Vahid 79 Flashcards
(14 cards)
✅ El portero del hotel nos ayudó con las maletas.
✅ El portero del edificio es muy amable.
✅ El portero del equipo hizo una gran parada.
Portero / Portera
این دو واژه به شغل یا نقشی اشاره دارند که در دنیای ورزشی و همچنین در زمینههای دیگر کاربرد دارند. بهطور کلی، این کلمات به معنای فردی هستند که مسئول نگهداری و حفاظت از مکان خاصی است یا به نوعی محافظ است.
⸻
معانی و کاربردها:
1. Portero (مرد) / Portera (زن)
• توضیح: این کلمات به فردی اشاره دارند که وظیفهاش حفاظت از دروازه یا ورودی یک مکان است. در ورزشها به ویژه فوتبال، به کسی که دروازه را نگهداری میکند و از ورود توپ به دروازه جلوگیری میکند، portero گفته میشود.
• مثالها:
✅ El portero del equipo hizo una gran parada.
دروازهبان تیم یک توقف عالی انجام داد.
✅ La portera del edificio está encargada de la seguridad.
دربان ساختمان مسئول امنیت است.
⸻
- Portero / Portera در ساختمانها:
• توضیح: در بعضی مناطق، portero یا portera به فردی گفته میشود که مسئول نگهداری از ساختمانها است. این فرد معمولاً در ورودی ساختمان قرار دارد و مسئولیتهایی مانند دریافت نامهها، نظارت بر امنیت و یا انجام کارهای مربوط به نگهداری را بر عهده دارد.
• مثالها:
✅ La portera siempre está en la entrada del edificio.
دربان همیشه در ورودی ساختمان است.
✅ El portero recibe los paquetes para los residentes.
دربان بستهها را برای ساکنان دریافت میکند.
⸻
نکات:
• Portero معمولاً برای مردان استفاده میشود و Portera برای زنان، اما از نظر معنای شغلی یا حرفهای هیچ تفاوت خاصی بین آنها وجود ندارد.
• این کلمات علاوه بر ورزش، در موقعیتهای دیگری مثل ساختمانها، دروازهها و حتی در زمینههای شغلی دیگر نیز کاربرد دارند.
✅El propietario de la casa vive en la ciudad.
✅ La propietaria de la tienda es muy amable.
✅ El propietario de la empresa decidió expandir su negocio a otros países.
Propietario/a
توضیح:
این کلمه به شخصی اشاره دارد که مالک چیزی است، به ویژه به کسی که مالکیت قانونی یک دارایی، ملک یا کسبوکار را بر عهده دارد.
⸻
ترجمه:
• Propietario: مالک (مرد)
• Propietaria: مالک (زن)
⸻
کاربردها و مثالها:
1. مالک یک ملک یا دارایی:
• Ejemplo (مثال):
✅ El propietario de la casa vive en la ciudad.
مالک خانه در شهر زندگی میکند.
✅ La propietaria de la tienda es muy amable.
مالک فروشگاه بسیار مهربان است.
2. مالک یک کسبوکار یا شرکت:
• Ejemplo (مثال):
✅ El propietario de la empresa decidió expandir su negocio a otros países.
مالک شرکت تصمیم گرفت که کسبوکار خود را به کشورهای دیگر گسترش دهد.
3. در زمینههای قانونی یا رسمی:
• Ejemplo (مثال):
✅ El propietario del coche es responsable de los impuestos.
مالک خودرو مسئول مالیاتها است.
⸻
نکات:
• Propietario و propietaria برای اشاره به مالکیت قانونی یا رسمی استفاده میشود. تفاوت آن با واژههایی مثل dueño/a در این است که dueño/a ممکن است به معنی مالکیت غیررسمیتر یا در موقعیتهای روزمرهتر باشد.
✅ Voy a alquilar un coche para las vacaciones.
✅ Ellos alquilan una casa en la playa.
✅ ¿Tú alquilas el apartamento o lo compras?
🔶El alquiler de esta casa es muy caro.
🔶Pagué el alquiler de mi departamento hoy.
🔷El inquilino pagó el alquiler tarde este mes.
🔷Los inquilinos de la casa no son ruidosos.
Alquilar
فعل
معنی: اجاره دادن، اجاره کردن
این فعل به عمل گرفتن یا دادن چیزی به دیگران برای مدت زمانی خاص در ازای پول اطلاق میشود.
⸻
معادلها:
• به فارسی: اجاره دادن، اجاره کردن
• به انگلیسی: to rent, to lease
✅ Voy a alquilar un coche para las vacaciones.
من یک ماشین برای تعطیلات اجاره میکنم.
✅ Ellos alquilan una casa en la playa.
آنها یک خانه در ساحل اجاره میدهند.
✅ ¿Tú alquilas el apartamento o lo compras?
آیا آپارتمان را اجاره میکنی یا میخری؟
⸻
Alquiler
اسم (el alquiler)
معنی: اجاره، کرایه
این کلمه به مبلغی که برای استفاده از یک ملک، وسیله یا شیء دیگر پرداخت میشود، یا به خود عمل اجاره دادن اشاره دارد.
⸻
معادلها:
• به فارسی: اجاره، کرایه
• به انگلیسی: rent
⸻
مثالها:
✅ El alquiler de esta casa es muy caro.
اجاره این خانه خیلی گران است.
✅ Pagué el alquiler de mi departamento hoy.
من امروز اجاره آپارتمانم را پرداخت کردم.
⸻
Inquilino/a
اسم
معنی: مستأجر
این کلمه به شخصی اطلاق میشود که یک ملک (مثلاً آپارتمان یا خانه) را اجاره کرده است.
⸻
معادلها:
• به فارسی: مستأجر
• به انگلیسی: tenant
⸻
مثالها:
✅ El inquilino pagó el alquiler tarde este mes.
مستأجر این ماه اجاره را دیر پرداخت کرد.
✅ Los inquilinos de la casa no son ruidosos.
مستأجران خانه پر سر و صدا نیستند.
⸻
نکات:
• Alquilar به عمل اجاره دادن یا گرفتن اشاره دارد.
• Alquiler به مبلغ یا عمل اجاره پرداختشده اشاره میکند.
• Inquilino/a به شخصی گفته میشود که یک مکان را اجاره کرده است.
✅ Él es muy reservado y no le gusta hablar mucho en público.
✅ Mi hermana es más reservada que yo, siempre se queda en su habitación.
🔶La mesa está reservada para nosotros.
🔶El asiento reservado para el director está en primera fila.
Reservado/a
توضیح:
این صفت به فردی اشاره دارد که ترجیح میدهد کمتر درباره خود صحبت کند، در موقعیتهای اجتماعی کمتر مشارکت میکند، یا به نوعی خجالتی یا محافظهکار است. همچنین، این کلمه برای توصیف چیزی که پیشتر برای استفاده دیگری محفوظ شده یا رزرو شده است، به کار میرود.
⸻
معانی مختلف:
1. محافظهکار و کمحرف (شخصی که در تعاملات اجتماعی کمرنگ است):
فردی که تمایلی به برقراری ارتباطات اجتماعی زیاد ندارد و معمولاً ترجیح میدهد از موقعیتهای اجتماعی دور بماند.
2. رزرو شده (چیزی که برای استفاده بعدی محفوظ یا نگهداری شده):
به معنای چیزی که قبلاً برای فرد یا استفادهای خاص نگهداری یا رزرو شده است.
⸻
کاربردها و مثالها:
1. وقتی به یک شخصیت اشاره میشود که خجالتی یا محافظهکار است:
✅ Él es muy reservado y no le gusta hablar mucho en público.
او بسیار درونگرا است و زیاد دوست ندارد در جمع صحبت کند.
✅ Mi hermana es más reservada que yo, siempre se queda en su habitación.
خواهرم از من خجالتیتر است و همیشه در اتاق خود میماند.
2. وقتی به چیزی اشاره میشود که رزرو یا محفوظ است:
✅ La mesa está reservada para nosotros.
میز برای ما رزرو شده است.
✅ El asiento reservado para el director está en primera fila.
صندلی که برای مدیر رزرو شده است در ردیف اول است.
⸻
نکات:
• در کاربرد اول، reservado/a میتواند به معنای فردی خجالتی، محافظهکار، یا کمحرف باشد.
• در کاربرد دوم، به چیزی که برای استفاده خاصی رزرو شده، اشاره دارد.
✅Es una persona muy tolerante, siempre respeta las opiniones de los demás.
✅ En una sociedad tolerante, se aceptan las diferencias culturales.
✅ Aunque no siempre esté de acuerdo, trato de ser tolerante con las creencias de los demás.
Tolerante
توضیح:
این صفت به فردی اطلاق میشود که قادر است دیدگاهها، رفتارها، یا عقاید دیگران را بپذیرد و با آنها کنار بیاید، حتی اگر با عقاید یا رفتارهای خودش متفاوت باشند. فرد tolerante معمولاً از نظر اجتماعی و فرهنگی باز است و به تنوع احترام میگذارد.
⸻
ترجمه:
• به فارسی: بردبار، تحملپذیر، دارای تحمل
• به انگلیسی: tolerant
⸻
کاربردها و مثالها:
1. برای توصیف فردی که دارای تحمل و پذیرش است:
✅ Es una persona muy tolerante, siempre respeta las opiniones de los demás.
او فردی بسیار بردبار است، همیشه نظرات دیگران را احترام میگذارد.
✅ En una sociedad tolerante, se aceptan las diferencias culturales.
در یک جامعه بردبار، تفاوتهای فرهنگی پذیرفته میشود.
2. برای توصیف رفتار و دیدگاه فردی که با دیگران با صبر و احترام برخورد میکند:
✅ Aunque no siempre esté de acuerdo, trato de ser tolerante con las creencias de los demás.
گرچه همیشه موافق نیستم، سعی میکنم با اعتقادات دیگران با تحمل رفتار کنم.
⸻
نکات:
• Tolerante به ویژگیای مثبت اشاره دارد که به فرد کمک میکند تا با اختلافات و تنوعهای انسانی برخوردی محترمانه و باز داشته باشد.
• این واژه معمولاً در زمینههای اجتماعی، فرهنگی و سیاسی به کار میرود.
✅Es importante tolerar las diferencias culturales en una sociedad multicultural.
✅ Debemos tolerar las opiniones de los demás, aunque no estemos de acuerdo.
🔶No puedo soportar el calor extremo del verano.
🔶Ella soportó el dolor durante mucho tiempo sin quejarse.
🔷No aguanto la música tan alta.
🔷Aguanté el estrés en el trabajo durante meses.
Tolerar, Soportar, Aguantar
این سه فعل به معنای تحمل کردن یا پذیرفتن چیزی هستند، اما تفاوتهایی در نحوه و زمینههای استفاده دارند.
⸻
Tolerar
معنی:
تولرانس به معنای پذیرفتن و تحمل کردن رفتارها، نظرات یا ویژگیهای دیگران است، بهویژه زمانی که این رفتارها یا نظرات ممکن است متفاوت یا ناخوشایند باشند.
• به فردی اطلاق میشود که از نظر ذهنی یا اجتماعی پذیرای تفاوتها و تنوع است.
• معمولاً در زمینههای اجتماعی، فرهنگی یا اخلاقی به کار میرود.
مثالها:
✅ Es importante tolerar las diferencias culturales en una sociedad multicultural.
پذیرفتن تفاوتهای فرهنگی در یک جامعه چندفرهنگی اهمیت دارد.
✅ Debemos tolerar las opiniones de los demás, aunque no estemos de acuerdo.
ما باید نظرات دیگران را تحمل کنیم، حتی اگر موافق نباشیم.
⸻
Soportar
معنی:
سوپورتار به معنای تحمل کردن فشار یا مشکلات است، معمولاً در موقعیتهایی که فرد باید فیزیکی یا احساسی یک وضعیت ناخوشایند را تحمل کند.
• بیشتر به تحمل کردن فشار فیزیکی یا عاطفی اشاره دارد.
• معمولاً به معنای تحمل رنج، درد، یا شرایط سخت است.
مثالها:
✅ No puedo soportar el calor extremo del verano.
من نمیتوانم گرمای شدید تابستان را تحمل کنم.
✅ Ella soportó el dolor durante mucho tiempo sin quejarse.
او درد را برای مدت طولانی تحمل کرد بدون اینکه شکایتی کند.
⸻
Aguantar
معنی:
آگوانتار مشابه سوپورتار است، اما این کلمه معمولاً به تحمل کردن شرایط یا رفتارهای ناخوشایند بهویژه در موقعیتهایی که فرد احساس ناراحتی یا اذیت میکند، اشاره دارد.
• این کلمه بیشتر در موقعیتهای عاطفی و اجتماعی به کار میرود و به معنای تحمل شرایط آزاردهنده است.
• ممکن است به معنای نگه داشتن چیزی در وضعیت سخت یا تحمل شرایط دشوار به مدت طولانی باشد.
مثالها:
✅ No aguanto la música tan alta.
من نمیتوانم موسیقی با صدای بلند را تحمل کنم.
✅ Aguanté el estrés en el trabajo durante meses.
من استرس در محل کار را برای ماهها تحمل کردم.
✅Ella vive en la casa trasera.
✅El jardín trasero es muy grande.
✅Le dolía la pierna trasera.
✅Me duele el trasero por estar mucho tiempo sentado.
کلمه “trasero” در زبان اسپانیایی عمدتاً دو معنی اصلی دارد:
1. پشت بدن (نشیمنگاه)
این واژه معمولاً به بخش پایین پشت بدن انسان یا حیوانات اشاره دارد، یعنی به نواحی نشیمنگاه یا قسمت پایین پشت.
مثالها:
• Me duele el trasero por estar mucho tiempo sentado.
(پشتم درد میکند چون مدت زیادی نشستهام.)
• Él tiene un trasero muy grande.
(او نشیمنگاهی بزرگ دارد.)
2. پشت مکان یا ساختمان
در برخی موارد، “trasero” به پشت یک ساختمان یا مکان اشاره دارد.
مثالها:
• La puerta trasera está cerrada.
(در پشتی بسته است.)
• Tenemos una pequeña bodega en el cuarto trasero.
(ما یک انباری کوچک در اتاق پشتی داریم.)
جمعبندی:
• در بیشتر مواقع، “trasero” به ناحیه پشت بدن (مانند نشیمنگاه) اشاره دارد.
• در زمینههایی که به مکانها یا ساختمانها اشاره میشود، به پشت ساختمانها یا اتاقهای پشتی هم میتواند اشاره کند
✅No seas pesado con el tema de la boda, ya te dije que no quiero hablar de eso.
✅¡Deja de ser tan pesado con las preguntas!
✅Es pesado ser el centro de atención todo el tiempo.
“Ser pesado con algo” یک عبارت اسپانیایی است که به معنای مزاحم بودن یا آزاردهنده بودن در مورد یک موضوع خاص است. این عبارت معمولاً زمانی استفاده میشود که کسی به طور مکرر و بیوقفه در مورد چیزی صحبت میکند یا درخواستهایی را مطرح میکند که برای دیگران آزاردهنده است.
معنی دقیق:
• Ser pesado con algo یعنی مداومت در انجام چیزی به حدی که دیگران را خسته یا ناراحت کند.
• میتواند به معنای درخواستهای تکراری، بحثهای بیپایان یا اعمالی که موجب آزار و اذیت دیگران میشود نیز باشد.
مثالها:
1. No seas pesado con el tema de la boda, ya te dije que no quiero hablar de eso.
(با موضوع عروسی مزاحم نباش، قبلاً بهت گفتم که نمیخواهم دربارهاش صحبت کنم.)
2. ¡Deja de ser tan pesado con las preguntas!
(دیگه با سوالاتت مزاحم نباش!)
3. Es pesado ser el centro de atención todo el tiempo.
(مرکز توجه بودن همیشه آزاردهنده است.)
جمعبندی:
• Ser pesado con algo یعنی کسی با رفتار یا صحبتهای خود باعث اذیت یا خستگی دیگران شود. این عبارت معمولاً بار منفی دارد و به معنای آزاردهنده بودن است.
✅ Voy a esforzarme para sacar buenas notas.
✅ Tu esfuerzo vale la pena.
✅ Nos esforzamos mucho y ese esfuerzo dio frutos.
- Esforzarse (verbo - فعل)
• Tipo: verbo pronominal / reflexivo
• Traducción: تلاش کردن، خود را به زحمت انداختن
• Ejemplo:
✅ Voy a esforzarme para sacar buenas notas.
من تلاش میکنم تا نمرات خوبی بگیرم.
(I’m going to make an effort to get good grades.)
⸻
- Esfuerzo (sustantivo - اسم)
• Tipo: sustantivo masculino
• Traducción: تلاش، زحمت، کوشش
• Ejemplo:
✅ Tu esfuerzo vale la pena.
تلاش تو ارزشش را دارد.
(Your effort is worth it.)
✅ Si te esfuerzas, tu esfuerzo será recompensado.
اگر تلاش کنی، تلاشت پاداش داده خواهد شد.
(If you make an effort, your effort will be rewarded.)
✅ Nos esforzamos mucho y ese esfuerzo dio frutos.
ما خیلی تلاش کردیم و آن تلاش نتیجه داد.
(We tried hard and that effort paid off.)
✅ Ese libro me parece un rollo para Juan.
✅ Hablar de política es un rollo para ella.
✅ Este tema parece un rollo para mí.
عبارت “parecerse un rollo para alguien” یک عبارت عامیانه در زبان اسپانیایی است که معنی آن به نوعی با “حوصلهسربر بودن” یا “خستهکننده بودن” مرتبط است.
⸻
توضیح:
• “Parecerse” به معنای “به نظر رسیدن” است.
• “rollo” یک اصطلاح عامیانه است که معمولاً به معنای “چیزی خستهکننده یا بیاهمیت” به کار میرود. این واژه در اسپانیایی بهویژه در مکزیک، اسپانیا و کشورهای آمریکای لاتین بهطور گسترده استفاده میشود.
• “Para alguien” به معنای “برای کسی” است.
در مجموع، “parecerse un rollo para alguien” یعنی چیزی برای شخصی خستهکننده، حوصلهسربر یا بیفایده به نظر میرسد.
⸻
ترجمه دقیق:
”به نظر رسیدن (چیزی) برای کسی خستهکننده است”
یا
”به نظر رسیدن (چیزی) برای کسی مثل یک معضل حوصلهسربر است”
⸻
مثالها:
✅ Ese libro me parece un rollo para Juan.
اون کتاب برای خوان (خستهکننده) به نظر میرسه.
(That book seems like a bore to Juan.)
✅ Hablar de política es un rollo para ella.
صحبت کردن در مورد سیاست برای او حوصلهسربره.
(Talking about politics is a bore for her.)
✅ Este tema parece un rollo para mí.
این موضوع برای من خستهکننده به نظر میاد.
(This topic seems like a bore to me.)
✅ Mi hermana fue la madrina del bautizo de mi hijo.
✅ Eligieron a su mejor amigo como padrino del bautizo.
La madrina del bautizo
ترجمه: مادرخوانده تعمید
معنی: زنی که در مراسم تعمید یک نوزاد یا niño شرکت میکند و نقش معنوی، دینی و حمایتی در زندگی کودک بر عهده میگیرد.
⸻
El padrino del bautizo
ترجمه: پدرخوانده تعمید
معنی: مردی که همین نقش را دارد — راهنمای روحانی و پشتیبان در زندگی کودک.
⸻
وظایف کلی آنها:
• حمایت معنوی و دینی از کودک
• کمک به تربیت او در مسیر ایمان (در سنت کاتولیکی)
• حضور در مراسمهای مهم مثل bautizo, primera comunión, etc.
• در برخی فرهنگها: اگر والدین فوت کنند، پدرخوانده و مادرخوانده ممکن است مسئول کودک شوند (بسته به توافق خانوادگی)
⸻
Ejemplos:
✅ Mi hermana fue la madrina del bautizo de mi hijo.
خواهرم مادرخوانده تعمید پسرم شد.
✅ Eligieron a su mejor amigo como padrino del bautizo.
آنها بهترین دوستشان را بهعنوان پدرخوانده تعمید انتخاب کردند.
⸻
¿Sabías que…?
در بسیاری de países latinos (مانند مکزیک، کلمبیا، ونزوئلا، اسپانیا…)، انتخاب madrina y padrino نشانهی احترام، اعتماد و نزدیکی زیاد است. همچنین، آنها گاهی مسئول خرید لباس تعمید (el ropón) یا تدارکات جشن هم هستند
✅ Llevé a mi hijo al médico pediatra para su chequeo anual.
¿Qué hace un médico pediatra?
Un pediatra es un médico especializado en la salud física, mental y emocional de los niños, desde que nacen hasta la adolescencia.
El médico pediatra = پزشک متخصص کودکان
⸻
Desglose:
• El médico = پزشک / دکتر
• Pediatra = متخصص اطفال (کودکان)
⸻
¿Qué hace un médico pediatra?
Un pediatra es un médico especializado en la salud física, mental y emocional de los niños, desde que nacen hasta la adolescencia.
⸻
Funciones del pediatra:
• Realiza controles de crecimiento y desarrollo
• Vacuna a los niños
• Diagnostica y trata enfermedades infantiles
• Asesora a los padres sobre nutrición, sueño, conducta, etc.
• Detecta problemas tempranos de salud o desarrollo
⸻
Ejemplo de frase:
✅ Llevé a mi hijo al médico pediatra para su chequeo anual.
پسرم را برای معاینه سالانه نزد پزشک متخصص کودکان بردم.
(I took my son to the pediatrician for his yearly check-up.)
✅ El maestro es muy autoritario, no permite hablar en clase.
✅ No me gusta trabajar con él, es muy prepotente y trata mal a los demás.
¡Buena pregunta! “Autoritario/a” y “prepotente” pueden parecer similares, pero tienen matices diferentes en el uso y el tono. Aquí va la explicación clara:
⸻
Autoritario / Autoritaria
• Traducción: مستبد / اقتدارگرا
• Tipo: adjetivo
• Describe a alguien que impone reglas o decisiones con firmeza, y espera obediencia.
• No siempre es negativo — puede ser neutral, dependiendo del contexto.
Ejemplo:
✅ El maestro es muy autoritario, no permite hablar en clase.
معلم خیلی اقتدارگراست، اجازه صحبت کردن سر کلاس نمیده.
⸻
Prepotente
• Traducción: متکبر / خودبرتربین / سلطهگر
• Tipo: adjetivo
• Describe a alguien que actúa como si fuera superior a los demás, con arrogancia.
• Casi siempre tiene una connotación negativa.
Ejemplo:
✅ No me gusta trabajar con él, es muy prepotente y trata mal a los demás.
دوست ندارم باهاش کار کنم، خیلی خودبرتربینه و دیگرانو بد رفتار میکنه.
✅ La paciencia es una gran cualidad en un maestro.
✅ Tiene muchas cualidades positivas.
✅ Este producto es de buena calidad.
✅ La calidad del servicio fue pésima.
¡Buena observación! Aunque “cualidad” y “calidad” suenan parecido en español, no significan lo mismo. Vamos a ver la diferencia clara y sencilla:
⸻
- Cualidad
• Traducción: ویژگی، خصوصیت
• Tipo: sustantivo femenino
• Significado: Una característica o rasgo de una persona o cosa (puede ser bueno o malo)
Ejemplos:
✅ La paciencia es una gran cualidad en un maestro.
صبوری یک ویژگی عالی در یک معلم است.
✅ Tiene muchas cualidades positivas.
ویژگیهای مثبت زیادی دارد.
⸻
- Calidad
• Traducción: کیفیت
• Tipo: sustantivo femenino
• Significado: El nivel de excelencia o valor que tiene algo (bueno, regular o malo)
Ejemplos:
✅ Este producto es de buena calidad.
این محصول کیفیت خوبی دارد.
✅ La calidad del servicio fue pésima.
کیفیت خدمات خیلی بد بود.