Vahid 90 Y 91 Flashcards

(31 cards)

1
Q

Romina

  1. Un deseo para mí: Quiero cambiar de casa pronto. Una casa grande, moderna, con piscina y jardín… Como esta.
  2. Un deseo para Maia: Espero que algún día sea una actriz famosa.
  3. Un deseo para el mundo: Ojalá los políticos dejen de pelearse por todo.

Comentarios:

Emma: ¡Me encanta! Cuando tengas una casa así me invitas, ¿eh?

¡Me encantan las piscinas!

A
  1. Un deseo para mí: Quiero cambiar de casa pronto. Una casa grande, moderna, con piscina y jardín… Como esta.

ترجمه:
یک آرزو برای خودم: می‌خواهم به‌زودی خانه‌ام را عوض کنم. یک خانه بزرگ، مدرن، با استخر و باغ… مثل این (یکی).

تحلیل ساختار:
• Quiero + infinitivo (cambiar): بیان خواسته یا نیت.
• استفاده از افعال در حالت ساده (indicativo) برای آرزوهای واقع‌گرایانه یا عملی.

  1. Un deseo para Maia: Espero que algún día sea una actriz famosa.

ترجمه:
یک آرزو برای مایا: امیدوارم روزی بازیگر مشهوری شود.

تحلیل ساختار:
• Espero que + subjuntivo (sea): برای بیان آرزو یا امید نسبت به دیگران از ساختار espero que با حالت التزامی (subjuntivo) استفاده می‌شود.
• algún día: یک عبارت برای اشاره به آینده‌ی نامشخص.

  1. Un deseo para el mundo: Ojalá los políticos dejen de pelearse por todo.

ترجمه:
یک آرزو برای دنیا: کاش سیاستمداران دست از دعوا بر سر همه چیز بردارند.

تحلیل ساختار:
• Ojalá + subjuntivo (dejen): Ojalá همیشه با subjuntivo می‌آید و برای بیان آرزوی قوی یا دور از دسترس استفاده می‌شود.
• dejar de + infinitivo: به معنای «دست کشیدن از انجام کاری».

Comentario (Emma):
• ¡Me encanta! Cuando tengas una casa así me invitas, ¿eh?
خیلی خوشم اومد! وقتی همچین خونه‌ای داشتی، منو دعوت می‌کنی، مگه نه؟
• ¡Me encantan las piscinas!
من عاشق استخرهام!

نکات زبانی:
• Me encanta / Me encantan: ساختار رایج برای بیان علاقه (مفرد/جمع).
• Cuando tengas… ساختار شرطی با زمان subjuntivo برای آینده‌ی نامطمئن.

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
2
Q

Maia

  1. Un deseo para mí: Ojalá un día pueda vivir en México.
  2. Un deseo para Tim: Espero que

apruebe el examen de conducir.

  1. Un deseo para el mundo: Ojalá podamos frenar el cambio climático.

Comentarios:

Tim: ¡Gracias, Maia! Cuando apruebe el examen, nos vamos un día a la playa en coche. ;)

A

Maia

  1. Un deseo para mí: Ojalá un día pueda vivir en México.

ترجمه:
یک آرزو برای خودم: کاش روزی بتوانم در مکزیک زندگی کنم.

تحلیل ساختار:
• Ojalá + subjuntivo (pueda): برای بیان آرزویی شخصی و نسبتاً دور از حال فعلی استفاده می‌شود.
• vivir en México: فعل در مصدر (infinitivo)، نشان‌دهنده آرزوی سکونت.
• un día: اشاره به زمانی نامشخص در آینده.

  1. Un deseo para Tim: Espero que apruebe el examen de conducir.

ترجمه:
یک آرزو برای تیم: امیدوارم آزمون رانندگی را قبول شود.

تحلیل ساختار:
• Espero que + subjuntivo (apruebe): ساختار رایج برای آرزو یا امید نسبت به شخصی دیگر.
• examen de conducir: آزمون گواهینامه رانندگی.

  1. Un deseo para el mundo: Ojalá podamos frenar el cambio climático.

ترجمه:
یک آرزو برای دنیا: کاش بتوانیم جلوی تغییرات اقلیمی را بگیریم.

تحلیل ساختار:
• Ojalá + subjuntivo (podamos): بیان آرزوی عمومی یا جهانی.
• frenar el cambio climático: ترکیب پرکاربرد برای اشاره به مبارزه با بحران آب‌و‌هوا.

Comentario de Tim:

¡Gracias, Maia! Cuando apruebe el examen, nos vamos un día a la playa en coche. ;)
ترجمه:
مرسی مایا! وقتی امتحان رو قبول بشم، یه روز با ماشین می‌ریم ساحل.

تحلیل ساختار:
• Cuando apruebe… nos vamos…
• جمله شرطی با subjuntivo (apruebe) در جمله زمانی برای اشاره به آینده.
• nos vamos: زمان حال ساده برای بیان برنامه قطعی آینده.

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
3
Q

Tim

  1. Un deseo para mí: Quiero hablar

perfectamente español.

  1. Un deseo para Lana: Espero que

pueda irse de vacaciones a Ibiza.

  1. Un deseo para el mundo:

Ojalá se acaben las guerras.

Comentarios:

Lana: ¡Gracias, Tim! ¡Espero ahorrar suficiente dinero para hacerlo!

A

Tim

  1. Un deseo para mí: Quiero hablar perfectamente español.

ترجمه:
یک آرزو برای خودم: می‌خواهم اسپانیایی را کاملاً روان صحبت کنم.

تحلیل ساختار:
• Quiero + infinitivo (hablar): ساختار رایج برای بیان خواسته‌های شخصی ممکن و عملی.
• perfectamente español: قید “perfectamente” یعنی «به‌صورت کامل و روان».

  1. Un deseo para Lana: Espero que pueda irse de vacaciones a Ibiza.

ترجمه:
یک آرزو برای لانا: امیدوارم بتواند برای تعطیلات به ایبیزا برود.

تحلیل ساختار:
• Espero que + subjuntivo (pueda): فعل التزامی چون درباره فرد دیگری صحبت می‌کند.
• irse de vacaciones: اصطلاح رایج به‌معنای “به تعطیلات رفتن”.

  1. Un deseo para el mundo: Ojalá se acaben las guerras.

ترجمه:
یک آرزو برای دنیا: کاش جنگ‌ها تمام شوند.

تحلیل ساختار:
• Ojalá + subjuntivo (se acaben): ساختار مرسوم برای آرزوهای کلی و جهانی.
• se acaben las guerras: استفاده از شکل بازتابی (reflexivo) برای اشاره به پایان‌یافتن جنگ‌ها.

Comentario de Lana:

¡Gracias, Tim! ¡Espero ahorrar suficiente dinero para hacerlo!
ترجمه:
مرسی تیم! امیدوارم پول کافی پس‌انداز کنم تا بتونم این کار رو انجام بدم!

تحلیل ساختار:
• Espero + infinitivo (ahorrar): شکل رایج برای بیان امید به انجام کاری توسط خود فرد.
• suficiente dinero: پول کافی
• para hacerlo: برای انجام آن (اشاره به رفتن به ایبیزا).

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
4
Q

✅ Llegó a Japón por error de vuelo, como un turista accidental.
✅ A veces, los mejores viajes son los del turista accidental.
✅ Fue un turista accidental en medio de una protesta política.

A

ساختار دستوری و نقش کلمه
• el turista: اسم مذکر مفرد به معنی «گردشگر» یا «توریست».
• accidental: صفت به معنی «اتفاقی» یا «تصادفی» که در اینجا صفت توصیفی برای “turista” است.

نقش دستوری کلی:
ترکیب اسم + صفت → turista (اسم) + accidental (صفت)
یعنی: «توریستی که به‌طور اتفاقی/ناخواسته در جایی حضور دارد یا به سفر رفته است».

مترادف‌ها (Synónimos)

برای “accidental”:
• casual (اتفاقی)
• imprevisto (غیرمنتظره)
• fortuito (تصادفی، شانسی)

برای “turista”:
• viajero (مسافر)
• visitante (بازدیدکننده)

مثال‌ها در جمله
1. Llegó a Japón por error de vuelo, como un turista accidental.
او به‌خاطر اشتباه پرواز به ژاپن رسید؛ مثل یک گردشگر اتفاقی.
2. Nunca había planeado ir a París, pero terminó siendo un turista accidental allí.
هیچ‌وقت قصد رفتن به پاریس را نداشت، اما در نهایت یک توریست تصادفی در آنجا شد.
3. A veces, los mejores viajes son los del turista accidental.
گاهی بهترین سفرها متعلق به گردشگران اتفاقی است.
4. No soy un aventurero, solo un turista accidental en esta historia.
من ماجراجو نیستم، فقط یک گردشگر تصادفی در این داستانم.
5. Fue un turista accidental en medio de una protesta política.
او به طور اتفاقی در وسط یک تظاهرات سیاسی به عنوان گردشگر حضور داشت

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
5
Q

El Amazonas

Destino ideal para los turistas que quieren estar en contacto con la naturaleza, para los interesados en la fauna y la flora, y para los que desean conocer la cultura de las comunidades indígenas.

A

آمازون
مقصدی ایده‌آل برای گردشگرانی که می‌خواهند با طبیعت در تماس باشند، برای علاقه‌مندان به حیات‌وحش و گیاهان، و برای کسانی که مایل‌اند با فرهنگ جوامع بومی آشنا شوند.

تحلیل ساختار و نکات دستوری:
1. Destino ideal para…
– “مقصد ایده‌آل برای…” یک ساختار اسمی برای معرفی ویژگی مکان‌هاست.
– ideal صفت است برای destino (مقصد).
2. los turistas que quieren estar en contacto con la naturaleza
– que quieren: جمله نسبی برای توصیف “los turistas”
– estar en contacto con…: اصطلاح رایج برای “در تماس بودن با”
3. los interesados en la fauna y la flora
– interesados en…: ساختار توصیفی برای کسانی که به چیزی علاقه‌مندند
– fauna y flora: حیوانات و گیاهان (حیات‌وحش و پوشش گیاهی)
4. los que desean conocer la cultura de las comunidades indígenas
– desean conocer: می‌خواهند بشناسند/آشنا شوند
– comunidades indígenas: جوامع بومی یا محلی

کاربرد در مکالمه یا نوشتار:
• این نوع ساختار برای معرفی مکان‌ها در متن‌های راهنمای سفر، تبلیغات گردشگری یا مقاله‌های فرهنگی رایج است.
• می‌توان به‌راحتی آن را برای دیگر مکان‌ها با عوض‌کردن اسم‌ها یا فعالیت‌ها تطبیق داد.

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
6
Q

Bogotá

La capital de Colombia es un destino perfecto para los amantes del arte, ya que cuenta con importantes museos y festivales (como el famoso Festival Iberoamericano de Teatro). La ciudad tiene también una amplia oferta de restaurantes, bares y discotecas.

A

بوگوتا
پایتخت کلمبیا، مقصدی ایده‌آل برای دوست‌داران هنر است، چراکه دارای موزه‌ها و جشنواره‌های مهمی‌ست (مانند جشنواره معروف تئاتر ایبروآمریکانو). همچنین، این شهر مجموعه گسترده‌ای از رستوران‌ها، بارها و کلاب‌های شبانه دارد.

تحلیل ساختاری و زبانی:
1. La capital de Colombia es un destino perfecto para los amantes del arte
• es un destino perfecto para…: ساختاری توصیفی برای معرفی جذابیت‌های مکان
• los amantes del arte: کسانی که عاشق هنر هستند (اسم جمع با ساختار وصفی)
2. ya que cuenta con importantes museos y festivales
• ya que: به معنای “زیرا / چونکه”، علت جمله قبلی را توضیح می‌دهد
• cuenta con: فعل contar con = داشتن / برخوردار بودن از
• importantes museos y festivales: توصیف جمع با صفت قبل از اسم (استایل رسمی‌تر اسپانیایی)
3. (como el famoso Festival Iberoamericano de Teatro)
• como: یعنی «مثلِ»
• el famoso Festival…: استفاده از صفت قبل از اسم برای تأکید بیشتر بر شهرت
4. La ciudad tiene también una amplia oferta de restaurantes, bares y discotecas.
• tiene también: اشاره به ویژگی‌ یا مزیت دوم شهر
• una amplia oferta de…: ساختار رایج برای توصیف تنوع خدمات یا امکانات
• discotecas: به معنای کلاب‌های رقص یا دیسکو (در اسپانیای اروپایی رایج‌تر از América Latina)

Vocabulario clave y sinónimos
• amantes del arte: دوست‌داران هنر
• Sinónimos: apasionados del arte
• contar con: در اختیار داشتن / برخوردار بودن از
• Sinónimos: disponer de, tener
• oferta (de ocio): امکانات یا تنوع خدمات تفریحی
• Sinónimos: variedad, gama

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
7
Q

Cartagena de Indlas

Esta ciudad, declarada Patrimonio de la Humanidad por la UNESCO, es el destino predilecto de los amantes de la arquitectura colonial. En la región hay playas increíbles y la ciudad cuenta con todos los servicios para los turistas que buscan placer y descanso.

A

کارتاخنا دِ ایندیاس
این شهر که توسط یونسکو به عنوان میراث جهانی اعلام شده است، مقصد موردعلاقه‌ی دوست‌داران معماری استعماری است. در منطقه، سواحل فوق‌العاده‌ای وجود دارد و شهر نیز همه خدمات لازم را برای گردشگرانی که به‌دنبال لذت و استراحت هستند، فراهم کرده است.

تحلیل ساختاری و نکات زبانی:
1. Esta ciudad, declarada Patrimonio de la Humanidad por la UNESCO
• declarada: شکل صفت مفعولی (participio pasado)، به صورت وصفی برای “ciudad”
• Patrimonio de la Humanidad: «میراث جهانی»
• por la UNESCO: بیان کننده‌ی عامل (توسط یونسکو)
2. es el destino predilecto de los amantes de la arquitectura colonial.
• destino predilecto: مقصد موردعلاقه (predilecto = محبوب، خاص)
• los amantes de la arquitectura colonial: ساختار توصیفی با اسم + حرف اضافه + اسم
3. En la región hay playas increíbles
• hay: فعل برای وجود داشتن (there is / there are)
• playas increíbles: سواحل باورنکردنی / زیبا و دیدنی
4. la ciudad cuenta con todos los servicios para los turistas que buscan placer y descanso.
• cuenta con: داشتن / در اختیار داشتن
• todos los servicios: همه‌ی خدمات
• los turistas que buscan…: جمله وصفی برای توصیف نوع گردشگر

واژگان کلیدی و معادل‌ها:
• declarar Patrimonio = اعلام کردن به عنوان میراث
• predilecto = موردعلاقه، محبوب
• Sinónimos: preferido, favorito
• contar con servicios = در اختیار داشتن خدمات
• Sinónimos: disponer de, tener

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
8
Q

Cañón de Chicamocha

Se encuentra en Santander, una región de montañas y ríos situada en el noreste del país. El cañón de Chicamocha es el más largo de América del Sur y es el destino idóneo para los amantes del rafting.

A

کانیون چی‌کاموچا
این کانیون در سانتاندر واقع شده است، منطقه‌ای کوهستانی و رودخانه‌ای که در شمال شرقی کشور قرار دارد. کانیون چی‌کاموچا بلندترین کانیون در آمریکای جنوبی است و مقصدی ایده‌آل برای علاقه‌مندان به رافتینگ (قایقرانی در آب‌های خروشان) به شمار می‌رود.

تحلیل ساختاری و نکات زبانی:
1. Se encuentra en Santander, una región de montañas y ríos situada en el noreste del país.
• Se encuentra en: فعل encontrar به‌صورت بازتابی برای نشان دادن مکان قرارگیری
• una región de montañas y ríos: ساختار توصیفی که نشان‌دهنده‌ی ویژگی‌های جغرافیایی منطقه است
• situada en el noreste del país: استفاده از صفت situada برای توصیف محل قرارگیری منطقه
2. El cañón de Chicamocha es el más largo de América del Sur
• el más largo de: استفاده از صفت عالی (superlativo) برای توصیف طولانی‌ترین کانیون
• América del Sur: آمریکای جنوبی
3. y es el destino idóneo para los amantes del rafting.
• destino idóneo: مقصد ایده‌آل (idóneo = مناسب، ایده‌آل)
• los amantes del rafting: علاقه‌مندان به ورزش رافتینگ (قایقرانی در آب‌های خروشان)

حتماً! در اینجا واژگان کلیدی به صورت متنی برای Cañón de Chicamocha:
• Cañón: به معنای “کانیون”، در زبان فارسی به معنای دره‌های عمیق و بلند که توسط رودخانه‌ها یا جریان‌های آب شکل گرفته‌اند. مترادف‌ها: desfiladero (دره تنگ) و garganta (دره عمیق).
• Montañas: به معنای “کوه‌ها”، گروهی از قله‌ها یا زمین‌های مرتفع. مترادف‌ها: sierras (کوه‌های شیب‌دار) و montes (ارتفاعات).
• Ríos: به معنای “رودخانه‌ها”، جریان‌های طبیعی آب. مترادف‌ها: arroyos (رودخانه‌های کوچک) و cauces (مجاری آبی).
• Idóneo: به معنای “ایده‌آل”، چیزی که برای هدف خاصی کاملاً مناسب است. مترادف‌ها: adecuado (مناسب) و perfecto (کامل).
• Rafting: به معنای “قایقرانی در آب‌های خروشان”، فعالیتی ورزشی که در آن افراد در رودخانه‌های خروشان با قایق‌های کوچک حرکت می‌کنند. مترادف‌ها: descenso de ríos (نزول از رودخانه‌ها) و piragüismo (قایقرانی).

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
9
Q

“Triángulo del café”

Aquí se cultiva el mejor café del mundo. Un lugar con bellos paisajes, en el que los amantes del café podrán hospedarse en haciendas tradicionales, pasear por las plantaciones, ver el proceso de producción del café y conocer la cultura cafetera.

A

ترجمه فارسی دقیق:

مثلث قهوه
در این منطقه بهترین قهوه جهان کشت می‌شود. مکانی با مناظر زیبا که در آن دوست‌داران قهوه می‌توانند در مزرعه‌های سنتی اقامت کنند، از مزارع قهوه دیدن کنند، فرآیند تولید قهوه را ببینند و با فرهنگ قهوه‌کاری آشنا شوند.

تحلیل ساختاری و نکات زبانی:
1. Aquí se cultiva el mejor café del mundo.
• se cultiva: فعل cultivar به‌صورت بازتابی (کشت می‌شود) برای نشان دادن فعالیت کشاورزی بدون ذکر فاعل مشخص
• el mejor café del mundo: بهترین قهوه جهان (استفاده از صفت عالی mejor برای تأکید)
2. Un lugar con bellos paisajes, en el que los amantes del café podrán hospedarse en haciendas tradicionales
• con bellos paisajes: دارای مناظر زیبا
• los amantes del café: افرادی که عاشق قهوه هستند
• podrán hospedarse: خواهند توانست اقامت کنند
• en haciendas tradicionales: در مزرعه‌های سنتی
3. pasear por las plantaciones, ver el proceso de producción del café y conocer la cultura cafetera.
• pasear por las plantaciones: گشت و گذار در مزارع
• ver el proceso de producción: دیدن فرآیند تولید
• conocer la cultura cafetera: آشنایی با فرهنگ قهوه‌کاری

واژگان کلیدی و مترادف‌ها:
• cultivar: کشت کردن
• مترادف‌ها: sembrar (کاشتن)، plantar (کاشت گیاه)
• bellos paisajes: مناظر زیبا
• مترادف‌ها: hermosos paisajes (مناظر زیبا)، paisajes pintorescos (مناظر نقاشی مانند)
• amantes del café: دوست‌داران قهوه
• مترادف‌ها: aficionados al café (علاقه‌مندان به قهوه)
• haciendas tradicionales: مزرعه‌های سنتی
• مترادف‌ها: fincas tradicionales (مزرعه‌های سنتی)، plantaciones (مزارع)
• pasear: گشت و گذار کردن
• مترادف‌ها: caminar (پیاده‌روی کردن)، recorrer (گشت زدن)
• proceso de producción: فرآیند تولید
• مترادف‌ها: proceso de fabricación (فرآیند ساخت)، proceso de elaboración (فرآیند تهیه)
• cultura cafetera: فرهنگ قهوه‌کاری
• مترادف‌ها: tradición cafetera (سنت قهوه‌کاری)

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
10
Q

✅ Esta organización es sin lucro.
✅ Las actividades de la fundación están orientadas a ayudar a las personas sin fines de lucro.
✅ Los hospitales públicos a menudo son organizaciones sin ánimo de lucro.

A

عبارت “sin lucro” به معنای “بدون سود” است و معمولاً به سازمان‌ها یا فعالیت‌هایی اشاره دارد که هدف اصلی آن‌ها کسب درآمد نیست، بلکه تمرکز بر روی کمک به جامعه یا اهداف اجتماعی است. این عبارت بیشتر در ارتباط با سازمان‌های غیرانتفاعی (sin fines de lucro) یا فعالیت‌های مشابه مورد استفاده قرار می‌گیرد.

ساختار و کاربرد:
• Sin: حرف اضافه‌ای که معنای “بدون” را می‌دهد.
• Lucro: به معنای “سود” یا “درآمد” است.

مترادف‌ها:
• sin fines de lucro: بدون اهداف سودآور
• no lucrativo: غیرانتفاعی
• sin ánimo de lucro: بدون تمایل به کسب سود

مثال‌ها:
1. Esta organización es sin lucro.
این سازمان غیرانتفاعی است.
2. Las actividades de la fundación están orientadas a ayudar a las personas sin fines de lucro.
فعالیت‌های بنیاد به کمک به مردم بدون اهداف سودآور متمرکز است.
3. Los hospitales públicos a menudo son organizaciones sin ánimo de lucro.
بیمارستان‌های عمومی اغلب سازمان‌های غیرانتفاعی هستند.

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
11
Q

✅ El científico observó el comportamiento de los animales en su hábitat natural.
✅ Podemos observar la belleza del paisaje desde este mirador.
✅ Observando las estrellas, podemos aprender mucho sobre el universo.

A

کلمه “observar” در زبان اسپانیایی به معنای “مشاهده کردن” یا “دقت کردن” است و معمولاً برای اشاره به فرآیند دیدن یا بررسی دقیق چیزی استفاده می‌شود.

ساختار و کاربرد:
• Observar: فعل منظم از گروه فعل‌های -ar است.
• به‌طور کلی در موقعیت‌هایی که نیاز به دقت و توجه زیاد است، استفاده می‌شود.

مترادف‌ها:
• Mirar: نگاه کردن (بیشتر به معنای نگاه ساده)
• Ver: دیدن (بیشتر به معنای عمل دیدن بدون دقت زیاد)
• Examinar: بررسی کردن (بررسی دقیق یا علمی)
• Contemplar: درنگ کردن و نگاه کردن با دقت و تأمل

نقش‌ها و کاربردها:
• در موقعیت‌های علمی یا پژوهشی: Observar به معنای مطالعه و بررسی دقیق یک پدیده یا چیزی است.
• در زندگی روزمره: می‌تواند به معنای نگاه کردن با دقت و توجه باشد.

مثال‌ها:
1. El científico observó el comportamiento de los animales en su hábitat natural.
دانشمند رفتار حیوانات را در زیستگاه طبیعی آن‌ها مشاهده کرد.
2. Podemos observar la belleza del paisaje desde este mirador.
ما می‌توانیم زیبایی چشم‌انداز را از این تماشاخانه مشاهده کنیم.
3. Observando las estrellas, podemos aprender mucho sobre el universo.
با مشاهده ستارگان، می‌توانیم چیزهای زیادی در مورد جهان یاد بگیریم.
4. La maestra observó cuidadosamente la tarea de los estudiantes.
معلم با دقت وظایف دانش‌آموزان را بررسی کرد.

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
12
Q

✅ Me encanta observar las aves en el parque durante la primavera.
✅ Durante el viaje a la selva, tuvimos la oportunidad de observar aves exóticas.
✅ El observatorio de aves ofrece guías para aprender a identificar diferentes especies.

A

عبارت “observar las aves” به معنای “مشاهده پرندگان” است و معمولاً در زمینه‌های گردشگری طبیعی، مطالعه علمی یا فعالیت‌های مربوط به طبیعت‌گردی به‌کار می‌رود. این فعالیت به مشاهده و تحلیل رفتار، ظاهر، و ویژگی‌های مختلف پرندگان اشاره دارد.

ساختار و کاربرد:
• Observar: فعل به معنای “مشاهده کردن” که در اینجا برای اشاره به نگاه کردن با دقت به پرندگان استفاده می‌شود.
• Las aves: به معنای “پرندگان”، اشاره به گروهی از موجودات زنده پرنده که دارای ویژگی‌های خاصی مانند بال و منقار هستند.

مترادف‌ها:
• Observar la fauna: مشاهده حیات وحش
• Avistamiento de aves: تماشای پرندگان (عبارت تخصصی‌تری برای اشاره به این فعالیت)

نقش‌ها و کاربردها:
• این فعالیت معمولاً در محیط‌های طبیعی و پارک‌های ملی انجام می‌شود.
• “Observar las aves” به‌ویژه در بین دوستداران طبیعت و عکاسان طبیعت رایج است.
• می‌تواند به یک فعالیت علمی یا تحقیقاتی نیز تبدیل شود، مانند مطالعه رفتار پرندگان یا مهاجرت آن‌ها.

مثال‌ها:
1. Me encanta observar las aves en el parque durante la primavera.
من عاشق مشاهده پرندگان در پارک در فصل بهار هستم.
2. Durante el viaje a la selva, tuvimos la oportunidad de observar aves exóticas.
در طول سفر به جنگل، فرصتی برای مشاهده پرندگان عجیب و غریب داشتیم.
3. Observar las aves migratorias es una actividad popular en muchas áreas rurales.
مشاهده پرندگان مهاجر یک فعالیت محبوب در بسیاری از مناطق روستایی است.
4. El observatorio de aves ofrece guías para aprender a identificar diferentes especies.
رصدخانه پرندگان راهنماهایی برای یادگیری شناسایی گونه‌های مختلف پرندگان ارائه می‌دهد.

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
13
Q

✅ La ciudad vieja de Cartagena está amurallada, lo que la convierte en un lugar turístico muy interesante.
✅ El castillo está amurallado para protegerse de los ataques enemigos.
✅ La zona amurallada del parque es donde se pueden ver muchas especies de aves.

A

کلمه “amurallado/a” در زبان اسپانیایی به معنای “محصور با دیوار” یا “دیوارکشی شده” است. این صفت معمولاً به مکان‌ها یا مناطقی اشاره دارد که به وسیله دیوارهایی محصور شده‌اند. در بیشتر موارد، این واژه برای اشاره به شهرها یا ساختمان‌هایی استفاده می‌شود که دیوارهای دفاعی دارند.

ساختار و کاربرد:
• Amurallado/a: صفتی است که به ویژگی داشتن دیوار اطلاق می‌شود.
• Amurallado: برای اشاره به چیزی که دارای دیوار است (مذکر).
• Amurallada: برای اشاره به چیزی که دارای دیوار است (مونث).

مترادف‌ها:
• Fortificado/a: مستحکم‌شده، تقویت‌شده
• Cercado/a: محصور، محاط‌شده
• Enclaustrado/a: محدود شده در فضای بسته

مثال‌ها:
1. La ciudad vieja de Cartagena está amurallada, lo que la convierte en un lugar turístico muy interesante.
شهر قدیمی کارتاگنا دیوارکشی شده است که آن را به مکانی بسیار جذاب برای گردشگران تبدیل می‌کند.
2. El castillo está amurallado para protegerse de los ataques enemigos.
قلعه برای محافظت در برابر حملات دشمنان دیوارکشی شده است.
3. La zona amurallada del parque es donde se pueden ver muchas especies de aves.
منطقه دیوارکشی شده پارک جایی است که می‌توان پرندگان زیادی را دید.

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
14
Q

✅Turismo de aventura: El turismo de aventura es ideal para quienes buscan adrenalina en la naturaleza.
✅Turismo de sol y playa: Muchos turistas eligen el turismo de sol y playa para descansar en el verano.
✅Turismo de bienestar: El turismo de bienestar ha crecido con la popularidad de los spas y retiros de yoga.
✅Turismo cultural: El turismo cultural permite conocer la historia, el arte y las tradiciones de un lugar.
✅Turismo rural: El turismo rural ofrece tranquilidad y contacto con la vida del campo.
✅Turismo gastronómico: España es un destino famoso para el turismo gastronómico gracias a su variada cocina.
✅Turismo enológico: El turismo enológico atrae a quienes desean conocer el proceso del vino y catar variedades locales.
✅Turismo urbano: El turismo urbano es perfecto para quienes disfrutan de museos, cafés y vida nocturna en ciudades grandes.
✅Turismo deportivo: El turismo deportivo incluye asistir a eventos como los Juegos Olímpicos o maratones internacionales.
✅Turismo solidario: El turismo solidario busca ayudar a comunidades locales mientras se viaja con responsabilidad social.

A

در اینجا انواع Turismo (گردشگری) به صورت متنی با ترجمه فارسی آورده شده است:
• Turismo de aventura – گردشگری ماجراجویانه (مانند کوهنوردی، رفتینگ، زیپ‌لاین و…)
• Turismo de sol y playa – گردشگری آفتاب و ساحل (برای استراحت در سواحل گرم و آفتابی)
• Turismo de bienestar – گردشگری سلامتی و رفاه (مانند سفر به مراکز ماساژ، آب‌درمانی و اسپا)
• Turismo cultural – گردشگری فرهنگی (بازدید از موزه‌ها، آثار تاریخی، فستیوال‌ها…)
• Turismo rural – گردشگری روستایی (سفر به مناطق روستایی برای آرامش و تجربه فرهنگ محلی)
• Turismo gastronómico – گردشگری خوراکی (چشیدن غذاهای محلی و شرکت در جشنواره‌های غذایی)
• Turismo enológico – گردشگری شراب (بازدید از تاکستان‌ها و آشنایی با تولید شراب)
• Turismo urbano – گردشگری شهری (گردش در شهرها برای دیدن معماری، هنر و زندگی شهری)
• Turismo deportivo – گردشگری ورزشی (برای شرکت یا تماشای رویدادهای ورزشی)
• Turismo solidario – گردشگری داوطلبانه / همبستگی (سفر برای کمک به جوامع محروم یا پروژه‌های اجتماعی)

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
15
Q

✅Un viaje organizado: Hicimos un viaje organizado por Europa con guía y hotel incluidos.
✅Un viaje de negocios: Mi padre tiene un viaje de negocios a Alemania la próxima semana.
✅Un viaje de placer: Este verano quiero hacer un viaje de placer por la costa mediterránea.
✅Un viaje de fin de curso: Los estudiantes están planeando su viaje de fin de curso a Barcelona.
✅Un viaje de fin de semana: Nos escapamos a la montaña para un viaje de fin de semana.
✅La luna de miel: Pasaron su luna de miel en las playas paradisíacas de Maldivas.
✅Un crucero: Mis abuelos hicieron un crucero por el mar Caribe y les encantó.
✅Un safari: Siempre he soñado con hacer un safari en Kenia para ver leones y elefantes.

A

در ادامه، انواع viaje (سفر) به همراه ترجمه فارسی به صورت متنی آورده شده است:
• Un viaje organizado – سفر سازمان‌یافته (با برنامه‌ریزی قبلی توسط آژانس یا گروه)
• Un viaje de negocios – سفر کاری / تجاری
• Un viaje de placer – سفر تفریحی
• Un viaje de fin de curso – سفر پایان سال تحصیلی (معمولاً برای دانش‌آموزان یا دانشجویان)
• Un viaje de fin de semana – سفر آخر هفته
• La luna de miel – ماه عسل
• Un crucero – سفر دریایی با کشتی تفریحی
• Un safari – سفر ماجراجویانه برای تماشای حیات‌وحش، معمولاً در آفریقا

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
16
Q

✅Nos alojamos en un hotel de cuatro estrellas muy cerca de la playa.
✅Prefiero quedarme en un albergue cuando viajo solo por Europa.
✅Alquilamos un apartamento para toda la familia en el centro histórico.
✅Pasamos unos días tranquilos en una casa rural rodeada de naturaleza.
✅El refugio estaba a más de 2.000 metros de altitud, en plena montaña.
✅Cada verano vamos a un camping en la costa con nuestros amigos.

A

• Un hotel (de lujo / de una, dos… estrellas) – هتل (لوکس / یک، دو… ستاره)
• Un albergue – مهمان‌خانه / هاستل (اقامت‌گاه اقتصادی، معمولاً برای جوانان یا مسافران با بودجه کم)
• Un apartamento – آپارتمان (محل اقامت اجاره‌ای، معمولاً با امکانات آشپزی)
• Una casa rural – خانه‌ی روستایی (اقامتگاه سنتی در روستا، مناسب برای گردشگری روستایی)
• Un refugio – پناهگاه (محل اقامت ساده، معمولاً در کوهستان برای کوهنوردان)
• Un camping – اردوگاه / محل کمپ (جایی برای چادر زدن یا اقامت در کاروان)

17
Q

🔶 Cuando decides hacer un viaje, ¿qué haces?
✅ Voy a una agencia de viajes y comparo precios.
✅ Busco en internet y lo organizo yo.
✅ Pregunto a amigos o a personas conocidas.
✅ Siempre voy de vacaciones al mismo sitio.

A
  1. Cuando decides hacer un viaje, ¿qué haces?

وقتی تصمیم می‌گیری سفری انجام دهی، چه کار می‌کنی؟
(زمان: حال ساده / ساختار پرسشی)
• Voy a una agencia de viajes y comparo precios.
به یک آژانس مسافرتی می‌روم و قیمت‌ها را مقایسه می‌کنم.
(“voy” و “comparo” — افعال در زمان حال ساده، اول شخص مفرد)
• Busco en internet y lo organizo yo.
در اینترنت جست‌وجو می‌کنم و خودم آن را سازمان‌دهی می‌کنم.
• Pregunto a amigos o a personas conocidas.
از دوستان یا افراد آشنا می‌پرسم.
(“pregunto” — حال ساده، اول شخص مفرد)
• Siempre voy de vacaciones al mismo sitio.
همیشه به یک مکان ثابت برای تعطیلات می‌روم.

18
Q

🔶 Cuando preparas un viaje, quieres…
✅ planificarlo todo con mucha antelación.
✅ que otra persona organice el viaje. Tú te adaptas.
✅ tener las cosas organizadas, pero no todo.
✅ poder decidir las cosas sobre la marcha e improvisar.

A

Cuando preparas un viaje, quieres…

وقتی سفری را آماده می‌کنی، می‌خواهی…
(ساختار شرطی ضمنی + آرزو یا تمایل)
• planificarlo todo con mucha antelación.
همه‌چیز را با برنامه‌ریزی قبلی انجام دهی.
(“planificarlo” — مصدر همراه با ضمیر مفعولی “lo” / “con antelación” — با پیش‌بینی قبلی)
• que otra persona organice el viaje. Tú te adaptas.
شخص دیگری سفر را برنامه‌ریزی کند. تو خودت را وفق می‌دهی.
(“que organice” — ساختار سبجونتیو، برای ابراز میل)
• tener las cosas organizadas, pero no todo.
چیزهایی آماده باشند، اما نه همه چیز.
• poder decidir las cosas sobre la marcha e improvisar.
بتوانی در لحظه تصمیم بگیری و بداهه‌پردازی کنی.
(“poder decidir e improvisar” — افعال در مصدر)

19
Q

🔶 Prefieres viajar…
✅ con un grupo numeroso.
✅ con la familia.
✅ con amigos/as.
✅ solo/a.

A

Prefieres viajar…

ترجیح می‌دهی سفر کنی…
(ساختار بیان ترجیح با فعل «preferir» در حال ساده)
• con un grupo numeroso.
با یک گروه بزرگ.
• con la familia.
با خانواده.
• con amigos/as.
با دوستان.
• solo/a.
تنها.

20
Q

🔶 ¿Qué sueles comprar en tus viajes?
✅ Productos típicos (artesanía, gastronomía, ropa…).
✅ Música.
✅ Souvenirs.
✅ No me gusta comprar nada.

A
  1. ¿Qué sueles comprar en tus viajes?

در سفرهایت معمولاً چه چیزهایی می‌خری؟
(“sueles comprar” — فعل «soler» برای بیان عادت، حال ساده دوم شخص مفرد)
• Productos típicos (artesanía, gastronomía, ropa…).
محصولات محلی (صنایع‌دستی، غذا، لباس…)
• Música.
موسیقی.
• Souvenirs.
سوغات.
• No me gusta comprar nada.
دوست ندارم چیزی بخرم.

21
Q

🔶 ¿Qué es lo que más te gusta hacer en tus vacaciones?
✅ Perderme por las calles; descubrir cómo vive la gente.
✅ Salir de noche y conocer la vida nocturna.
✅ Descansar cerca del mar o en la montaña.
✅ Visitar museos, iglesias, monumentos.

A

¿Qué es lo que más te gusta hacer en tus vacaciones?

در تعطیلات، بیشتر از همه دوست داری چه کاری انجام دهی؟
(pregunta en presente; “gustar” con énfasis en preferencia personal)
• Perderme por las calles; descubrir cómo vive la gente.
در خیابان‌ها گم شوم؛ کشف کنم مردم چگونه زندگی می‌کنند.
(افعال در مصدر: perderme, descubrir)
• Salir de noche y conocer la vida nocturna.
شب بیرون بروم و زندگی شبانه را تجربه کنم.
(salir, conocer — مصدرها)
• Descansar cerca del mar o en la montaña.
در کنار دریا یا کوهستان استراحت کنم.
• Visitar museos, iglesias, monumentos.
از موزه‌ها، کلیساها و بناهای تاریخی بازدید کنم.

22
Q

🔶¿Qué tipo de alojamiento prefieres?
✅ Acampar en plena naturaleza.
✅ Alquilar un apartamento.
✅ Hospedarme en una casa rural.
✅ Alojarme en un hotel.

A

¿Qué tipo de alojamiento prefieres?

چه نوع اقامتی را ترجیح می‌دهی؟
(pregunta con “preferir” en presente)
• Acampar en plena naturaleza.
در دل طبیعت کمپ بزنم.
(acampar — مصدر)
• Alquilar un apartamento.
یک آپارتمان اجاره کنم.
• Hospedarme en una casa rural.
در یک خانه روستایی اقامت داشته باشم.
• Alojarme en un hotel.
در هتل اقامت کنم.

23
Q

🔶 Lo que nunca falta en tu maleta es…
✅ un buen libro.
✅ una buena cámara.
✅ una libreta y un boli.
✅ un botiquín.

A

Lo que nunca falta en tu maleta es…

چیزی که هیچ‌وقت در چمدانت کم نیست…
(oración relativa en presente)
• un buen libro.
یک کتاب خوب.
• una buena cámara.
یک دوربین خوب.
• una libreta y un boli.
یک دفترچه یادداشت و یک خودکار.
• un botiquín.
یک جعبه کمک‌های اولیه.

24
Q

🔶 ¿Qué te gusta comer cuando viajas?
✅ Como las cosas típicas, pero solo en buenos restaurantes.
✅ Lo mismo que en mi país.
✅ Pruebo la comida del lugar y como de todo.
✅ Me llevo la comida de casa.

A

¿Qué te gusta comer cuando viajas?

وقتی سفر می‌کنی، دوست داری چه چیزی بخوری؟
(pregunta con “gustar” + “comer”; contexto cultural y costumbres)
• Como las cosas típicas, pero solo en buenos restaurantes.
چیزهای محلی را می‌خورم، اما فقط در رستوران‌های خوب.
(como — حال ساده، اول شخص)
• Lo mismo que en mi país.
همان چیزی که در کشور خودم می‌خورم.
• Pruebo la comida del lugar y como de todo.
غذای محلی را امتحان می‌کنم و همه‌چیز می‌خورم.
(pruebo, como — افعال در زمان حال)
• Me llevo la comida de casa.
غذا را از خانه با خودم می‌برم.

25
✅Independiente: María es muy independiente y le gusta tomar sus propias decisiones. ✅Previsor/a: Mi padre es previsor y siempre guarda dinero para emergencias. ✅Imprudente: Fue imprudente al conducir tan rápido en la lluvia. ✅Aventurero/a: Luis es muy aventurero y le encanta viajar solo a lugares desconocidos. ✅Original: Su estilo es muy original; siempre sorprende con su ropa. ✅Organizado/a: Laura es organizada y nunca olvida sus tareas. ✅Valiente: El bombero fue valiente al entrar en el edificio en llamas. ✅Tradicional: Mi abuela cocina de forma muy tradicional. ✅Curioso/a: El niño es muy curioso y siempre hace muchas preguntas. ✅Deportista: Soy deportista y practico natación todos los días. ✅Prudente: Es prudente no gastar todo el dinero de una vez. ✅Familiar: Pedro es muy familiar y pasa mucho tiempo con sus hijos.
صفات شخصیتی (Adjetivos de carácter/personales): • independiente – مستقل • previsor/a – آینده‌نگر • imprudente – بی‌احتیاط، نسنجیده • aventurero/a – ماجراجو • original – خلاق، اصیل، متفاوت • organizado/a – منظم • valiente – شجاع • tradicional – سنت‌گرا • curioso/a – کنجکاو • deportista – ورزش‌دوست، ورزشکار • prudente – محتاط • familiar – خانواده‌دوست
26
✅ Cuando llegamos al cine, la película ya había empezado. ✅ Ella ya había terminado la tarea cuando la llamé. ✅ Nunca habían viajado en avión antes. ✅ Había estudiado mucho antes del examen. ✅ Cuando llegamos, ellos ya habían salido. ✅ ¿Tú ya habías comido cuando te llamé?
Pretérito pluscuamperfecto (ماضی بعید در اسپانیایی) یک زمان گذشته است که برای بیان عملی استفاده می‌شود که قبل از یک عمل دیگر در گذشته اتفاق افتاده است. معادل آن در فارسی، چیزی شبیه “انجام داده بودم”، “رفته بودی”، “گفته بود” و… است. ⸻ ساختار: había / habías / había / habíamos / habíais / habían + participio pasado (صرف فعل haber در زمان imperfecto + اسم مفعول) مثال با فعل comer (خوردن): • Yo había comido antes de salir. (قبل از بیرون رفتن، غذا خورده بودم.) ⸻ مثال‌های دیگر: 1. Cuando llegamos al cine, la película ya había empezado. (وقتی به سینما رسیدیم، فیلم شروع شده بود.) 2. Ella ya había terminado la tarea cuando la llamé. (او وقتی تماس گرفتم، تکلیفش را تمام کرده بود.) 3. Nunca habían viajado en avión antes. (تا آن موقع هیچ‌وقت با هواپیما سفر نکرده بودند.) صرف فعل‌ها در Pretérito Pluscuamperfecto: 1. Hablar (صحبت کردن): • yo había hablado • tú habías hablado • él/ella/usted había hablado • nosotros/as habíamos hablado • vosotros/as habíais hablado • ellos/as/ustedes habían hablado 2. Comer (خوردن): • yo había comido • tú habías comido • él/ella/usted había comido • nosotros/as habíamos comido • vosotros/as habíais comido • ellos/as/ustedes habían comido 3. Vivir (زندگی کردن): • yo había vivido • tú habías vivido • él/ella/usted había vivido • nosotros/as habíamos vivido • vosotros/as habíais vivido • ellos/as/ustedes habían vivido 4. Ir (رفتن) — participio: ido • yo había ido • tú habías ido • él/ella había ido … ⸻ مثال‌های متعدد با ترجمه: 1. Había estudiado mucho antes del examen. خیلی قبل از امتحان درس خوانده بودم. 2. Cuando llegamos, ellos ya habían salido. وقتی رسیدیم، آن‌ها رفته بودند. 3. Nunca había visto una película tan interesante. هرگز فیلمی به این جالبی ندیده بودم. 4. ¿Tú ya habías comido cuando te llamé? وقتی تماس گرفتم، غذا خورده بودی؟ 5. Mis padres habían vivido en Perú muchos años antes de mudarse. والدینم سال‌ها در پرو زندگی کرده بودند قبل از نقل مکان. 6. Nosotros ya habíamos hecho la reserva del hotel. ما قبلاً رزرو هتل را انجام داده بودیم. 7. Él nunca había viajado solo antes de ese viaje. او هیچ‌وقت پیش از آن سفر تنها سفر نکرده بود. 8. Los niños habían roto el jarrón antes de que llegaran los padres. بچه‌ها قبل از رسیدن والدین، گلدان را شکسته بودند. 9. Yo no había entendido nada hasta que lo explicaste. من هیچ‌چیز نفهمیده بودم تا وقتی که توضیح دادی. 10. ¿Ustedes habían leído el libro antes de la clase? شماها کتاب را خوانده بودید قبل از کلاس؟
27
Emilio El año pasado contraté un viaje a Roma a través de vuelatours.com. Habíamos reservado un hotel de cuatro estrellas en el centro (en la web parecía muy bonito), pero cuando llegamos, nos llevaron a uno de dos estrellas que estaba a unos 15 kilómetros del Coliseo. Además, el hotel estaba en condiciones lamentables: no había calefacción y las habitaciones daban a una calle muy ruidosa. Cuando volvimos a España, hicimos una reclamación a la agencia, pero no quisieron asumir ninguna responsabilidad.
امیلیو – ۲۷ ژوئن سال گذشته یک سفر به رم را از طریق سایت vuelatours.com رزرو کردم. ما یک هتل چهار ستاره در مرکز شهر رزرو کرده بودیم (در وب‌سایت خیلی زیبا به‌نظر می‌رسید)، اما وقتی رسیدیم، ما را به یک هتل دو ستاره بردند که حدود ۱۵ کیلومتر با کولوسئوم فاصله داشت. علاوه بر این، وضعیت هتل افتضاح بود: نه بخاری داشت و نه اتاق‌ها آرام بودند؛ پنجره‌ها رو به خیابانی بسیار پر سر و صدا باز می‌شدند. وقتی به اسپانیا برگشتیم، از آژانس شکایت کردیم، اما آن‌ها نخواستند هیچ مسئولیتی بپذیرند. 1. contraté • ترجمه: رزرو کردم / قرارداد بستم • نقش دستوری: فعل (Pretérito indefinido) • حالت مصدر: contratar • توضیحات گرامری: بیان عمل انجام شده در گذشته در یک لحظه مشخص 2. habíamos reservado • ترجمه: رزرو کرده بودیم • نقش دستوری: فعل (Pretérito pluscuamperfecto) • حالت مصدر: reservar • توضیحات گرامری: نشان‌دهنده عملی که قبل از عملی دیگر در گذشته انجام شده است. 3. hotel de cuatro estrellas • ترجمه: هتل چهار ستاره • نقش دستوری: گروه اسمی • حالت مصدر: ندارد • توضیحات گرامری: ترکیب اسم و صفت برای توصیف نوع هتل. 4. nos llevaron • ترجمه: ما را بردند • نقش دستوری: فعل (Pretérito indefinido) • حالت مصدر: llevar • توضیحات گرامری: نشان‌دهنده عملی که در گذشته انجام شده، از فعل llevar (بردن) استفاده شده است. 5. condiciones lamentables • ترجمه: شرایط تأسف‌بار • نقش دستوری: گروه اسمی • حالت مصدر: ندارد • توضیحات گرامری: ترکیب condiciones (شرایط) و lamentables (تأسف‌بار). 6. daban a • ترجمه: مشرف بودند به / باز می‌شدند به • نقش دستوری: فعل (Imperfecto) • حالت مصدر: dar • توضیحات گرامری: از فعل dar به معنای “مشرف بودن” یا “مواجه بودن” در گذشته برای توصیف وضعیت‌های ثابت یا تکراری استفاده می‌شود. 7. hicimos una reclamación • ترجمه: شکایتی کردیم • نقش دستوری: فعل + اسم • حالت مصدر: hacer • توضیحات گرامری: ساختار رایج برای بیان شکایت: hacer una reclamación. 8. quisieron asumir responsabilidad • ترجمه: نخواستند مسئولیت بپذیرند • نقش دستوری: فعل (Pretérito indefinido) • حالت مصدر: querer و asumir • توضیحات گرامری: از فعل querer (خواستن) و asumir (پذیرفتن) استفاده شده است. 9. vuelatours.com • ترجمه: (نام وب‌سایت) • نقش دستوری: اسم خاص • حالت مصدر: ندارد • توضیحات گرامری: نام وب‌سایتی که برای رزرو سفر استفاده شده است. توضیحات اضافی درباره ساختار جملات: • Pretérito Indefinido: این زمان برای توصیف اعمالی که در گذشته به‌طور قطعی و در یک لحظه یا دوره خاص انجام شده‌اند، استفاده می‌شود. مثال‌ها: contraté, nos llevaron, hicimos, quisieron. • Pretérito Pluscuamperfecto: این زمان برای توصیف عملی که قبل از عمل دیگری در گذشته رخ داده، استفاده می‌شود. در این متن: habíamos reservado. • Imperfecto: این زمان برای توصیف حالت‌ها، موقعیت‌ها یا عادت‌های گذشته که تکرار می‌شوند یا برای توضیح شرایط در گذشته استفاده می‌شود. در اینجا: daban a. • Construcción con “hacer” y “reclamación”: در اسپانیایی، برای بیان شکایت به‌طور رسمی، ساختار hacer una reclamación استفاده می‌شود.
28
Beatriz 28 jun En un viaje de negocios a Estocolmo, la compañía aérea, Airtop, perdió mi equipaje. Cuando fui a reclamar, descubrieron que, por error, habían enviado mi maleta a China, pero prometieron enviármela a la mañana siguiente al hotel. La maleta no llegó ni aquel día ni nunca; o sea que tuve que ir a trabajar con la misma ropa que el día anterior. Además, no recibí ninguna indemnización.
Beatriz 28 jun در یک سفر کاری به استکهلم، شرکت هواپیمایی ایرتُپ، چمدان من را گم کرد. وقتی برای شکایت رفتم، متوجه شدند که به اشتباه چمدانم را به چین فرستاده‌اند، اما قول دادند که فردای آن روز آن را به هتل ارسال کنند. چمدان نه آن روز رسید و نه هیچ‌گاه؛ به عبارت دیگر، من مجبور شدم با همان لباسی که روز قبل پوشیده بودم، به کار بروم. علاوه بر این، هیچ گونه غرامتی دریافت نکردم. لیست کلمات مهم با نقش و ساختار زبانی: 1. viaje de negocios • ترجمه: سفر کاری • نقش دستوری: گروه اسمی • حالت مصدر: ندارد • توضیحات گرامری: ترکیب viaje (سفر) و de negocios (کاری) برای توصیف نوع سفر. 2. compañía aérea • ترجمه: شرکت هواپیمایی • نقش دستوری: گروه اسمی • حالت مصدر: ندارد • توضیحات گرامری: ترکیب compañía (شرکت) و aérea (هواپیمایی) برای اشاره به شرکت‌هایی که خدمات حمل و نقل هوایی ارائه می‌دهند. 3. perdió • ترجمه: گم کرد • نقش دستوری: فعل (Pretérito indefinido) • حالت مصدر: perder • توضیحات گرامری: نشان‌دهنده عملی که در گذشته انجام شده است. 4. reclamar • ترجمه: شکایت کردن • نقش دستوری: فعل (Infinitivo) • حالت مصدر: reclamar • توضیحات گرامری: نشان‌دهنده عمل شکایت یا درخواست. 5. error • ترجمه: اشتباه • نقش دستوری: اسم • حالت مصدر: ندارد • توضیحات گرامری: به معنای اشتباه یا خطا. 6. enviaron • ترجمه: فرستادند • نقش دستوری: فعل (Pretérito indefinido) • حالت مصدر: enviar • توضیحات گرامری: فعل در گذشته به معنای ارسال چیزی به مکان یا فرد دیگر. 7. prometieron • ترجمه: قول دادند • نقش دستوری: فعل (Pretérito indefinido) • حالت مصدر: prometer • توضیحات گرامری: فعل به معنای قول دادن به کسی برای انجام کاری در آینده. 8. enviármela • ترجمه: برای من ارسال کنند (آن را) • نقش دستوری: فعل (Infinitivo + pronombre) • حالت مصدر: enviar • توضیحات گرامری: enviar به معنای ارسال است و me و la ضمایر مفعولی هستند که به ترتیب به معنی “برای من” و “آن” (چمدان) هستند. 9. llegó • ترجمه: رسید • نقش دستوری: فعل (Pretérito indefinido) • حالت مصدر: llegar • توضیحات گرامری: به معنای رسیدن به مقصد یا جایی. 10. tuve que • ترجمه: مجبور شدم • نقش دستوری: ترکیب فعل (Pretérito indefinido + infinitivo) • حالت مصدر: tener + que • توضیحات گرامری: ساختار tener que برای بیان اجبار یا لزوم انجام کاری است. 11. indemnización • ترجمه: غرامت • نقش دستوری: اسم • حالت مصدر: ندارد • توضیحات گرامری: به معنای پرداخت پول یا جبران خسارت.
29
Bruno 12 jul En agosto fuimos de luna de miel a Zanzibar. No nos gustan los viajes organizados, pero aprovechamos una oferta que nos pareció interesante. Todo funcionó de maravilla: las excursiones salieron puntuales y el guía era encantador. Del hotel, ninguna queja: lo habían reformado unos meses antes y todo estaba como nuevo. Además, el servicio era excelente.
Bruno 12 jul در ماه اوت برای ماه عسل به زنگبار رفتیم. ما از سفرهای سازمان‌یافته خوشمان نمی‌آید، اما از فرصتی استفاده کردیم که برایمان جالب به نظر رسید. همه‌چیز به‌طور عالی پیش رفت: تورها به موقع شروع شدند و راهنما فوق‌العاده بود. درباره‌ی هتل هیچ شکایتی نداریم: آن را چند ماه قبل بازسازی کرده بودند و همه‌چیز مثل روز اول بود. علاوه بر این، خدمات عالی بود. ⸻ لیست کلمات مهم با نقش و ساختار زبانی: 1. luna de miel • ترجمه: ماه عسل • نقش دستوری: گروه اسمی • حالت مصدر: ندارد • توضیحات گرامری: ترکیب luna (ماه) و de miel (عسل) برای اشاره به سفر ویژه پس از ازدواج. 2. viajes organizados • ترجمه: سفرهای سازمان‌یافته • نقش دستوری: گروه اسمی • حالت مصدر: ندارد • توضیحات گرامری: ترکیب viajes (سفرها) و organizados (سازمان‌دهی‌شده) برای توصیف سفرهایی که توسط یک سازمان یا آژانس ترتیب داده شده‌اند. 3. aprovechamos • ترجمه: استفاده کردیم • نقش دستوری: فعل (Pretérito perfecto) • حالت مصدر: aprovechar • توضیحات گرامری: نشان‌دهنده عمل استفاده یا بهره‌برداری از فرصت. 4. oferta • ترجمه: پیشنهاد، فرصت • نقش دستوری: اسم • حالت مصدر: ندارد • توضیحات گرامری: به معنای پیشنهاد ویژه یا تخفیف. 5. funcionó • ترجمه: عمل کرد، پیش رفت • نقش دستوری: فعل (Pretérito indefinido) • حالت مصدر: funcionar • توضیحات گرامری: به معنای درست کار کردن یا به‌خوبی پیش رفتن. 6. excursiones • ترجمه: تورها، سفرهای کوتاه • نقش دستوری: اسم جمع • حالت مصدر: ندارد • توضیحات گرامری: به معنای سفرهای کوتاه یا تورهای تفریحی. 7. puntuales • ترجمه: به موقع • نقش دستوری: صفت • حالت مصدر: ندارد • توضیحات گرامری: برای توصیف چیزی که به‌موقع یا سر وقت است. 8. guía • ترجمه: راهنما • نقش دستوری: اسم • حالت مصدر: ندارد • توضیحات گرامری: به شخصی که در سفر به دیگران راهنمایی می‌دهد گفته می‌شود. 9. encantador • ترجمه: فوق‌العاده، دل‌چسب • نقش دستوری: صفت • حالت مصدر: ندارد • توضیحات گرامری: توصیف شخصی که جذاب، مهربان یا دلپذیر است. 10. reformado • ترجمه: بازسازی‌شده • نقش دستوری: صفت • حالت مصدر: reformar • توضیحات گرامری: به معنای تجدید ساخت یا تعمیر به حالت جدید. 11. queja • ترجمه: شکایت • نقش دستوری: اسم • حالت مصدر: ندارد • توضیحات گرامری: به معنای اعتراض یا نارضایتی. 12. servicio • ترجمه: خدمات • نقش دستوری: اسم • حالت مصدر: ندارد • توضیحات گرامری: به معنای خدمات یا کارهایی که به دیگران ارائه می‌شود. 13. excelente • ترجمه: عالی • نقش دستوری: صفت • حالت مصدر: ندارد • توضیحات گرامری: توصیف چیزی که بسیار خوب یا بی‌نقص است.
30
Marta y Sofía 22 ago Como viaje de fin de curso, contratamos un viaje con Surman Tours para hacer una ruta por Marruecos. Se trataba, en teoría, de un viaje organizado específicamente para nosotros con un guía. Una vez allí, nos encontramos con un autocar viejo e incómodo, y con treinta personas más. El guía no hablaba ni francés ni árabe y, encima, al tercer día se puso enfermo y tuvimos que hacer el resto del viaje solos. Fue lamentable.
Marta y Sofía 22 ago به‌عنوان سفر پایان دوره، یک سفر از طریق Surman Tours برای گشت و گذار در مراکش ترتیب دادیم. طبق نظریه، این یک سفر سازمان‌یافته ویژه برای ما بود که یک راهنما داشت. وقتی به آنجا رسیدیم، با یک اتوبوس قدیمی و ناراحت‌کننده و سی نفر دیگر روبرو شدیم. راهنما نه به زبان فرانسوی و نه عربی صحبت می‌کرد و علاوه بر این، روز سوم مریض شد و ما مجبور شدیم بقیه سفر را به‌تنهایی انجام دهیم. این بسیار تأسف‌بار بود. لیست کلمات مهم با نقش و ساختار زبانی: 1. viaje de fin de curso • ترجمه: سفر پایان دوره • نقش دستوری: گروه اسمی • حالت مصدر: ندارد • توضیحات گرامری: به سفری گفته می‌شود که معمولاً در پایان یک دوره تحصیلی یا آموزشی برگزار می‌شود. 2. contratamos • ترجمه: ترتیب دادیم، استخدام کردیم • نقش دستوری: فعل (Pretérito perfecto simple) • حالت مصدر: contratar • توضیحات گرامری: فعل به معنای استخدام یا ترتیب دادن خدمات یا کارهایی خاص. 3. ruta • ترجمه: مسیر • نقش دستوری: اسم • حالت مصدر: ندارد • توضیحات گرامری: به مسیر یا جاده‌ای گفته می‌شود که طی یک سفر یا گردش دنبال می‌شود. 4. autocar • ترجمه: اتوبوس • نقش دستوری: اسم • حالت مصدر: ندارد • توضیحات گرامری: وسیله نقلیه بزرگی برای حمل گروه‌های زیاد مسافر. 5. incómodo • ترجمه: ناراحت‌کننده • نقش دستوری: صفت • حالت مصدر: ندارد • توضیحات گرامری: توصیف چیزی که راحت نیست یا مشکلاتی ایجاد می‌کند. 6. guía • ترجمه: راهنما • نقش دستوری: اسم • حالت مصدر: ندارد • توضیحات گرامری: به شخصی که در سفر گروهی دیگر را راهنمایی می‌کند گفته می‌شود. 7. hablaba • ترجمه: صحبت می‌کرد • نقش دستوری: فعل (Pretérito imperfecto) • حالت مصدر: hablar • توضیحات گرامری: برای بیان عمل یا وضعیت مداوم یا تکراری در گذشته. 8. enfermo • ترجمه: مریض • نقش دستوری: صفت • حالت مصدر: ندارد • توضیحات گرامری: به حالت بیماری یا ناتوانی اشاره دارد. 9. tuvimos que • ترجمه: مجبور شدیم • نقش دستوری: عبارت فعلی (Pretérito perfecto simple) • حالت مصدر: tener que • توضیحات گرامری: برای بیان اجبار یا ضرورت انجام عملی در گذشته. 10. lamentable • ترجمه: تأسف‌بار • نقش دستوری: صفت • حالت مصدر: ندارد • توضیحات گرامری: توصیف چیزی که باعث ناراحتی یا تأسف می‌شود.
31
Montse 28 ago Hace dos años, mi novio y yo fuimos de vacaciones a Nueva York. Llegamos con el tiempo justo al aeropuerto y ya habían empezado a embarcar. Como resulta que había overbooking, la compañía decidió cambiar de sitio a algunos pasajeros. Al final, hicimos el viaje en business y no en turista. Fue el viaje más cómodo de mi vida.
Montse 28 ago دو سال پیش، من و نامزدم به تعطیلات به نیویورک رفتیم. با وقت کمی به فرودگاه رسیدیم و پرواز داشت شروع می‌شد. چون معلوم شد که بلیت‌ها اضافه بوده است (overbooking)، شرکت هواپیمایی تصمیم گرفت جای بعضی مسافران را تغییر دهد. در نهایت، ما سفر را در کلاس بیزینس انجام دادیم و نه در کلاس اقتصادی. این راحت‌ترین سفر زندگی‌ام بود. ⸻ لیست کلمات مهم با نقش و ساختار زبانی: 1. Hace dos años • ترجمه: دو سال پیش • نقش دستوری: گروه زمانی • حالت مصدر: ندارد • توضیحات گرامری: برای اشاره به زمانی که دو سال پیش اتفاق افتاده است. 2. novio • ترجمه: نامزد • نقش دستوری: اسم • حالت مصدر: ندارد • توضیحات گرامری: به شخصی گفته می‌شود که در رابطه عاشقانه با فرد دیگری است و هنوز ازدواج نکرده‌اند. 3. fuimos • ترجمه: رفتیم • نقش دستوری: فعل (Pretérito perfecto simple) • حالت مصدر: ir • توضیحات گرامری: برای بیان عمل انجام‌شده در گذشته به‌طور قطعی. 4. vacaciones • ترجمه: تعطیلات • نقش دستوری: اسم • حالت مصدر: ندارد • توضیحات گرامری: به زمانی گفته می‌شود که فرد از کار یا تحصیل استراحت می‌کند و به سفر یا استراحت می‌پردازد. 5. llegamos • ترجمه: رسیدیم • نقش دستوری: فعل (Pretérito perfecto simple) • حالت مصدر: llegar • توضیحات گرامری: برای بیان عملی که در گذشته و در یک زمان مشخص انجام شده است. 6. tiempo justo • ترجمه: وقت کمی • نقش دستوری: عبارت اسمی • حالت مصدر: ندارد • توضیحات گرامری: به زمانی گفته می‌شود که فرد به‌طور دقیق در زمان لازم وارد مکان خاصی می‌شود. 7. embarcar • ترجمه: سوار شدن • نقش دستوری: فعل • حالت مصدر: embarcar • توضیحات گرامری: به عملی گفته می‌شود که مسافران در فرودگاه برای سوار شدن به هواپیما انجام می‌دهند. 8. overbooking • ترجمه: اضافه‌فروشی بلیت • نقش دستوری: اسم • حالت مصدر: ندارد • توضیحات گرامری: وضعیتی که در آن بلیت‌های بیشتری از تعداد موجود در پرواز فروخته می‌شود. 9. decidió • ترجمه: تصمیم گرفت • نقش دستوری: فعل (Pretérito perfecto simple) • حالت مصدر: decidir • توضیحات گرامری: برای بیان عمل تصمیم‌گیری در گذشته. 10. cambiar de sitio • ترجمه: جای خود را تغییر دادن • نقش دستوری: عبارت فعلی • حالت مصدر: cambiar • توضیحات گرامری: به معنای جابجایی در مکانی خاص است. 11. viaje • ترجمه: سفر • نقش دستوری: اسم • حالت مصدر: ندارد • توضیحات گرامری: به حرکت از مکانی به مکان دیگر، به‌ویژه برای استراحت یا تفریح گفته می‌شود. 12. business • ترجمه: بیزینس (کلاس تجاری) • نقش دستوری: اسم • حالت مصدر: ندارد • توضیحات گرامری: به یکی از کلاس‌های پروازی گفته می‌شود که راحتی بیشتری نسبت به کلاس اقتصادی دارد. 13. turista • ترجمه: اقتصادی (کلاس اقتصادی) • نقش دستوری: اسم • حالت مصدر: ندارد • توضیحات گرامری: به یکی از کلاس‌های پروازی گفته می‌شود که راحتی کمتری نسبت به بیزینس دارد. 14. fue • ترجمه: بود • نقش دستوری: فعل (Pretérito perfecto simple) • حالت مصدر: ser • توضیحات گرامری: برای بیان وضعیت یا حالت در گذشته استفاده می‌شود. 15. cómodo • ترجمه: راحت • نقش دستوری: صفت • حالت مصدر: ندارد • توضیحات گرامری: توصیف چیزی که احساس راحتی یا آسایش ایجاد می‌کند.