحات را انجام داده است.
★★★
Ich möchte meine bisherigen Kenntnisse erweitern.
من میخواهم دانش قبلی خود را گسترش دهم.
🔄🔄 استفادههای رایج
🍎 bisherig: قبلی، پیشین
Meine bisherige Arbeit war sehr anspruchsvoll. (کار قبلی من بسیار چالشبرانگیز بود.)
🍎 Er hat seine bisherigen Erfolge erwähnt. (او موفقیتهای قبلی خود را ذکر کرد.)
als Adjektiv (صفت): توصیف چیزی که تا زمان حال یا قبل از یک تغییر یا رویداد خاص وجود داشته است
Die bisherige Regierung hat viele Reformen durchgeführt. (دولت قبلی بسیاری از اصلاحات را انجام داده است.)
Ich möchte meine bisherigen Kenntnisse erweitern. (من میخواهم دانش قبلی خود را گسترش دهم.)
★★★تفاوتهای مفهومی
bisherig: به معنای “قبلی” یا “پیشین” است و میتواند به عنوان صفت استفاده شود. این واژه چیزی را توصیف میکند که تا زمان حال یا قبل از یک تغییر یا رویداد خاص وجود داشته است.
مثال: Die bisherige Regierung hat viele Reformen durchgeführt.
(دولت قبلی بسیاری از اصلاحات را انجام داده است.)
مثال: Ich möchte meine bisherigen Kenntnisse erweitern.
(من میخواهم دانش قبلی خود را گسترش دهم.)
★★★ مقایسه
bisherig: صفت، نشاندهنده چیزی که تا زمان حال یا قبل از یک تغییر یا رویداد خاص وجود داشته است
Meine bisherige Arbeit war sehr anspruchsvoll. (کار قبلی من بسیار چالشبرانگیز بود.)
Er hat seine bisherigen Erfolge erwähnt. (او موفقیتهای قبلی خود را ذکر کرد.)
bisherig (Adjektiv): صفت، توصیف چیزی که تا زمان حال یا قبل از یک تغییر یا رویداد خاص وجود داشته است
Die bisherige Regierung hat viele Reformen durchgeführt. (دولت قبلی بسیاری از اصلاحات را انجام داده است.)
Ich möchte meine bisherigen Kenntnisse erweitern. (من میخواهم دانش قبلی خود را گسترش دهم.)
bislang (ADV)
bislang به معنای “تا کنون” یا “تا به حال” است و به عنوان قید استفاده میشود.
این واژه برای توصیف زمانی که چیزی از گذشته تا زمان حال ادامه داشته است، به کار میرود.
📅📅 به عنوان قید (زمانی):
★★★
Ich habe bislang nichts davon gehört.
من تا کنون چیزی در مورد آن نشنیدهام.
★★★
Bislang hat er gute Arbeit geleistet.
تا کنون او کار خوبی انجام داده است.
★★★
Wir sind bislang zufrieden.
ما تا کنون راضی بودهایم.
★★★
Das Wetter war bislang gut.
هوا تا کنون خوب بوده است.
📅📅 استفادههای رایج
🍎 bislang: تا کنون، تا به حال
Ich habe bislang nichts davon gehört. (من تا کنون چیزی در مورد آن نشنیدهام.)
🍎 Bislang hat er gute Arbeit geleistet. (تا کنون او کار خوبی انجام داده است.)
als Adverb (قید): توصیف زمانی که چیزی از گذشته تا زمان حال ادامه داشته است
Wir sind bislang zufrieden. (ما تا کنون راضی بودهایم.)
Das Wetter war bislang gut. (هوا تا کنون خوب بوده است.)
★★★ تفاوتهای مفهومی
bislang: به معنای “تا کنون” یا “تا به حال” است و میتواند به عنوان قید استفاده شود. این واژه زمانی را توصیف میکند که چیزی از گذشته تا زمان حال ادامه داشته است.
مثال: Bislang hat er gute Arbeit geleistet.
(تا کنون او کار خوبی انجام داده است.)
مثال: Wir sind bislang zufrieden.
(ما تا کنون راضی بودهایم.)
★★★ مقایسه
bislang: قید، نشاندهنده زمانی که چیزی از گذشته تا زمان حال ادامه داشته است
Ich habe bislang nichts davon gehört. (من تا کنون چیزی در مورد آن نشنیدهام.)
Bislang hat er gute Arbeit geleistet. (تا کنون او کار خوبی انجام داده است.)
bislang (Adverb): قید، توصیف زمانی که چیزی از گذشته تا زمان حال ادامه داشته است
Wir sind bislang zufrieden. (ما تا کنون راضی بودهایم.)
Das Wetter war bislang gut. (هوا تا کنون خوب بوده است.)
damalig
(ADV)
damalig به معنای “در آن زمان” یا “آن موقع” است و به عنوان صفت استفاده میشود.
این واژه برای توصیف چیزی که در گذشته و در زمان خاصی اتفاق افتاده یا وجود داشته است، به کار میرود.
📜📜 به عنوان صفت (توصیفی):
★★★
Der damalige Präsident war sehr beliebt.
رئیسجمهور آن زمان بسیار محبوب بود.
★★★
Meine damalige Wohnung war sehr klein.
آپارتمان آن زمان من بسیار کوچک بود.
★★★
Die damaligen Umstände waren schwierig.
شرایط آن زمان سخت بود.
★★★
Der damalige Preis war viel niedriger.
قیمت آن زمان خیلی پایینتر بود.
📜📜 استفادههای رایج
🍎 damalig: در آن زمان، آن موقع
Der damalige Präsident war sehr beliebt. (رئیسجمهور آن زمان بسیار محبوب بود.)
🍎 Meine damalige Wohnung war sehr klein. (آپارتمان آن زمان من بسیار کوچک بود.)
als Adjektiv (صفت): توصیف چیزی که در گذشته و در زمان خاصی اتفاق افتاده یا وجود داشته است
Die damaligen Umstände waren schwierig. (شرایط آن زمان سخت بود.)
Der damalige Preis war viel niedriger. (قیمت آن زمان خیلی پایینتر بود.)
★★★ تفاوتهای مفهومی
damalig: به معنای “در آن زمان” یا “آن موقع” است و میتواند به عنوان صفت استفاده شود. این واژه چیزی را توصیف میکند که در گذشته و در زمان خاصی اتفاق افتاده یا وجود داشته است.
مثال: Der damalige Präsident war sehr beliebt.
(رئیسجمهور آن زمان بسیار محبوب بود.)
مثال: Die damaligen Umstände waren schwierig.
(شرایط آن زمان سخت بود.)
★★★ مقایسه
damalig: صفت، نشاندهنده چیزی که در گذشته و در زمان خاصی اتفاق افتاده یا وجود داشته است
Der damalige Präsident war sehr beliebt. (رئیسجمهور آن زمان بسیار محبوب بود.)
Meine damalige Wohnung war sehr klein. (آپارتمان آن زمان من بسیار کوچک بود.)
damalig (Adjektiv): صفت، توصیف چیزی که در گذشته و در زمان خاصی اتفاق افتاده یا وجود داشته است
Die damaligen Umstände waren schwierig. (شرایط آن زمان سخت بود.)
Der damalige Preis war viel niedriger. (قیمت آن زمان خیلی پایینتر بود.)
damals
(ADV)
damals به معنای “در آن زمان” یا “آن موقع” است و به عنوان قید استفاده میشود.
این واژه برای توصیف زمانی که چیزی در گذشته اتفاق افتاده، به کار میرود.
📆📆 به عنوان قید (زمانی):
★★★
Ich war damals noch ein Kind.
من در آن زمان هنوز کودک بودم.
★★★
Damals hatte ich kein Auto.
آن موقع من ماشین نداشتم.
★★★
Wir haben uns damals kennengelernt.
ما در آن زمان همدیگر را شناختیم.
★★★
Damals war alles anders.
در آن زمان همه چیز متفاوت بود.
📆📆 استفادههای رایج
🍎 damals: در آن زمان، آن موقع
Ich war damals noch ein Kind. (من در آن زمان هنوز کودک بودم.)
🍎 Damals hatte ich kein Auto. (آن موقع من ماشین نداشتم.)
als Adverb (قید): توصیف زمانی که چیزی در گذشته اتفاق افتاده
Wir haben uns damals kennengelernt. (ما در آن زمان همدیگر را شناختیم.)
Damals war alles anders. (در آن زمان همه چیز متفاوت بود.)
★★★ تفاوتهای مفهومی
damals: به معنای “در آن زمان” یا “آن موقع” است و میتواند به عنوان قید استفاده شود. این واژه زمانی را توصیف میکند که چیزی در گذشته اتفاق افتاده.
مثال: Ich war damals noch ein Kind.
(من در آن زمان هنوز کودک بودم.)
مثال: Damals hatte ich kein Auto.
(آن موقع من ماشین نداشتم.)
★★★ مقایسه
damals: قید، نشاندهنده زمانی که چیزی در گذشته اتفاق افتاده
Ich war damals noch ein Kind. (من در آن زمان هنوز کودک بودم.)
Damals hatte ich kein Auto. (آن موقع من ماشین نداشتم.)
damals (Adverb): قید، توصیف زمانی که چیزی در گذشته اتفاق افتاده
Wir haben uns damals kennengelernt. (ما در آن زمان همدیگر را شناختیم.)
Damals war alles anders. (در آن زمان همه چیز متفاوت بود.)
derzeit
(ADV)
derzeit به معنای “در حال حاضر” یا “اکنون” است و به عنوان قید استفاده میشود.
این واژه برای توصیف چیزی که در زمان حال اتفاق میافتد یا وضعیت کنونی است، به کار میرود.
⏰⏰ به عنوان قید (زمانی):
★★★
Ich bin derzeit sehr beschäftigt.
من در حال حاضر بسیار مشغول هستم.
★★★
Derzeit gibt es keine neuen Informationen.
در حال حاضر هیچ اطلاعات جدیدی وجود ندارد.
★★★
Wir haben derzeit keine freien Zimmer.
ما در حال حاضر اتاق خالی نداریم.
★★★
Derzeit läuft eine wichtige Konferenz.
در حال حاضر یک کنفرانس مهم در حال برگزاری است.
⏰⏰ استفادههای رایج
🍎 derzeit: در حال حاضر، اکنون
Ich bin derzeit sehr beschäftigt. (من در حال حاضر بسیار مشغول هستم.)
🍎 Derzeit gibt es keine neuen Informationen. (در حال حاضر هیچ اطلاعات جدیدی وجود ندارد.)
als Adverb (قید): توصیف چیزی که در زمان حال اتفاق میافتد یا وضعیت کنونی
Wir haben derzeit keine freien Zimmer. (ما در حال حاضر اتاق خالی نداریم.)
Derzeit läuft eine wichtige Konferenz. (در حال حاضر یک کنفرانس مهم در حال برگزاری است.)
★★★ تفاوتهای مفهومی
derzeit: به معنای “در حال حاضر” یا “اکنون” است و میتواند به عنوان قید استفاده شود. این واژه زمانی را توصیف میکند که چیزی در زمان حال اتفاق میافتد یا وضعیت کنونی را بیان میکند.
مثال: Ich bin derzeit sehr beschäftigt.
(من در حال حاضر بسیار مشغول هستم.)
مثال: Derzeit gibt es keine neuen Informationen.
(در حال حاضر هیچ اطلاعات جدیدی وجود ندارد.)
★★★ مقایسه
derzeit: قید، نشاندهنده چیزی که در زمان حال اتفاق میافتد یا وضعیت کنونی
Ich bin derzeit sehr beschäftigt. (من در حال حاضر بسیار مشغول هستم.)
Derzeit gibt es keine neuen Informationen. (در حال حاضر هیچ اطلاعات جدیدی وجود ندارد.)
derzeit (Adverb): قید، توصیف چیزی که در زمان حال اتفاق میافتد یا وضعیت کنونی
Wir haben derzeit keine freien Zimmer. (ما در حال حاضر اتاق خالی نداریم.)
Derzeit läuft eine wichtige Konferenz. (در حال حاضر یک کنفرانس مهم در حال برگزاری است.)
diesmal
(ADV)
diesmal به معنای “این بار” است و به عنوان قید استفاده میشود.
این واژه برای توصیف یک رویداد یا موقعیت که در این مرتبه خاص اتفاق میافتد، به کار میرود.
🔁🔁 به عنوان قید (زمانی):
★★★
Ich werde diesmal pünktlich sein.
این بار سر وقت خواهم بود.
★★★
Diesmal haben wir alles richtig gemacht.
این بار همه چیز را درست انجام دادیم.
★★★
Wir müssen diesmal besser vorbereitet sein.
این بار باید بهتر آماده باشیم.
★★★
Diesmal möchte ich keine Fehler machen.
این بار نمیخواهم اشتباهی مرتکب شوم.
🔁🔁 استفادههای رایج
🍎 diesmal: این بار
Ich werde diesmal pünktlich sein. (این بار سر وقت خواهم بود.)
🍎 Diesmal haben wir alles richtig gemacht. (این بار همه چیز را درست انجام دادیم.)
als Adverb (قید): توصیف یک رویداد یا موقعیت که در این مرتبه خاص اتفاق میافتد
Wir müssen diesmal besser vorbereitet sein. (این بار باید بهتر آماده باشیم.)
Diesmal möchte ich keine Fehler machen. (این بار نمیخواهم اشتباهی مرتکب شوم.)
★★★ تفاوتهای مفهومی
diesmal: به معنای “این بار” است و میتواند به عنوان قید استفاده شود. این واژه زمانی را توصیف میکند که یک رویداد یا موقعیت خاص در این مرتبه اتفاق میافتد.
مثال: Ich werde diesmal pünktlich sein.
(این بار سر وقت خواهم بود.)
مثال: Diesmal haben wir alles richtig gemacht.
(این بار همه چیز را درست انجام دادیم.)
★★★ مقایسه
diesmal: قید، نشاندهنده یک رویداد یا موقعیت که در این مرتبه خاص اتفاق میافتد
Ich werde diesmal pünktlich sein. (این بار سر وقت خواهم بود.)
Diesmal haben wir alles richtig gemacht. (این بار همه چیز را درست انجام دادیم.)
diesmal (Adverb): قید، توصیف یک رویداد یا موقعیت که در این مرتبه خاص اتفاق میافتد
Wir müssen diesmal besser vorbereitet sein. (این بار باید بهتر آماده باشیم.)
Diesmal möchte ich keine Fehler machen. (این بار نمیخواهم اشتباهی مرتکب شوم.)
ehemalig
(ADV)
ehemalig به معنای “سابق” یا “پیشین” است و به عنوان صفت استفاده میشود.
این واژه برای توصیف چیزی که در گذشته وجود داشته یا اتفاق افتاده است، به کار میرود.
🔙🔙 به عنوان صفت (توصیفی):
★★★
Mein ehemaliger Chef war sehr freundlich.
رئیس سابق من بسیار دوستانه بود.
★★★
Das ist meine ehemalige Schule.
این مدرسه سابق من است.
★★★
Er ist ein ehemaliger Kollege.
او یک همکار سابق است.
★★★
Die ehemalige Fabrik wurde in ein Museum umgewandelt.
کارخانه سابق به موزه تبدیل شده است.
🔙🔙 استفادههای رایج
🍎 ehemalig: سابق، پیشین
Mein ehemaliger Chef war sehr freundlich. (رئیس سابق من بسیار دوستانه بود.)
🍎 Das ist meine ehemalige Schule. (این مدرسه سابق من است.)
als Adjektiv (صفت): توصیف چیزی که در گذشته وجود داشته یا اتفاق افتاده است
Er ist ein ehemaliger Kollege. (او یک همکار سابق است.)
Die ehemalige Fabrik wurde in ein Museum umgewandelt. (کارخانه سابق به موزه تبدیل شده است.)
★★★ تفاوتهای مفهومی
ehemalig: به معنای “سابق” یا “پیشین” است و میتواند به عنوان صفت استفاده شود. این واژه چیزی را توصیف میکند که در گذشته وجود داشته یا اتفاق افتاده است.
مثال: Mein ehemaliger Chef war sehr freundlich.
(رئیس سابق من بسیار دوستانه بود.)
مثال: Die ehemalige Fabrik wurde in ein Museum umgewandelt.
(کارخانه سابق به موزه تبدیل شده است.)
★★★ مقایسه
ehemalig: صفت، نشاندهنده چیزی که در گذشته وجود داشته یا اتفاق افتاده است
Mein ehemaliger Chef war sehr freundlich. (رئیس سابق من بسیار دوستانه بود.)
Das ist meine ehemalige Schule. (این مدرسه سابق من است.)
ehemalig (Adjektiv): صفت، توصیف چیزی که در گذشته وجود داشته یا اتفاق افتاده است
Er ist ein ehemaliger Kollege. (او یک همکار سابق است.)
Die ehemalige Fabrik wurde in ein Museum umgewandelt. (کارخانه سابق به موزه تبدیل شده است.)
einst
(ADV)
einst به معنای “روزی” یا “یک زمان” است و به عنوان قید استفاده میشود.
این واژه برای توصیف زمانی در گذشته یا آینده نامشخص که اتفاقی رخ داده یا خواهد داد، به کار میرود.
🔮🔮 به عنوان قید (زمانی):
★★★
Einst war dieses Land von Wäldern bedeckt.
روزی این سرزمین پوشیده از جنگلها بود.
★★★
Einst werde ich meinen Traum verwirklichen.
روزی من رویاهایم را محقق خواهم کرد.
★★★
Er war einst ein berühmter Musiker.
او روزی یک موسیقیدان مشهور بود.
★★★
Einst, in ferner Zukunft, werden wir die Sterne erreichen.
روزی، در آیندهای دور، ما به ستارگان خواهیم رسید.
🔮🔮 استفادههای رایج
🍎 einst: روزی، یک زمان
Einst war dieses Land von Wäldern bedeckt. (روزی این سرزمین پوشیده از جنگلها بود.)
🍎 Einst werde ich meinen Traum verwirklichen. (روزی من رویاهایم را محقق خواهم کرد.)
als Adverb (قید): توصیف زمانی در گذشته یا آینده نامشخص که اتفاقی رخ داده یا خواهد داد
Er war einst ein berühmter Musiker. (او روزی یک موسیقیدان مشهور بود.)
Einst, in ferner Zukunft, werden wir die Sterne erreichen. (روزی، در آیندهای دور، ما به ستارگان خواهیم رسید.)
★★★ تفاوتهای مفهومی
einst: به معنای “روزی” یا “یک زمان” است و میتواند به عنوان قید استفاده شود. این واژه زمانی را توصیف میکند که در گذشته یا آینده نامشخص رخ داده یا خواهد داد.
مثال: Einst war dieses Land von Wäldern bedeckt.
(روزی این سرزمین پوشیده از جنگلها بود.)
مثال: Einst, in ferner Zukunft, werden wir die Sterne erreichen.
(روزی، در آیندهای دور، ما به ستارگان خواهیم رسید.)
★★★ مقایسه
einst: قید، نشاندهنده زمانی در گذشته یا آینده نامشخص که اتفاقی رخ داده یا خواهد داد
Einst war dieses Land von Wäldern bedeckt. (روزی این سرزمین پوشیده از جنگلها بود.)
Einst werde ich meinen Traum verwirklichen. (روزی من رویاهایم را محقق خواهم کرد.)
einst (Adverb): قید، توصیف زمانی در گذشته یا آینده نامشخص که اتفاقی رخ داده یا خواهد داد
Er war einst ein berühmter Musiker. (او روزی یک موسیقیدان مشهور بود.)
Einst, in ferner Zukunft, werden wir die Sterne erreichen. (روزی، در آیندهای دور، ما به ستارگان خواهیم رسید.)
erstmals
(ADV)
erstmals به معنای “برای اولین بار” است و به عنوان قید استفاده میشود.
این واژه برای توصیف زمانی که چیزی برای اولین بار اتفاق میافتد، به کار میرود.
🥬 به عنوان قید (زمانی):
★★★
Ich habe ihn erstmals vor einem Jahr getroffen.
من او را برای اولین بار یک سال پیش ملاقات کردم.
★★★
Der Film wurde erstmals 1990 gezeigt.
فیلم برای اولین بار در سال ۱۹۹۰ به نمایش درآمد.
★★★
Sie hat erstmals in diesem Jahr an dem Wettbewerb teilgenommen.
او برای اولین بار امسال در مسابقه شرکت کرد.
★★★
Die Technologie wurde erstmals in den 80er Jahren entwickelt.
این فناوری برای اولین بار در دهه ۸۰ توسعه یافت.
استفادههای رایج:
🍎 erstmals: برای اولین بار، به عنوان قید برای توصیف زمانی که چیزی برای اولین بار اتفاق میافتد
Ich habe ihn erstmals vor einem Jahr getroffen. (من او را برای اولین بار یک سال پیش ملاقات کردم.)
🍎 erstmals: قید برای توصیف اولین وقوع یک رویداد
Der Film wurde erstmals 1990 gezeigt. (فیلم برای اولین بار در سال ۱۹۹۰ به نمایش درآمد.)
تفاوتهای مفهومی:
erstmals: به معنای “برای اولین بار” است و میتواند به عنوان قید استفاده شود. این واژه زمانی را توصیف میکند که چیزی برای اولین بار اتفاق میافتد.
مثال: Ich habe ihn erstmals vor einem Jahr getroffen.
(من او را برای اولین بار یک سال پیش ملاقات کردم.)
مثال: Die Technologie wurde erstmals in den 80er Jahren entwickelt.
(این فناوری برای اولین بار در دهه ۸۰ توسعه یافت.)
مقایسه:
🍎 erstmals: قید، نشاندهنده زمانی که چیزی برای اولین بار اتفاق میافتد
Ich habe ihn erstmals vor einem Jahr getroffen. (من او را برای اولین بار یک سال پیش ملاقات کردم.)
Der Film wurde erstmals 1990 gezeigt. (فیلم برای اولین بار در سال ۱۹۹۰ به نمایش درآمد.)
🍎 erstmals (Adverb): قید، توصیف زمانی که چیزی برای اولین بار اتفاق میافتد
Sie hat erstmals in diesem Jahr an dem Wettbewerb teilgenommen. (او برای اولین بار امسال در مسابقه شرکت کرد.)
Die Technologie wurde erstmals in den 80er Jahren entwickelt. (این فناوری برای اولین بار در دهه ۸۰ توسعه یافت.)
gerade
(adv)
gerade
به معنای “همین حالا” یا “در حال حاضر” و همچنین “مستقیم” است و به عنوان قید استفاده میشود.
این واژه دارای چندین کاربرد مختلف است که بستگی به موقعیت آن در جمله دارد.
🥬 ۱. برای نشان دادن زمان حاضر (همین حالا یا در حال حاضر):
★★★
Ich bin gerade beschäftigt.
من همین حالا مشغول هستم.
★★★
Sie telefoniert gerade.
او در حال حاضر تلفن میزند.
★★★
Wir essen gerade.
ما همین حالا در حال خوردن هستیم.
★★★
Er ist gerade nach Hause gekommen.
او همین حالا به خانه آمده است.
🥬 ۲. برای نشان دادن حالت مستقیم یا صاف:
★★★
Gehen Sie geradeaus.
مستقیم بروید.
★★★
Die Linie ist nicht gerade.
خط صاف نیست.
★★★
Er sitzt gerade.
او مستقیم نشسته است.
★★★
Bitte halten Sie den Kopf gerade.
لطفاً سر را مستقیم نگه دارید.
استفادههای رایج:
🍎 gerade: همین حالا، به عنوان قید برای توصیف زمانی که چیزی در حال حاضر اتفاق میافتد
Ich bin gerade beschäftigt. (من همین حالا مشغول هستم.)
🍎 gerade: مستقیم، به عنوان قید برای توصیف حالت صاف یا مستقیم
Gehen Sie geradeaus. (مستقیم بروید.)
تفاوتهای مفهومی:
gerade: به معنای “همین حالا” یا “در حال حاضر” و همچنین “مستقیم” است و میتواند به عنوان قید استفاده شود. این واژه بستگی به موقعیت آن در جمله دارد.
مثال: Ich bin gerade beschäftigt.
(من همین حالا مشغول هستم.)
مثال: Gehen Sie geradeaus.
(مستقیم بروید.)
مقایسه:
🍎 gerade: قید، نشاندهنده زمان حاضر یا حالت مستقیم
Ich bin gerade beschäftigt. (من همین حالا مشغول هستم.)
Gehen Sie geradeaus. (مستقیم بروید.)
🍎 gerade (Adverb): قید، توصیف زمانی که چیزی در حال حاضر اتفاق میافتد یا حالت صاف یا مستقیم
Sie telefoniert gerade. (او در حال حاضر تلفن میزند.)
Er sitzt gerade. (او مستقیم نشسته است.)
ewig
ewig به معنای “ابدی” یا “همیشگی” است و به عنوان صفت و قید استفاده میشود.
این واژه برای توصیف چیزی که همیشه ادامه دارد یا بیپایان است، به کار میرود.
🥬 ۱. به عنوان صفت (توصیفی):
★★★
Die ewige Liebe.
عشق ابدی.
★★★
Er hat ein ewiges Lächeln auf den Lippen.
او همیشه لبخندی بر لب دارد.
★★★
Das ewige Leben.
زندگی ابدی.
★★★
Eine ewige Freundschaft.
دوستی ابدی.
🥬 ۲. به عنوان قید (زمانی):
★★★
Er wird ewig in unseren Herzen bleiben.
او همیشه در قلبهای ما خواهد ماند.
★★★
Die Diskussion dauerte ewig.
بحث برای همیشه طول کشید.
★★★
Es scheint, als ob der Regen ewig dauert.
به نظر میرسد که باران همیشه ادامه دارد.
★★★
Wir müssen nicht ewig warten.
ما نباید برای همیشه منتظر بمانیم.
استفادههای رایج:
🍎 ewig: ابدی، به عنوان صفت برای توصیف چیزی که همیشه ادامه دارد
Die ewige Liebe. (عشق ابدی.)
🍎 ewig: به عنوان قید برای توصیف چیزی که برای همیشه ادامه دارد
Er wird ewig in unseren Herzen bleiben. (او همیشه در قلبهای ما خواهد ماند.)
تفاوتهای مفهومی:
ewig: به معنای “ابدی” یا “همیشگی” است و میتواند به عنوان صفت یا قید استفاده شود. این واژه برای توصیف چیزی که همیشه ادامه دارد یا بیپایان است، به کار میرود.
مثال: Die ewige Liebe.
(عشق ابدی.)
مثال: Er wird ewig in unseren Herzen bleiben.
(او همیشه در قلبهای ما خواهد ماند.)
مقایسه:
🍎 ewig: صفت، نشاندهنده چیزی که همیشه ادامه دارد یا بیپایان است
Die ewige Liebe. (عشق ابدی.)
Das ewige Leben. (زندگی ابدی.)
🍎 ewig (Adverb): قید، توصیف چیزی که برای همیشه ادامه دارد
Er wird ewig in unseren Herzen bleiben. (او همیشه در قلبهای ما خواهد ماند.)
Die Diskussion dauerte ewig. (بحث برای همیشه طول کشید.)
früh
früh به معنای “زود” یا “اولیه” است و به عنوان صفت و قید استفاده میشود.
این واژه برای توصیف زمانی که چیزی در اوایل زمان یا زودتر از انتظار اتفاق میافتد، به کار میرود.
🥬 ۱. به عنوان قید (زمانی):
★★★
Ich stehe früh auf.
من زود بیدار میشوم.
★★★
Wir müssen früh losfahren.
ما باید زود راه بیفتیم.
★★★
Er kommt immer früh zur Arbeit.
او همیشه زود به سر کار میآید.
★★★
Der Zug fährt früh am Morgen ab.
قطار صبح زود حرکت میکند.
🥬 ۲. به عنوان صفت (توصیفی):
★★★
Die frühen Jahre seiner Karriere.
سالهای اولیهی دوران کاری او.
★★★
Ein frühes Frühstück.
یک صبحانهی زودهنگام.
★★★
Frühe Blüten im Garten.
شکوفههای زودرس در باغ.
★★★
Eine frühe Entscheidung.
یک تصمیم زودهنگام.
استفادههای رایج:
🍎 früh: زود، به عنوان قید برای توصیف زمانی که چیزی زودتر از انتظار اتفاق میافتد
Ich stehe früh auf. (من زود بیدار میشوم.)
🍎 früh: به عنوان صفت برای توصیف چیزی که در اوایل زمان اتفاق میافتد
Die frühen Jahre seiner Karriere. (سالهای اولیهی دوران کاری او.)
تفاوتهای مفهومی:
früh: به معنای “زود” یا “اولیه” است و میتواند به عنوان صفت یا قید استفاده شود. این واژه برای توصیف زمانی که چیزی در اوایل زمان یا زودتر از انتظار اتفاق میافتد، به کار میرود.
مثال: Ich stehe früh auf.
(من زود بیدار میشوم.)
مثال: Die frühen Jahre seiner Karriere.
(سالهای اولیهی دوران کاری او.)
مقایسه:
🍎 früh: قید، نشاندهنده زمانی که چیزی زودتر از انتظار اتفاق میافتد
Ich stehe früh auf. (من زود بیدار میشوم.)
Er kommt immer früh zur Arbeit. (او همیشه زود به سر کار میآید.)
🍎 früh (Adverb/Adjektiv): قید/صفت، توصیف زمانی که چیزی زودتر از انتظار یا در اوایل زمان اتفاق میافتد
Wir müssen früh losfahren. (ما باید زود راه بیفتیم.)
Die frühen Jahre seiner Karriere. (سالهای اولیهی دوران کاری او.)
gegenwärtig
gegenwärtig به معنای “کنونی” یا “در حال حاضر” است و به عنوان صفت و قید استفاده میشود.
این واژه برای توصیف وضعیتی که در زمان حال وجود دارد یا در حال اتفاق افتادن است، به کار میرود.
🥬 ۱. به عنوان صفت (توصیفی):
★★★
Die gegenwärtige Situation ist schwierig.
وضعیت کنونی سخت است.
★★★
Das gegenwärtige Klima ist mild.
آب و هوای کنونی معتدل است.
★★★
Er ist mit den gegenwärtigen Bedingungen zufrieden.
او از شرایط کنونی راضی است.
★★★
Die gegenwärtige Regierung hat viele Reformen durchgeführt.
دولت کنونی بسیاری از اصلاحات را انجام داده است.
🥬 ۲. به عنوان قید (زمانی):
★★★
Er ist gegenwärtig im Büro.
او در حال حاضر در دفتر است.
★★★
Die Firma hat gegenwärtig 200 Mitarbeiter.
شرکت در حال حاضر ۲۰۰ کارمند دارد.
★★★
Wir arbeiten gegenwärtig an einem neuen Projekt.
ما در حال حاضر روی یک پروژه جدید کار میکنیم.
★★★
Gegenwärtig gibt es viele Herausforderungen.
در حال حاضر چالشهای زیادی وجود دارد.
استفادههای رایج:
🍎 gegenwärtig: کنونی، به عنوان صفت برای توصیف وضعیتی که در زمان حال وجود دارد
Die gegenwärtige Situation ist schwierig. (وضعیت کنونی سخت است.)
🍎 gegenwärtig: به عنوان قید برای توصیف وضعیتی که در حال حاضر وجود دارد یا در حال اتفاق افتادن است
Er ist gegenwärtig im Büro. (او در حال حاضر در دفتر است.)
تفاوتهای مفهومی:
gegenwärtig: به معنای “کنونی” یا “در حال حاضر” است و میتواند به عنوان صفت یا قید استفاده شود. این واژه برای توصیف وضعیتی که در زمان حال وجود دارد یا در حال اتفاق افتادن است، به کار میرود.
مثال: Die gegenwärtige Situation ist schwierig.
(وضعیت کنونی سخت است.)
مثال: Wir arbeiten gegenwärtig an einem neuen Projekt.
(ما در حال حاضر روی یک پروژه جدید کار میکنیم.)
مقایسه:
🍎 gegenwärtig: صفت، نشاندهنده وضعیتی که در زمان حال وجود دارد
Die gegenwärtige Situation ist schwierig. (وضعیت کنونی سخت است.)
Das gegenwärtige Klima ist mild. (آب و هوای کنونی معتدل است.)
🍎 gegenwärtig (Adverb/Adjektiv): قید/صفت، توصیف وضعیتی که در زمان حال وجود دارد یا در حال اتفاق افتادن است
Er ist gegenwärtig im Büro. (او در حال حاضر در دفتر است.)
Wir arbeiten gegenwärtig an einem neuen Projekt. (ما در حال حاضر روی یک پروژه جدید کار میکنیم.)
langfristig
langfristig به معنای “بلندمدت” یا “طولانیمدت” است و به عنوان صفت و قید استفاده میشود.
این واژه برای توصیف چیزی که برای مدت زمان طولانی ادامه دارد یا برنامهریزی شده است، به کار میرود.
🥬 ۱. به عنوان صفت (توصیفی):
★★★
Wir haben eine langfristige Strategie entwickelt.
ما یک استراتژی بلندمدت توسعه دادهایم.
★★★
Die langfristigen Ziele des Unternehmens sind klar definiert.
اهداف بلندمدت شرکت به وضوح تعریف شدهاند.
★★★
Er plant eine langfristige Investition.
او یک سرمایهگذاری بلندمدت را برنامهریزی میکند.
★★★
Langfristige Beziehungen sind wichtig für den Erfolg.
روابط بلندمدت برای موفقیت مهم هستند.
🥬 ۲. به عنوان قید (زمانی):
★★★
Wir müssen langfristig denken.
ما باید به صورت بلندمدت فکر کنیم.
★★★
Langfristig gesehen wird sich die Investition auszahlen.
در بلندمدت، این سرمایهگذاری نتیجه خواهد داد.
★★★
Das Projekt wird langfristig positive Auswirkungen haben.
این پروژه در بلندمدت تاثیرات مثبتی خواهد داشت.
★★★
Langfristig ist eine nachhaltige Lösung notwendig.
در بلندمدت، یک راهحل پایدار ضروری است.
استفادههای رایج:
🍎 langfristig: بلندمدت، به عنوان صفت برای توصیف چیزی که برای مدت زمان طولانی ادامه دارد
Wir haben eine langfristige Strategie entwickelt. (ما یک استراتژی بلندمدت توسعه دادهایم.)
🍎 langfristig: به عنوان قید برای توصیف دیدگاه یا برنامهریزی بلندمدت
Wir müssen langfristig denken. (ما باید به صورت بلندمدت فکر کنیم.)
تفاوتهای مفهومی:
langfristig: به معنای “بلندمدت” یا “طولانیمدت” است و میتواند به عنوان صفت یا قید استفاده شود. این واژه برای توصیف چیزی که برای مدت زمان طولانی ادامه دارد یا برنامهریزی شده است، به کار میرود.
مثال: Die langfristigen Ziele des Unternehmens sind klar definiert.
(اهداف بلندمدت شرکت به وضوح تعریف شدهاند.)
مثال: Langfristig gesehen wird sich die Investition auszahlen.
(در بلندمدت، این سرمایهگذاری نتیجه خواهد داد.)
مقایسه:
🍎 langfristig: صفت، نشاندهنده چیزی که برای مدت زمان طولانی ادامه دارد
Wir haben eine langfristige Strategie entwickelt. (ما یک استراتژی بلندمدت توسعه دادهایم.)
Die langfristigen Ziele des Unternehmens sind klar definiert. (اهداف بلندمدت شرکت به وضوح تعریف شدهاند.)
🍎 langfristig (Adverb/Adjektiv): قید/صفت، توصیف دیدگاه یا برنامهریزی بلندمدت
Wir müssen langfristig denken. (ما باید به صورت بلندمدت فکر کنیم.)
Langfristig ist eine nachhaltige Lösung notwendig. (در بلندمدت، یک راهحل پایدار ضروری است.)
innerhalb (präp m.gen)
innerhalb به معنای “در داخل” یا “درون” است و به عنوان حرف اضافه (پریپوزیسیون) با حالت اسمی ژنیتیو (Genitiv) استفاده میشود.
این واژه برای توصیف چیزی که در داخل یا در محدودهی مکانی یا زمانی خاصی قرار دارد، به کار میرود.
🥬 ۱. به عنوان حرف اضافه با ژنیتیو (موقعیت مکانی):
★★★
Innerhalb des Hauses ist es sehr gemütlich.
در داخل خانه بسیار راحت است.
★★★
Innerhalb der Stadt gibt es viele Restaurants.
در داخل شهر رستورانهای زیادی وجود دارد.
★★★
Der Park liegt innerhalb des Dorfes.
پارک در داخل روستا قرار دارد.
★★★
Innerhalb des Gebäudes gibt es mehrere Büros.
در داخل ساختمان چندین دفتر وجود دارد.
🥬 ۲. به عنوان حرف اضافه با ژنیتیو (موقعیت زمانی):
★★★
Wir müssen das Projekt innerhalb einer Woche abschließen.
ما باید پروژه را در عرض یک هفته به پایان برسانیم.
★★★
Innerhalb des letzten Jahres hat sich viel verändert.
در طول سال گذشته چیزهای زیادی تغییر کرده است.
★★★
Die Lieferung erfolgt innerhalb von drei Tagen.
تحویل در عرض سه روز انجام میشود.
★★★
Innerhalb eines Monats werden wir Ergebnisse sehen.
در عرض یک ماه نتایج را خواهیم دید.
استفادههای رایج:
🍎 innerhalb + Genitiv: در داخل یا در محدوده مکانی خاص
Innerhalb des Hauses ist es sehr gemütlich. (در داخل خانه بسیار راحت است.)
🍎 innerhalb + Genitiv: در داخل یا در محدوده زمانی خاص
Wir müssen das Projekt innerhalb einer Woche abschließen. (ما باید پروژه را در عرض یک هفته به پایان برسانیم.)
تفاوتهای مفهومی:
innerhalb: به معنای “در داخل” یا “درون” است و میتواند به عنوان حرف اضافه با حالت ژنیتیو استفاده شود. این واژه برای توصیف چیزی که در داخل یا در محدوده مکانی یا زمانی خاصی قرار دارد، به کار میرود.
مثال: Innerhalb des Hauses ist es sehr gemütlich.
(در داخل خانه بسیار راحت است.)
مثال: Wir müssen das Projekt innerhalb einer Woche abschließen.
(ما باید پروژه را در عرض یک هفته به پایان برسانیم.)
مقایسه:
🍎 innerhalb + Genitiv: حرف اضافه، نشاندهنده موقعیت مکانی در داخل یا در محدوده مکانی خاص
Innerhalb der Stadt gibt es viele Restaurants. (در داخل شهر رستورانهای زیادی وجود دارد.)
Der Park liegt innerhalb des Dorfes. (پارک در داخل روستا قرار دارد.)
🍎 innerhalb + Genitiv (Präposition): حرف اضافه، توصیف موقعیت زمانی در داخل یا در محدوده زمانی خاص
Innerhalb des letzten Jahres hat sich viel verändert. (در طول سال گذشته چیزهای زیادی تغییر کرده است.)
Die Lieferung erfolgt innerhalb von drei Tagen. (تحویل در عرض سه روز انجام میشود.)
inzwischen
(ADV)
inzwischen به معنای “در این بین” یا “در این مدت” است و به عنوان قید استفاده میشود.
این واژه برای توصیف زمانی که بین دو رویداد یا در طول مدت زمان مشخصی اتفاق میافتد، به کار میرود.
🥬 ۱. به عنوان قید (زمانی):
★★★
Er hat inzwischen eine neue Arbeit gefunden.
او در این مدت یک کار جدید پیدا کرده است.
★★★
Inzwischen ist viel passiert.
در این بین اتفاقات زیادی رخ داده است.
★★★
Wir haben inzwischen die Lösung gefunden.
ما در این بین راهحل را پیدا کردهایم.
★★★
Das Kind ist inzwischen gewachsen.
کودک در این مدت رشد کرده است.
استفادههای رایج:
🍎 inzwischen: در این بین، به عنوان قید برای توصیف چیزی که بین دو رویداد یا در طول مدت زمان مشخصی اتفاق میافتد
Er hat inzwischen eine neue Arbeit gefunden. (او در این مدت یک کار جدید پیدا کرده است.)
🍎 inzwischen: قید برای توصیف تغییرات یا اتفاقاتی که در طول زمان مشخصی رخ دادهاند
Inzwischen ist viel passiert. (در این بین اتفاقات زیادی رخ داده است.)
تفاوتهای مفهومی:
inzwischen: به معنای “در این بین” یا “در این مدت” است و میتواند به عنوان قید استفاده شود. این واژه برای توصیف زمانی که بین دو رویداد یا در طول مدت زمان مشخصی اتفاق میافتد، به کار میرود.
مثال: Er hat inzwischen eine neue Arbeit gefunden.
(او در این مدت یک کار جدید پیدا کرده است.)
مثال: Wir haben inzwischen die Lösung gefunden.
(ما در این بین راهحل را پیدا کردهایم.)
مقایسه:
🍎 inzwischen: قید، نشاندهنده چیزی که بین دو رویداد یا در طول مدت زمان مشخصی اتفاق میافتد
Er hat inzwischen eine neue Arbeit gefunden. (او در این مدت یک کار جدید پیدا کرده است.)
Das Kind ist inzwischen gewachsen. (کودک در این مدت رشد کرده است.)
🍎 inzwischen (Adverb): قید، توصیف تغییرات یا اتفاقاتی که در طول زمان مشخصی رخ دادهاند
Inzwischen ist viel passiert. (در این بین اتفاقات زیادی رخ داده است.)
Wir haben inzwischen die Lösung gefunden. (ما در این بین راهحل را پیدا کردهایم.)
irgendwann
(ADV)
irgendwann به معنای “یک زمانی” یا “در زمانی نامشخص” است و به عنوان قید استفاده میشود.
این واژه برای توصیف زمانی که دقیقاً مشخص نیست چه موقع اتفاق میافتد، به کار میرود.
🥬 ۱. به عنوان قید (زمانی):
★★★
Ich werde dich irgendwann besuchen.
من یک زمانی به تو سر خواهم زد.
★★★
Irgendwann in der Zukunft wird es möglich sein.
یک زمانی در آینده ممکن خواهد بود.
★★★
Er hat mir versprochen, dass er es irgendwann erledigen wird.
او به من قول داده که یک زمانی آن را انجام خواهد داد.
★★★
Wir müssen uns irgendwann treffen.
ما باید یک زمانی همدیگر را ملاقات کنیم.
استفادههای رایج:
🍎 irgendwann: یک زمانی، به عنوان قید برای توصیف زمانی که دقیقاً مشخص نیست چه موقع اتفاق میافتد
Ich werde dich irgendwann besuchen. (من یک زمانی به تو سر خواهم زد.)
🍎 irgendwann: قید برای توصیف رویدادی در زمانی نامشخص
Irgendwann in der Zukunft wird es möglich sein. (یک زمانی در آینده ممکن خواهد بود.)
تفاوتهای مفهومی:
irgendwann: به معنای “یک زمانی” یا “در زمانی نامشخص” است و میتواند به عنوان قید استفاده شود. این واژه برای توصیف زمانی که دقیقاً مشخص نیست چه موقع اتفاق میافتد، به کار میرود.
مثال: Ich werde dich irgendwann besuchen.
(من یک زمانی به تو سر خواهم زد.)
مثال: Er hat mir versprochen, dass er es irgendwann erledigen wird.
(او به من قول داده که یک زمانی آن را انجام خواهد داد.)
مقایسه:
🍎 irgendwann: قید، نشاندهنده زمانی که دقیقاً مشخص نیست چه موقع اتفاق میافتد
Ich werde dich irgendwann besuchen. (من یک زمانی به تو سر خواهم زد.)
Wir müssen uns irgendwann treffen. (ما باید یک زمانی همدیگر را ملاقات کنیم.)
🍎 irgendwann (Adverb): قید، توصیف رویدادی در زمانی نامشخص
Irgendwann in der Zukunft wird es möglich sein. (یک زمانی در آینده ممکن خواهد بود.)
Er hat mir versprochen, dass er es irgendwann erledigen wird. (او به من قول داده که یک زمانی آن را انجام خواهد داد.)
nun
(ADV)
nun به معنای “اکنون” یا “حالا” است و به عنوان قید استفاده میشود.
این واژه برای توصیف زمانی که در حال حاضر اتفاق میافتد یا برای شروع یا انتقال به یک بخش جدید در گفتگو یا متن به کار میرود.
🥬 ۱. به عنوان قید (زمانی):
★★★
Was machst du nun?
حالا چه میکنی؟
★★★
Ich bin nun bereit.
اکنون آمادهام.
★★★
Wir müssen nun gehen.
ما حالا باید برویم.
★★★
Er hat nun endlich die Wahrheit gesagt.
او بالاخره حقیقت را گفت.
🥬 ۲. برای شروع یا انتقال به یک بخش جدید:
★★★
Nun, da wir alle hier sind, können wir anfangen.
حالا که همه اینجا هستیم، میتوانیم شروع کنیم.
★★★
Nun, was denkst du darüber?
خب، در این باره چه فکر میکنی؟
★★★
Nun gut, lasst uns fortfahren.
خوب، بیایید ادامه دهیم.
★★★
Nun, ich glaube, das ist alles.
حالا، فکر میکنم این همهی آن چیزی بود.
استفادههای رایج:
🍎 nun: اکنون، به عنوان قید برای توصیف زمانی که در حال حاضر اتفاق میافتد
Was machst du nun? (حالا چه میکنی؟)
🍎 nun: به عنوان قید برای شروع یا انتقال به یک بخش جدید در گفتگو یا متن
Nun, da wir alle hier sind, können wir anfangen. (حالا که همه اینجا هستیم، میتوانیم شروع کنیم.)
تفاوتهای مفهومی:
nun: به معنای “اکنون” یا “حالا” است و میتواند به عنوان قید استفاده شود. این واژه برای توصیف زمانی که در حال حاضر اتفاق میافتد یا برای شروع یا انتقال به یک بخش جدید در گفتگو یا متن به کار میرود.
مثال: Was machst du nun?
(حالا چه میکنی؟)
مثال: Nun, was denkst du darüber?
(خب، در این باره چه فکر میکنی؟)
مقایسه:
🍎 nun: قید، نشاندهنده زمانی که در حال حاضر اتفاق میافتد
Ich bin nun bereit. (اکنون آمادهام.)
Er hat nun endlich die Wahrheit gesagt. (او بالاخره حقیقت را گفت.)
🍎 nun (Adverb):
قید، توصیف زمانی که در حال حاضر اتفاق میافتد یا برای شروع یا انتقال به یک بخش جدید در گفتگو یا متن
Nun, da wir alle hier sind, können wir anfangen. (حالا که همه اینجا هستیم، میتوانیم شروع کنیم.)
Nun, ich glaube, das ist alles. (حالا، فکر میکنم این همهی آن چیزی بود.)
zurzeit
(ADV)
zurzeit به معنای “در حال حاضر” یا “فعلاً” است و به عنوان قید استفاده میشود.
این واژه برای توصیف وضعیتی که در زمان حال وجود دارد یا در حال اتفاق افتادن است، به کار میرود.
🥬 ۱. به عنوان قید (زمانی):
★★★
Ich bin zurzeit sehr beschäftigt.
من در حال حاضر بسیار مشغول هستم.
★★★
Er lebt zurzeit in Berlin.
او در حال حاضر در برلین زندگی میکند.
★★★
Zurzeit gibt es keine neuen Informationen.
فعلاً اطلاعات جدیدی وجود ندارد.
★★★
Wir arbeiten zurzeit an einem großen Projekt.
ما در حال حاضر روی یک پروژه بزرگ کار میکنیم.
استفادههای رایج:
🍎 zurzeit: در حال حاضر، به عنوان قید برای توصیف وضعیتی که در زمان حال وجود دارد
Ich bin zurzeit sehr beschäftigt. (من در حال حاضر بسیار مشغول هستم.)
🍎 zurzeit: به عنوان قید برای توصیف چیزی که در حال اتفاق افتادن است
Er lebt zurzeit in Berlin. (او در حال حاضر در برلین زندگی میکند.)
تفاوتهای مفهومی:
zurzeit: به معنای “در حال حاضر” یا “فعلاً” است و میتواند به عنوان قید استفاده شود. این واژه برای توصیف وضعیتی که در زمان حال وجود دارد یا در حال اتفاق افتادن است، به کار میرود.
مثال: Ich bin zurzeit sehr beschäftigt.
(من در حال حاضر بسیار مشغول هستم.)
مثال: Zurzeit gibt es keine neuen Informationen.
(فعلاً اطلاعات جدیدی وجود ندارد.)
مقایسه:
🍎 zurzeit: قید، نشاندهنده وضعیتی که در زمان حال وجود دارد
Ich bin zurzeit sehr beschäftigt. (من در حال حاضر بسیار مشغول هستم.)
Wir arbeiten zurzeit an einem großen Projekt. (ما در حال حاضر روی یک پروژه بزرگ کار میکنیم.)
🍎 zurzeit (Adverb): قید، توصیف وضعیتی که در زمان حال وجود دارد یا در حال اتفاق افتادن است
Er lebt zurzeit in Berlin. (او در حال حاضر در برلین زندگی میکند.)
Zurzeit gibt es keine neuen Informationen. (فعلاً اطلاعات جدیدی وجود ندارد.)