Vahid 106 Flashcards
(11 cards)
✅ El zorro es un animal muy astuto.
✅ Ella es una mujer astuta; siempre consigue lo que quiere.
✅ Mi jefe es muy astuto para los negocios.
Astuto / Astuta (صفت)
🔹 معنی: زرنگ، زیرک، حیلهگر
🔹 جنسیت:
• Astuto برای مذکر
• Astuta برای مؤنث
⸻
📌 مثالها:
• El zorro es un animal muy astuto.
روباه حیوانی بسیار زیرک است.
• Ella es una mujer astuta; siempre consigue lo que quiere.
او زن زیرکی است؛ همیشه به آنچه میخواهد میرسد.
⸻
🧠 نکته:
این صفت میتواند هم بار معنایی مثبت (زیرک، باهوش) داشته باشد و هم منفی (حیلهگر، حقهباز)، بسته به زمینه جمله
—¿Sabes que un científico estadounidense ha descubierto una vacuna contra el miedo?
—¿En serio?
—Es broma, ¡te lo crees todo!
� ترجمه فارسی:
—میدونی که یه دانشمند آمریکایی یه واکسن علیه ترس کشف کرده؟
—جدی میگی؟
—شوخی بود، همهچیزو باور میکنی!
کلمه/عبارت
معنی فارسی
saber (¿sabes?)
دانستن (میدونی؟)
científico
دانشمند
estadounidense
آمریکایی
ha descubierto
کشف کرده است (ماضی نقلی)
descubrir
کشف کردن
una vacuna
یک واکسن
contra
علیه، در برابر
el miedo
ترس
¿En serio?
جدی میگی؟ واقعاً؟
es broma
شوخیه
te lo crees todo
همهچیز رو باور میکنی
ساختارهای گرامری مهم:
1. ¿Sabes que…?
ساختار پرسشی با فعل saber برای بیان «آیا میدانی که…»
2. un científico estadounidense
ترکیب اسم + صفت → در اسپانیایی، صفتهای ملیت بعد از اسم میآیند.
3. ha descubierto
زمان ماضی نقلی (pretérito perfecto compuesto)
ساختار:
haber (صرفشده) + participio pasado
مثال:
• he descubierto (من کشف کردهام)
• ha descubierto (او کشف کرده است)
4. una vacuna contra el miedo
استفاده از “contra” به معنی “علیه” — معمول در بحث دارو و واکسن:
• vacuna contra la gripe → واکسن آنفلوآنزا
• vacuna contra el miedo → واکسن علیه ترس
5. ¡Te lo crees todo!
• creer: باور کردن
• te lo: ضمیرهای مفعولی غیرمستقیم و مستقیم
• te = به تو
• lo = آن را
یعنی: «تو همه چیز را باور میکنی»
و چون به شکل خبری و تعجبی آمده، لحن طعنه دارد.
¿Tú crees en la reencarnación?
Bueno, creo que, de alguna forma, pasamos a ser otra cosa, que no desaparecemos del todo.
ترجمه فارسی:
—تو به تناسخ (زنده شدن دوباره) اعتقاد داری؟
—خب، فکر میکنم که بهنوعی، ما به چیز دیگری تبدیل میشیم، اینطور نیست که کاملاً ناپدید بشیم.
واژه / عبارت
معنی فارسی
creer en
ایمان داشتن / باور داشتن به
la reencarnación
تناسخ
bueno
خب… (برای شروع جمله یا فکر کردن)
creo que
فکر میکنم که…
de alguna forma
بهنوعی / به شکلی
pasar a ser
تبدیل شدن به / رفتن به حالتِ…
otra cosa
چیز دیگری
desaparecer
ناپدید شدن
del todo
بهطور کامل / کاملاً
نکات و ساختارهای گرامری:
1. ¿Tú crees en la reencarnación?
• سؤال با فعل creer en (باور داشتن به چیزی).
• “¿Tú…?” برای تأکید (خود “crees en…” هم کافی است).
2. Bueno, creo que…
• “Bueno” برای مکث یا آغاز پاسخ.
• creo que → یکی از رایجترین ساختارها برای ابراز نظر.
3. de alguna forma
• قید حالت.
• مترادف با de algún modo / de alguna manera.
4. pasamos a ser otra cosa
• فعل pasar a + infinitivo: بیان تغییر یا گذار به حالتی دیگر.
مثال:
• pasó a ser famoso → معروف شد
• در اینجا: «به چیز دیگری تبدیل میشویم».
5. que no desaparecemos del todo
• جمله وابسته توصیفی در ادامهی جملهی قبل.
• desaparecemos = ما ناپدید میشویم (صرف فعل desaparecer در زمان حال برای “nosotros”)
• del todo = کاملاً
He leído que hay gente que es capaz de controlar su mente y no sentir frío.
o ¡Qué dices! ¡No me lo creo!
—خوندم که بعضیها قادرند ذهنشون رو کنترل کنن و سرما رو احساس نکنن.
—چی میگی! باورم نمیشه!
⸻
🔴 توضیح ساختارهای زبانی:
1. He leído que…
زمان ماضی نقلی:
«he leído» = «خواندهام»
ساختار: haber + participio pasado
2. hay gente que…
«افرادی هستن که…»
hay = فعل برای وجود داشتن
gente = جمع محسوب میشود، ولی همیشه با فعل مفرد میآید.
3. es capaz de + infinitivo
«قادر است که…»
عبارت فعلی برای بیان توانایی.
مثال:
• es capaz de controlar → قادر است کنترل کند
4. controlar su mente
«کنترل کردن ذهن خود»
su به «su propia mente» اشاره دارد.
5. no sentir frío
مصدر با فعل sentir = احساس کردن
در اینجا: «سرما را احساس نکند»
6. ¡Qué dices!
یک عبارت عامیانه برای ابراز تعجب یا شک
«چی میگی!» / «واقعاً؟!» / «مزخرفه!»
7. ¡No me lo creo!
«باورم نمیشه!»
فعل creerse algo با ضمایر مفعولی:
me = به من
lo = آن (چیزی که گفتی)
⸻
🔵 واژگان مهم با معنی (لیستوار):
• leer: خواندن
• he leído: خواندهام
• gente: مردم / افراد
• capaz de: قادر به
• controlar: کنترل کردن
• mente: ذهن
• sentir: احساس کردن
• frío: سرما
• ¡Qué dices!: چی میگی!
• creer: باور کردن
• me lo creo: باورم میشه
• no me lo creo: باورم نمیشه
¿Tú crees que algún día los humanos nos alimentaremos solo con pastillas?
No creo, eso sería muy raro…
ترجمه فارسی:
—فکر میکنی یه روزی انسانها فقط با قرص تغذیه کنن؟
—فکر نمیکنم، اون خیلی عجیب میشه…
⸻
🔴 توضیح ساختارهای گرامری:
1. ¿Tú crees que…?
استفاده از فعل creer (باور داشتن / فکر کردن) با جملهی وابسته:
«آیا تو فکر میکنی که…»
2. algún día
قید زمان: «یه روزی» / «روزی»
3. los humanos
اسم جمع: «انسانها»
4. nos alimentaremos
زمان آینده ساده، فعل alimentarse (تغذیه کردن):
• nos = ضمیر انعکاسی برای «ما»
• alimentaremos = تغذیه خواهیم کرد
5. solo con pastillas
عبارت قیدی:
• solo = فقط
• con pastillas = با قرصها
6. No creo…
جملهی کوتاه ولی کامل: «فکر نمیکنم»
7. eso sería muy raro
• eso = آن (چیزی که در جملهی قبل گفته شد)
• sería = زمان شرطی ساده (condicional simple) از فعل ser
برای بیان یک تصور غیرواقعی یا فرضی
• muy raro = خیلی عجیب
⸻
🔵 واژگان مهم با معنی (لیستوار):
• creer: فکر کردن / باور داشتن
• algún día: یه روزی
• humano: انسان
• alimentarse: تغذیه کردن
• nos alimentaremos: تغذیه خواهیم کرد
• solo: فقط
• pastilla: قرص
• no creo: فکر نمیکنم
• sería: میبود / میشد (زمان شرطی)
• raro: عجیب
✅• ¿En qué piensas?
✅• Pensaba en el sueño que tuve anoche.
🔶 ¿Qué piensas de esta teoría?
🔶 ¿Qué piensas de Juan?
🔷 Pienso que todos los sucesos paranormales tienen una explicación científica.
✅ ¿Todavía piensas ir a Escocia de vacaciones?
✅ PENSAR — فکر کردن
فعل pensar بسته به حرف اضافهای که همراه دارد، معنا و کاربرد متفاوتی پیدا میکند:
⸻
🔹 pensar en + algo/alguien
برای بیان اینکه داریم به چیزی یا کسی فکر میکنیم، یا چیزی در ذهنمان هست.
کاربرد: “داشتن در ذهن / یادآوری”
📌 مثالها:
• ¿En qué piensas? → به چی فکر میکنی؟
• Pensaba en el sueño que tuve anoche. → داشتم به خوابی که دیشب دیدم فکر میکردم.
📌 نکته: گاهی منظور فکر کردن ناخودآگاه یا تداعی ذهنی است.
⸻
🔹 pensar de + algo/alguien
برای پرسیدن یا بیان نظر دربارهی چیزی یا کسی.
کاربرد: “نظر داشتن در مورد”
📌 مثالها:
• ¿Qué piensas de esta teoría? → نظرت در مورد این نظریه چیه؟
• ¿Qué piensas de Juan? → در مورد خوآن چه فکری میکنی؟
📌 تفاوت:
• pensar en = فکر کردن به
• pensar de = نظر داشتن در مورد
⸻
🔹 pensar que + oración
برای ابراز نظر یا اعتقاد شخصی.
کاربرد: “فکر میکنم که…” / “به نظرم…”
📌 مثال:
• Pienso que todos los sucesos paranormales tienen una explicación científica.
→ فکر میکنم همهی پدیدههای ماوراءالطبیعی توضیح علمی دارند.
⸻
🔹 pensar + infinitivo
برای صحبت دربارهی نیت یا قصد انجام کاری در آینده.
کاربرد: “قصد داشتن که…”
📌 مثال:
• ¿Todavía piensas ir a Escocia de vacaciones?
→ هنوزم قصد داری بری اسکاتلند برای تعطیلات؟
• pensar: فکر کردن
• pensar en: فکر کردن به / در ذهن داشتن
• pensar de: نظر داشتن دربارهی
• pensar que…: فکر میکنم که…
• pensar + infinitivo: قصد داشتن که…
✅ Recuerdo una vez que fuimos de excursión…
🔷 No me acuerdo de este lugar.
🔷 ¿Te acuerdas de nuestra profesora de inglés?
🔶 Esta mancha en la pared recuerda al cuadro El grito de Munch.
🔶 Mi profesor me recuerda mucho a mi abuelo.
✅ RECORDAR / ACORDARSE DE — به یاد آوردن
🔹 recordar + algo
برای به خاطر آوردن چیزی بدون حرف اضافه.
📌 مثال:
• Recuerdo una vez que fuimos de excursión…
→ یادم میاد یه بار رفتیم گردش…
📌 نکته: بعد از recordar نیازی به “de” نیست.
⸻
🔹 acordarse de + algo
هممعنای recordar هست، ولی با حرف اضافهی “de” میآید. و فعل بازتابی (pronominal) است.
📌 مثال:
• No me acuerdo de este lugar.
→ اینجا یادم نمیاد.
• ¿Te acuerdas de nuestra profesora de inglés?
→ معلم زبان انگلیسیمون یادت میاد؟
از نظر معنا در اکثر موارد قابل جایگزینی هستند، ولی recordar رسمیتر و کتابیتر است، در حالی که acordarse در زبان محاوره کاربرد بیشتری دارد.
⸻
🔹 recordar a alguien / algo
برای اشاره به شباهت یا تداعی ذهنی (یادآوری غیرمستقیم).
📌 مثالها:
• Esta mancha en la pared recuerda al cuadro El grito de Munch.
→ این لکه روی دیوار آدمو یاد تابلوی فریاد میندازه.
• Mi profesor me recuerda mucho a mi abuelo.
→ معلمم خیلی منو یاد پدربزرگم میندازه.
📌 ساختار: recordar a alguien/algo → یاد کسی/چیزی انداختن
• recordar: به یاد آوردن
• acordarse de: یاد چیزی افتادن
• no me acuerdo: یادم نمیاد
• recordar a alguien: کسی را به یاد کسی انداختن
• recordar algo/alguien: یادآور بودن / تداعی کردن
AVISTAMIENTO DE OVNIS EN MÁLAGA
Varias personas afirman haber visto ovnis la noche del pasado 23 de junio. Esta es la descripción de lo sucedido, según un testigo: “Cuatro puntos de luz muy intensos avanzaron muy lentamente y luego se alejaron a gran velocidad”.
مشاهدهی بشقابپرندهها در مالاگا
چندین نفر ادعا کردهاند که شب ۲۳ ژوئن گذشته، بشقابپرنده دیدهاند.
این هم توصیف اتفاق، به نقل از یکی از شاهدان عینی:
«چهار نقطهی نورانی بسیار قوی بهآرامی حرکت کردند و بعد با سرعت زیاد دور شدند.»
⸻
🔵 واژگان مهم با معنی:
• avistamiento: مشاهده (بهخصوص در مورد چیزی نادر یا عجیب)
• ovni: شیء پرنده ناشناس (objeto volador no identificado)
• varias personas: چند نفر
• afirmar: ادعا کردن، اظهار کردن
• haber visto: دیدهاند (ماضی کامل: haber + participio pasado)
• la noche del pasado 23 de junio: شب ۲۳ ژوئن گذشته
• descripción: توصیف
• lo sucedido: آنچه اتفاق افتاده
• según: به گفتهی / طبقِ
• testigo: شاهد عینی
• punto de luz: نقطهی نور
• muy intenso: بسیار شدید / قوی
• avanzar: پیش رفتن، حرکت کردن
• lentamente: آهسته
• alejarse: دور شدن
• a gran velocidad: با سرعت زیاد
⸻
🔴 توضیح ساختارهای گرامری مهم:
- afirmar + haber + participio
ساختار غیرمستقیم برای گزارش واقعهای در گذشته:
• «afirman haber visto ovnis» = ادعا میکنند که دیدهاند
• فعل در حالت مصدری همراه با “haber” بهجای صرف گذشته.
⸻
- la noche del pasado 23 de junio
ترکیب دقیق برای اشاره به یک تاریخ خاص در گذشته.
• la noche de… = شبِ
• pasado = گذشته (برای تأکید بر تاریخ)
⸻
- según un testigo
عبارت کاربردی برای نقلقول غیرمستقیم یا بیان منبع.
⸻
- “Cuatro puntos de luz muy intensos…”
یک جملهی توصیفی همراه با افعال گذشته:
• avanzaron muy lentamente → فعل در گذشته ساده (pretérito indefinido): «آهسته پیش رفتند»
• se alejaron a gran velocidad → فعل بازتابی در گذشته: «با سرعت دور شدند»
ACAMPAN EN UN BOSQUE Y AMANECEN EN UNA PLAYA
Un grupo de excursionistas de entre 17 y 20 años supuestamente acamparon la noche del pasado jueves en un bosque. A la mañana siguiente, despertaron en una playa de Asturias.
در جنگل اردو زدند و در ساحل بیدار شدند
یک گروه گردشگر بین ۱۷ تا ۲۰ سال، ظاهراً شب پنجشنبهی گذشته در جنگلی اردو زدند.
صبح روز بعد، در ساحلی در آستوریاس از خواب بیدار شدند.
⸻
🔵 واژگان مهم با معنی (لیستوار):
• acampar: اردو زدن / کمپ کردن
• bosque: جنگل
• amanecer: صبح شدن / بیدار شدن در آغاز روز (در اینجا: بیدار شدن صبح زود در جایی)
• playa: ساحل
• grupo de excursionistas: گروه گردشگران
• entre 17 y 20 años: بین ۱۷ تا ۲۰ سال
• supuestamente: ظاهراً / بنا بر ادعا
• la noche del pasado jueves: شب پنجشنبهی گذشته
• a la mañana siguiente: صبح روز بعد
• despertar: بیدار شدن
• Asturias: آستوریاس (نام یک منطقهی شمالی در اسپانیا)
⸻
🔴 نکات گرامری و ساختاری:
- Título en presente:
Acampan en un bosque y amanecen en una playa
• استفاده از زمان حال ساده در تیتر خبری برای ایجاد حس نزدیکی و تازگی.
• هرچند اتفاق در گذشته افتاده، تیترهای خبری اغلب با زمان حال نوشته میشن.
⸻
- supuestamente acamparon…
• supuestamente = قید حالت، به معنی «ظاهراً»
• نشاندهندهی تردید در صحتِ ماجراست
• فعل acamparon = ماضی ساده از فعل «اردو زدن»
⸻
- grupo de excursionistas de entre 17 y 20 años
• توصیف گروهی از افراد با بازهی سنی:
«گروهی از گردشگران بین ۱۷ تا ۲۰ ساله»
⸻
- a la mañana siguiente
• عبارت زمانی: «صبح روز بعد»
• خیلی رایج در روایتهای داستانی و خبری
⸻
- despertaron en una playa
• فعل despertar در ماضی ساده → «از خواب بیدار شدند»
• ساختار ساده برای بیان اتفاق ناگهانی یا شگفتانگیز
FALSAS POSESIONES
Fuentes del Vaticano han manifestado que, según sus especialistas, más de la mitad de los casos de exorcismos tratados el año pasado se deben a trastornos de la personalidad y no a posesión demoníaca.
احضارهای جعلی
منابع واتیکان اعلام کردهاند که طبق نظر متخصصانشان، بیش از نیمی از پروندههای جنگیری که سال گذشته بررسی شدهاند، مربوط به اختلالات شخصیتی است و نه تسخیر شیطانی.
⸻
🔵 واژگان مهم با معنی (لیستوار):
• fuentes: منابع
• Vaticano: واتیکان
• manifestar: اظهار کردن، اعلام کردن
• según: بر اساس، طبق
• especialistas: متخصصان
• más de la mitad: بیش از نصف
• casos: پروندهها، موارد
• exorcismos: جنگیری
• tratados: بررسی شدهها، رسیدگی شدهها (participo pasado از tratar)
• el año pasado: سال گذشته
• deberse a: مربوط بودن به، ناشی بودن از
• trastornos de la personalidad: اختلالات شخصیتی
• posesión demoníaca: تسخیر شیطانی
⸻
🔴 نکات گرامری و ساختاری:
- Fuentes del Vaticano han manifestado que…
• han manifestado = ماضی نقلی از فعل manifestar، بیان خبری رسمی و نقل قول مستقیم.
⸻
- según sus especialistas
• عبارت según برای اشاره به منبع یا نظر یک گروه یا فرد.
⸻
- más de la mitad de los casos…
• عبارت کمیتی برای «بیش از نصف موارد»
⸻
- exorcismos tratados el año pasado
• exorcismos tratados = جنگیریهای بررسی شده (استفاده از participio pasado به صورت صفت)
• ساختار: اسم + participio pasado برای وصف
⸻
- se deben a trastornos de la personalidad y no a posesión demoníaca
• عبارت «se deben a» = مربوط بودن به / ناشی بودن از
• جمله منفی: «و نه تسخیر شیطانی»
PODEROSOS OJOS
En Cuzmel (México) una niña de 13 años sorprende a todos sus vecinos por su capacidad para mover objetos (algunos de hasta 50 kilos) con el poder de su mirada. “Solo tengo que abrir los ojos y concentrarme mucho”, dijo.
چشمان قدرتمند
در کوزمل (مکزیک)، دختری ۱۳ ساله همه همسایههایش را با تواناییاش در حرکت دادن اشیاء (برخی تا ۵۰ کیلوگرم) با قدرت نگاهش شگفتزده میکند.
او گفت: «فقط باید چشمهایم را باز کنم و خیلی تمرکز کنم.»
⸻
🔵 واژگان مهم با معنی (لیستوار):
• poderosos: قدرتمند، قوی
• ojos: چشمها
• Cuzmel: کوزمل (نام شهر در مکزیک)
• niña: دختر بچه
• sorprender: شگفتزده کردن
• vecinos: همسایهها
• capacidad: توانایی، قابلیت
• mover objetos: حرکت دادن اشیاء
• hasta: تا (حداکثر)
• con el poder de su mirada: با قدرت نگاهش
• abrir los ojos: چشمها را باز کردن
• concentrarse: تمرکز کردن
• dijo: گفت (گذشته ساده فعل decir)
⸻
🔴 نکات گرامری و ساختاری:
- En Cuzmel (México) una niña de 13 años sorprende a todos sus vecinos…
• استفاده از زمان حال ساده برای توصیف یک واقعیت یا خبر تازه.
⸻
- por su capacidad para + infinitivo
• ساختار رایج برای بیان دلیل:
“به خاطر تواناییاش در …”
• مثال: capacidad para mover objetos
⸻
- (algunos de hasta 50 kilos)
• عبارت داخل پرانتز برای توصیف بیشتر اشیاء،
• hasta یعنی «تا»، حداکثر وزن اشیاء.
⸻
- con el poder de su mirada
• عبارت استعاری برای «با قدرت نگاهش»
⸻
- “Solo tengo que abrir los ojos y concentrarme mucho”, dijo.
• tener que + infinitivo = باید کاری انجام داد
• concentrarse فعل بازتابی به معنی «تمرکز کردن»
• نقل قول مستقیم در پایان جمله.