Vahid 107 Flashcards

(11 cards)

1
Q

✅ Sueño con viajar por el mundo.
✅ Sueño con mi familia.
✅ Sueño con ser feliz.

A

La pregunta «¿Con qué sueñas?» se traduce al persa como:

«به چه چیزی خواب می‌بینی؟» یا «در خواب چه چیزی می‌بینی؟»

Explicación:
• soñar con algo = خواب دیدن درباره‌ی چیزی
• ¿Con qué…? = با چه چیزی…؟

Ejemplos de respuesta:
• Sueño con viajar por el mundo. → خواب دیدن سفر دور دنیا.
• Sueño con mi familia. → خواب خانواده‌ام را می‌بینم.
• Sueño con ser feliz. → خواب خوشبخت بودن را می‌بینم.

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
2
Q

Yo últimamente he soñado varias veces con famosos. En cada sueño es un famoso diferente, pero la cuestión es que está por ah conmigo y yo lo trato como a un amigo. ¿Qué puede significar?

A

من اخیراً چند بار با آدم‌های معروف خواب دیده‌ام.
در هر خواب، یک فرد معروف متفاوت هست، اما نکته اینه که اون کنار منه و من باهاش مثل یه دوست رفتار می‌کنم.
این می‌تونه چه معنی‌ای داشته باشه؟

🔵 واژگان و عبارات مهم:
• últimamente: اخیراً
• he soñado: خواب دیده‌ام (زمان ماضی نقلی)
• soñar con alguien: خواب کسی را دیدن
• varias veces: چند بار
• famosos: آدم‌های معروف / سلبریتی‌ها
• cada sueño: هر خواب
• la cuestión es que…: نکته اینجاست که…
• está conmigo: با من است / کنار من است
• tratar como a un amigo: مثل یک دوست رفتار کردن
• ¿Qué puede significar?: چه معنایی می‌تونه داشته باشه؟

🔴 نکات گرامری و ساختاری:

  1. Tiempo perfecto (pretérito perfecto):
    • he soñado = «خواب دیده‌ام»
    • استفاده از ماضی نقلی برای اشاره به تجربه‌ای اخیر و قابل‌ربط به زمان حال.

  1. soñar con + persona
    • در اسپانیایی فعل soñar همیشه با حرف اضافه con می‌آید:
    • Soñé con ella. = با او خواب دیدم.

  1. lo trato como a un amigo
    • استفاده از como a برای مقایسه‌ای که مفعول مستقیم دارد (چون lo مفعول مستقیم است، نیاز به “a” داریم).
    • Lo trato como a un hermano.
    • La cuido como a una madre.

  1. ¿Qué puede significar?
    • جمله پرسشی ساده با فعل poder + infinitivo برای پرسش‌های فرضی یا تعبیرات:
    • «چه مفهومی ممکنه داشته باشه؟»
How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
3
Q

Yo sueño a veces que salgo a la calle desnuda o sin alguna prenda de ropa. Muy a menudo salgo descalza o en zapatillas. No recuerdo más detalles, solo sé que paso mucha vergüenza, pero las demás personas parecen no darse cuenta.

A

من گاهی خواب می‌بینم که برهنه یا بدون قسمتی از لباس به خیابان می‌روم.
خیلی وقت‌ها بدون کفش هستم یا فقط دمپایی پوشیده‌ام.
جزئیات بیشتری یادم نمی‌ماند، فقط می‌دانم که خیلی خجالت می‌کشم،
اما انگار بقیه‌ی مردم متوجه نمی‌شوند.

🔵 واژگان و عبارات مهم:
• soñar: خواب دیدن
• a veces: گاهی
• salir a la calle: به خیابان رفتن
• desnuda: برهنه (مونث؛ چون گوینده زن است)
• sin alguna prenda de ropa: بدون یکی از تکه‌های لباس
• muy a menudo: خیلی وقت‌ها / اغلب
• descalza: پابرهنه (مونث)
• zapatillas: دمپایی / کفش راحتی
• no recuerdo más detalles: جزئیات بیشتری یادم نمی‌ماند
• vergüenza: خجالت
• las demás personas: بقیه‌ی مردم
• parecen no darse cuenta: به نظر نمی‌رسد متوجه شوند

🔴 نکات گرامری و ساختاری:

  1. Tiempo presente para relatar sueños
    • در روایت خواب‌ها، از حال ساده استفاده شده که در اسپانیایی برای بیان چیزهای تکراری یا احساسات رایج در خواب‌ها کاملاً رایج است.
    • Yo sueño…، salgo…, paso vergüenza…

  1. Uso de adjetivos femeninos
    • چون گوینده مؤنث است، از شکل‌های مونث استفاده شده:
    • desnuda، descalza

  1. sin alguna prenda de ropa
    • ساختار «sin + sustantivo» = بدونِ …
    • alguna prenda de ropa = یکی از تکه‌های لباس

  1. parecen no darse cuenta
    • parecer + infinitivo برای بیان ظاهر یا برداشت
    • darse cuenta de = متوجه شدن
    در اینجا با ساختار منفی اومده:
    • parecen no darse cuenta = به نظر می‌رسه متوجه نمی‌شن

  1. pasar vergüenza
    • فعل اصطلاحی: «خیلی خجالت کشیدن»
    • رایج در توصیف حس‌های منفی در خواب یا موقعیت‌های ناراحت‌کننده.
How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
4
Q

Estoy teniendo bastantes pesadillas. Una pesadilla muy recurrente es que me están persiguiendo porque quieren matarme. Nunca me hacen nada porque me escapo, pero me paso todo el sueño sufriendo porque tengo la sensación de que están a punto de alcanzarme. Es horrible.

A

دارم کابوس‌های زیادی می‌بینم.
یکی از کابوس‌هایی که زیاد تکرار می‌شه اینه که منو تعقیب می‌کنن چون می‌خوان منو بکشن.
هیچ‌وقت بهم آسیبی نمی‌زنن چون فرار می‌کنم،
اما تمام طول خواب در حال رنج کشیدن هستم چون احساس می‌کنم همین الان می‌خوان بهم برسن.
خیلی وحشتناکه.

🔵 واژگان مهم با معنی (لیست‌وار):
• estar teniendo: در حال تجربه کردن / داشتن (در حال استمرار)
• bastantes: تعداد زیادی، به اندازهٔ قابل توجهی
• pesadillas: کابوس‌ها
• recurrente: تکرارشونده
• perseguir: تعقیب کردن
• matar: کشتن
• me escapo: فرار می‌کنم
• sufrir: رنج کشیدن
• la sensación: احساس، حس
• a punto de: در آستانه‌ی / نزدیک به
• alcanzar: رسیدن / به کسی رسیدن
• horrible: وحشتناک

🔴 نکات گرامری و ساختاری:

  1. Presente progresivo (estar + gerundio)
    • Estoy teniendo: «دارم می‌بینم / دارم تجربه می‌کنم»
    • زمان حال استمراری برای بیان حالتی موقت و ادامه‌دار

  1. Una pesadilla muy recurrente es que…
    • recurrente = صفت برای چیزی که بارها اتفاق می‌افته
    • es que… ساختار رایج برای معرفی محتوای خواب، احساس یا فکر

  1. me están persiguiendo
    • فعل در حال استمرار (presente progresivo): están persiguiendo
    • با ضمیر مفعولی me (منو تعقیب می‌کنن)

  1. porque quieren matarme
    • matarme = منو بکشن
    • فعل در مصدر با ضمیر متصل

  1. me paso todo el sueño sufriendo
    • ساختار: pasarse + periodo de tiempo + gerundio
    به معنی «تمام زمان را صرف کاری کردن»
    • Me paso la vida esperando. = تمام عمرم منتظر می‌مونم.
    • اینجا: «تمام خواب را در حال رنج کشیدن می‌گذرانم.»

  1. tengo la sensación de que…
    • عبارت برای بیان حس درونی
    • احساس می‌کنم که…

  1. están a punto de alcanzarme
    • estar a punto de + infinitivo = «نزدیک بودن به انجام کاری»
    • están a punto de alcanzarme = دارن نزدیک می‌شن به اینکه به من برسن

✳️ جمع‌بندی:

این متن از نظر ساختار گرامری غنیه، مخصوصاً با کاربردهای فعل‌های بازتابی، حال استمراری، و ساختارهای بیان احساس و تکرار

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
5
Q

¿Qué significa soñar: que te pierdes y que no consigues llegar a tu destino? A mí me pasa mucho eso.

Eli

A

خواب دیدن اینکه گم می‌شی و نمی‌تونی به مقصدت برسی یعنی چی؟
من زیاد این خواب رو می‌بینم.

— الی

🔵 واژگان مهم با معنی (لیست‌وار):
• soñar: خواب دیدن
• que te pierdes: اینکه گم می‌شی
• perderse: گم شدن
• no conseguir: نتونستن / موفق نشدن
• llegar a tu destino: رسیدن به مقصدت
• pasar(le) algo a alguien: اتفاق افتادن برای کسی
• me pasa mucho eso = این زیاد برام اتفاق می‌افته

🔴 نکات گرامری و ساختاری:

  1. ¿Qué significa soñar que…?
    • ساختار بسیار رایج برای پرسیدن معنای خواب‌ها:
    • soñar que + oración
    • ¿Qué significa soñar que vuelas? = پرواز دیدن در خواب یعنی چی؟

  1. que te pierdes y que no consigues llegar…
    • استفاده از دو جمله وابسته (subordinadas) که با “que” به فعل “soñar” برمی‌گردن.
    • te pierdes = زمان حال ساده (presente) برای روایت خواب
    • no consigues llegar a tu destino = نتونی به مقصد برسی
    • conseguir + infinitivo = موفق شدن به انجام کاری

  1. Me pasa mucho eso
    • ساختار: pasar + pronombre indirecto = برای کسی اتفاق افتادن
    • Me pasa = برای من اتفاق می‌افته
    • mucho = زیاد
    • eso = اشاره به همون خواب گم‌شدن

✅ نکتهٔ مفهومی (از منظر روان‌شناسی خواب):

خواب‌هایی که در آن گم می‌شی یا نمی‌تونی به مقصد برسی معمولاً به احساس گم‌گشتگی ذهنی یا نداشتن کنترل بر شرایط زندگی اشاره دارن. ممکنه در زندگی واقعی احساس سردرگمی، اضطراب از تصمیم‌گیری، یا فشار برای رسیدن به هدف خاصی داشته باشی.

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
6
Q

¿QUÉ MOTIVA A LOS ESPAÑOLES A PERMANECER EN SU EMPRESA ACTUAL O A ABANDONARLA?

A

چه عواملی اسپانیایی‌ها را به ماندن در شرکت فعلی‌شان یا ترک آن ترغیب می‌کند؟
(یا: چه چیزهایی باعث می‌شود اسپانیایی‌ها در شرکت فعلی‌شان بمانند یا آن را ترک کنند؟)

🔵 واژگان مهم با معنی (لیست‌وار):
• qué motiva: چه چیزی انگیزه می‌دهد / چه چیزی باعث می‌شود
• motivar a alguien a + infinitivo: ترغیب کردن کسی به انجام کاری
• los españoles: اسپانیایی‌ها
• permanecer: باقی ماندن / ماندن
• empresa actual: شرکت فعلی
• abandonar: ترک کردن
• abandonarla: ترک کردن آن (شرکت را)

🔴 نکات گرامری و ساختاری:

  1. ¿Qué motiva a…?
    • ساختار پرسشی: «چه چیزی باعث می‌شود که…؟»
    • فعل motivar a alguien a hacer algo به معنی «ترغیب یا وادار کردن کسی به انجام کاری»

  1. Permanecer en su empresa actual
    • permanecer = فعل رسمی‌تر و ادبی‌تر برای «ماندن» (در مقایسه با quedar یا estar)
    • su empresa actual = شرکت فعلی‌شان
    • ضمیر ملکی su می‌تواند به صورت رسمی یا جمع ترجمه شود.

  1. O a abandonarla
    • abandonarla = «آن را ترک کنند»
    • ضمیر متصل «la» اشاره به empresa دارد.
    • اتصال ضمیر مفعولی مستقیم به مصدر یک ساختار بسیار رایج است:
    • quiero verla, vamos a hacerlo, decidieron comprarlo

  1. Uso del presente (motiva)
    • زمان حال ساده برای بیان یک سوال عمومی و تحلیلی، که جنبه دائمی یا تکرارشونده دارد.
How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
7
Q

RAZONES PARA PERMANECER EN LA EMPRESA

prestaciones y salarios atractivos

conciliación familiar

seguridad laboral

ambiente de trabajo agradable

trabajo interesante

ubicación

condiciones flexibles

oportunidades de evolución profesional

buena salud financiera de la empresa

buena formación en la empresa

buena reputación

productos de calidad

diversidad e inclusión

administración eficiente

aporta a la sociedad / al medioambiente

uso de las tecnologías más recientes

no sé

A

دلایل برای ماندن در شرکت:
• حقوق و مزایای جذاب
• امکان ایجاد تعادل بین خانواده و کار
• امنیت شغلی
• محیط کاری خوشایند
• کار جالب و انگیزه‌بخش
• موقعیت مکانی مناسب
• شرایط کاری منعطف
• فرصت برای پیشرفت شغلی
• سلامت مالی خوب شرکت
• آموزش خوب در شرکت
• اعتبار و شهرت خوب
• محصولات باکیفیت
• تنوع و فراگیری (احترام به تفاوت‌ها)
• مدیریت مؤثر و کارآمد
• تأثیر مثبت بر جامعه یا محیط زیست
• استفاده از جدیدترین فناوری‌ها
• نمی‌دانم

🔵 واژگان مهم با معنی (لیست‌وار):
• prestaciones: مزایا (غیر از حقوق؛ مثل بیمه، مرخصی، پاداش)
• salario: حقوق
• conciliación familiar: تعادل بین زندگی خانوادگی و شغل
• seguridad laboral: امنیت شغلی
• ambiente de trabajo: محیط کار
• agradable: خوشایند، دلپذیر
• ubicación: موقعیت مکانی
• condiciones flexibles: شرایط منعطف
• evolución profesional: رشد و پیشرفت حرفه‌ای
• formación: آموزش
• reputación: شهرت، اعتبار
• diversidad e inclusión: تنوع و پذیرش تفاوت‌ها (جنسیتی، فرهنگی و…)
• administración eficiente: مدیریت مؤثر
• aportar a…: کمک کردن به… / تأثیر گذاشتن بر…
• medioambiente: محیط زیست
• tecnologías más recientes: جدیدترین فناوری‌ها

🔴 نکات زبانی و ساختاری:

  1. Sustantivos abstractos + adjetivos
    • رایج‌ترین ساختار این لیست ترکیب اسم + صفت است:
    • salarios atractivos, ambiente agradable, administración eficiente

  1. Uso del infinitivo sustantivado:
    • در تیتر استفاده شده:
    • Razones para permanecer…
    • «دلایلی برای ماندن…» → infinitivo como sustantivo

  1. Vocabulario del ámbito laboral y profesional
    • این واژگان در متون کاری، منابع انسانی (RRHH)، و گزارش‌های رضایت شغلی بسیار پرکاربردند.
How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
8
Q

RAZONES PARA ABANDONAR LA EMPRESA

remuneración insuficiente

perspectivas profesionales limitadas

problemas para la conciliación laboral

falta de reconocimiento / recompensas

pocos desafíos

la empresa no es estable económicamente

condiciones de trabajo poco flexibles

lugar de trabajo lejos del domicilio

16% relación insatisfactoria con el/la jefe/a directo/a

beneficios insuficientes

administración poco eficiente

otras

A

دلایل برای ترک شرکت:
• حقوق ناکافی
• چشم‌اندازهای شغلی محدود
• مشکل در ایجاد تعادل بین کار و زندگی
• کمبود قدردانی یا پاداش
• نبود چالش‌های حرفه‌ای
• شرکت از نظر اقتصادی باثبات نیست
• شرایط کاری غیرمنعطف
• محل کار دور از محل زندگی
• ۱۶٪: رابطهٔ نامطلوب با رئیس مستقیم
• مزایای ناکافی
• مدیریت ناکارآمد
• دلایل دیگر

🔵 واژگان مهم با معنی (لیست‌وار):
• remuneración insuficiente: حقوق ناکافی
• perspectivas profesionales limitadas: محدود بودن فرصت‌های پیشرفت
• conciliación laboral: تعادل کار و زندگی
• reconocimiento / recompensas: قدردانی / پاداش
• desafíos: چالش‌ها
• estable económicamente: از نظر مالی باثبات
• condiciones poco flexibles: شرایط غیرمنعطف
• domicilio: محل سکونت
• relación insatisfactoria: رابطه‌ی ناراضی‌کننده
• jefe/a directo/a: رئیس مستقیم
• beneficios: مزایا (مانند بیمه، مرخصی، کمک‌هزینه و…)
• administración poco eficiente: مدیریت ناکارآمد
• otras: دلایل دیگر

🔴 نکات گرامری و ساختاری:

  1. Uso de sustantivos abstractos + adjetivos calificativos
    • مشابه لیست قبلی، بسیاری از گزینه‌ها ترکیب اسم + صفت هستند:
    • remuneración insuficiente, condiciones poco flexibles, administración poco eficiente

  1. Estructuras negativas con “poco/a” y “insuficiente”
    • برای بیان ضعف یا کمبود:
    • poco eficiente = ناکارآمد
    • insuficiente = ناکافی، کم
    • poco flexible, beneficios insuficientes

  1. Datos cuantitativos integrados:
    • 16% relación insatisfactoria con el/la jefe/a directo/a
    • اشاره به آمار دقیق
    • ساختاری مفید در متون تحلیلی، گزارش‌ها و مطالعات منابع انسانی

  1. “otras” como sustantivo plural femenino
    • استفاده از صفت / ضمیر مستقل برای اشاره به گزینه‌های دیگر بدون تکرار
How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
9
Q

HE CONOCIDO A UNA MUJER QUE CONSIGUIÓ TRABAJO FÁCILMENTE, QUE LE DIERON UN SUELDO JUSTO, QUE LA HICIERON JEFA, QUE EN SU CASA COMPARTE LAS TAREAS CON SU PAREJA Y QUE NUNCA HA SUFRIDO POR NADA

¿CÓMO SE LLAMA?

UTOPIA

PADYLLA

A

من زنی را شناخته‌ام که به‌راحتی کار پیدا کرد، حقوق عادلانه‌ای به او دادند، او را رئیس کردند، در خانه کارها را با شریک زندگی‌اش تقسیم می‌کند و هرگز به خاطر هیچ چیزی رنج نکشیده است.

اسمش چیست؟

اتوپیا (دنیای آرمانی)

🔵 واژگان مهم با معنی (لیست‌وار):
• conocer a alguien: کسی را شناختن
• conseguir trabajo: کار پیدا کردن
• fácilmente: به آسانی
• sueldo justo: حقوق عادلانه
• hacer jefe/a a alguien: کسی را رئیس کردن
• compartir las tareas: کارها را تقسیم کردن
• pareja: شریک زندگی (همسر یا دوست‌پسر/دختر)
• sufrir por algo: به خاطر چیزی رنج کشیدن
• utopía: اتوپیا، دنیای آرمانی، چیزی که واقعیت ندارد

🔴 نکات گرامری و ساختاری:

  1. Oraciones consecutivas con “que”
    • جمله شامل چندین بند متوالی که با “que” به هم وصل شدند تا ویژگی‌ها را فهرست کنند:
    • que consiguió trabajo fácilmente
    • que le dieron un sueldo justo
    • que la hicieron jefa
    • que comparte las tareas con su pareja
    • que nunca ha sufrido por nada

  1. Uso de “hacer + objeto indirecto + sustantivo”
    • hacer jefa a alguien = کسی را رئیس کردن
    • در اینجا la (مفعول غیرمستقیم) به زن اشاره دارد.

  1. Uso del presente perfecto: “nunca ha sufrido”
    • برای اشاره به تجربه‌ای که تا اکنون هرگز رخ نداده است.

  1. Pregunta retórica con respuesta irónica
    • سؤال درباره نام فرد با ویژگی‌های غیرواقعی و پاسخ طنزآمیز «اتوپیا»
How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
10
Q

LE VAMOS A FIRMAR UN CONTRATO DE 5 MINUTOS Y LUEGO YA VEREMOS

A

قراره یه قرارداد پنج دقیقه‌ای براش امضا کنیم، بعدش ببینیم چی می‌شه.

🔵 واژگان مهم (لیست‌وار):
• firmar un contrato: امضا کردن قرارداد
• de 5 minutos: به مدت ۵ دقیقه
• luego ya veremos: بعدش ببینیم / بعدش معلوم می‌شه

نکات گرامری و ساختاری:
1. Futuro próximo con “ir a” + infinitivo

•	le vamos a firmar = «قراره براش امضا کنیم»
•	ساختار بسیار رایج برای بیان برنامه‌ها یا تصمیم‌های نزدیک در آینده

2.	Expresión coloquial: “luego ya veremos”

•	یعنی «بعدش ببینیم چی پیش میاد» یا «بعدش تصمیم می‌گیریم»
•	حالت غیررسمی و تقریبا طعنه‌آمیز داره؛ یعنی هنوز تصمیم قطعی گرفته نشده

3.	Uso del pronombre indirecto “le”

•	le firmar = براش امضا کردن (به کسی قراردادی دادن برای امضا)
How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
11
Q

En nuestra multinacional Practicamos La discriminación Positiva con Las mujeres.

Si dan Positivo en el test de embarazo Las discriminamos totalmente.

A

در شرکت چندملیتی ما، تبعیض مثبت را با زنان اجرا می‌کنیم.

اگر در تست بارداری مثبت شوند، کاملاً آنها را تبعیض می‌کنیم.

🔵 واژگان مهم با معنی (لیست‌وار):
• multinacional: چندملیتی (شرکت یا سازمانی که در چند کشور فعالیت دارد)
• practicar: اجرا کردن، به کار بردن
• discriminación positiva: تبعیض مثبت (سیاست‌هایی برای حمایت از گروه‌های کمتر بهره‌مند)
• dar positivo en el test de embarazo: جواب مثبت گرفتن در تست بارداری
• discriminar totalmente: کاملاً تبعیض قائل شدن، به طور کامل تبعیض کردن

نکات زبانی و ساختاری:
1. Juego de palabras irónico:

•	discriminación positiva در اصل به معنای سیاست‌های حمایتی است اما این جمله به شکل کنایه‌آمیز نشان می‌دهد که در واقع «تبعیض منفی» اتفاق می‌افتد.

2.	Condición con “si”:

•	Si dan positivo en el test de embarazo → شرطی برای اتفاق بعدی یعنی تبعیض کامل.

3.	Tono sarcástico y crítico:

•	طنزی تلخ درباره تبعیض و واقعیت‌های ناعادلانه محیط کار.
How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly