14 Flashcards
(350 cards)
die Vorgaben
(دستورالعملها، الزامات)
حالت جمع: die Vorgaben
معانی و استفادهها
Vorgaben به معنای دستورالعملها، الزامات یا معیارهایی است که برای انجام یک کار یا رسیدن به یک هدف مشخص تعیین میشوند. این واژه معمولاً به مجموعهای از قوانین یا رهنمودها اشاره دارد که باید رعایت شوند.
مثالها
★★★
Die neuen Vorgaben für das Projekt sind sehr streng.
دستورالعملهای جدید برای پروژه بسیار سختگیرانه هستند.
★★★
Wir müssen die Vorgaben des Kunden erfüllen.
ما باید الزامات مشتری را رعایت کنیم.
★★★
Die Vorgaben der Regierung für den Umweltschutz sind klar definiert.
الزامات دولت برای حفاظت از محیط زیست بهطور واضح تعریف شدهاند.
★★★
Es gibt genaue Vorgaben, wie der Bericht geschrieben werden soll.
دستورالعملهای دقیقی وجود دارد که چگونه گزارش باید نوشته شود.
★★★
Die Mitarbeiter müssen sich an die internen Vorgaben halten.
کارکنان باید به دستورالعملهای داخلی پایبند باشند.
تفاوت با واژههای مرتبط
Regeln (قوانین): به مجموعهای از دستورالعملها یا قوانین عمومیتر اشاره دارد که برای حفظ نظم و ترتیب استفاده میشود.
مثال: Die Regeln des Spiels sind einfach zu verstehen. (قوانین بازی آسان قابل فهم هستند.)
Richtlinien (رهنمودها): به مجموعهای از توصیهها یا رهنمودها اشاره دارد که راهنمایی برای انجام یک کار یا تصمیمگیری ارائه میدهند.
مثال: Die Richtlinien für die Sicherheit am Arbeitsplatz müssen beachtet werden. (رهنمودهای ایمنی در محل کار باید رعایت شوند.)
Vorgaben (دستورالعملها، الزامات): به الزامات و معیارهای خاصی اشاره دارد که باید در یک پروژه، کار یا فرآیند خاص رعایت شوند.
مثال: Die technischen Vorgaben für das Bauprojekt sind sehr detailliert. (الزامات فنی برای پروژه ساختمانی بسیار دقیق هستند.)
مقایسه
Die neuen Vorgaben für das Projekt sind sehr streng. (دستورالعملهای جدید برای پروژه بسیار سختگیرانه هستند.)
Die Regeln des Spiels sind einfach zu verstehen. (قوانین بازی آسان قابل فهم هستند.)
Die Richtlinien für die Sicherheit am Arbeitsplatz müssen beachtet werden. (رهنمودهای ایمنی در محل کار باید رعایت شوند.)
این مثالها نشان میدهند که چگونه واژه Vorgaben در موقعیتهای مختلف استفاده میشود و معانی آن در مقایسه با واژههای مرتبط چیست.
Besteuerung vs. Steuer
🍎🍎🍎 1. Besteuerung (مالیاتبندی، فرآیند اخذ مالیات)
معانی و استفادهها
Besteuerung به معنای فرآیند اخذ مالیات یا سیستم مالیاتبندی است. این کلمه بیشتر به خود عمل مالیاتبندی و قوانین و مقررات مربوط به آن اشاره دارد.
مثالها
★★★
Die Besteuerung von Einkommen ist in jedem Land unterschiedlich.
مالیاتبندی درآمد در هر کشور متفاوت است.
★★★
Die Regierung plant eine Reform der Besteuerung.
دولت برنامهریزی برای اصلاح مالیاتبندی دارد.
★★★
Die Besteuerung von Luxusgütern ist höher als die von Grundnahrungsmitteln.
مالیاتبندی کالاهای لوکس بیشتر از کالاهای اساسی است.
🍎🍎🍎🍎 2. Steuer (مالیات)
معانی و استفادهها
Steuer به معنای مالیات است و به مقدار پولی اشاره دارد که افراد یا شرکتها به دولت پرداخت میکنند. این کلمه بیشتر به خود مبلغ مالیات اشاره دارد.
مثالها
★★★
Jeder muss jährlich seine Steuer bezahlen.
هر کسی باید سالانه مالیات خود را پرداخت کند.
★★★
Die Mehrwertsteuer in Deutschland beträgt 19%.
مالیات بر ارزش افزوده در آلمان 19 درصد است.
★★★
Er hat seine Steuern pünktlich gezahlt.
او مالیاتهای خود را به موقع پرداخت کرده است.
تفاوتها
Besteuerung به فرآیند و سیستم مالیاتبندی اشاره دارد.
مثال: Die Besteuerung von Unternehmen wurde in den letzten Jahren verändert. (سیستم مالیاتبندی شرکتها در سالهای اخیر تغییر کرده است.)
Steuer به مقدار مالیات پرداختی اشاره دارد.
مثال: Die Steuern sind in diesem Jahr gestiegen. (مالیاتها در این سال افزایش یافتهاند.)
مقایسه
Die Besteuerung von Einkommen ist in jedem Land unterschiedlich. (مالیاتبندی درآمد در هر کشور متفاوت است.)
Jeder muss jährlich seine Steuer bezahlen. (هر کسی باید سالانه مالیات خود را پرداخت کند.)
der Ablauf
der Amfang
der Beginn
beteiligen
das Ereignis
gelingen
hingehen
hinweisen
die Karte
künstlerisch
kulturell
der Schuss
stattfinden
die Veranstaltung
vorhanden
abbrechen
abhalten
anwesend
außergewöhnlich
bedeutsam
die Besonderheit
die Durchführung