Vahid 94 Flashcards
(9 cards)
Compañía
Expulsar
El campo de concentración
El bando
Vicente Ferrer luchó en la Guerra Civil con el bando republicano y, tras la derrota, estuvo en el campo de concentración de Argelès-sur-Mer.
En 1944 entró en la Compañía de Jesús.
En 1952 se fue a vivir a la India. Era la primera vez que viajaba como misionero.
Vicente Ferrer aprendió hindi, telugu y maratí; eso le ayudó a acercarse a la población india.
Lo expulsaron de la India en 1968 porque algunas
- ویسنته فرر در جنگ داخلی با جناح جمهوریخواه جنگید و پس از شکست، در اردوگاه کار اجباری آرژلس-سور-مر زندانی شد.
- در سال ۱۹۴۴ وارد انجمن عیسی شد.
- در سال ۱۹۵۲ به هند رفت تا در آنجا زندگی کند. این اولین باری بود که به عنوان مبلغ مذهبی سفر میکرد.
- ویسنته فرر زبانهای هندی، تلوگو و مراتی را یاد گرفت؛ این موضوع به او کمک کرد تا به مردم هند نزدیکتر شود.
- او را در سال ۱۹۶۸ از هند اخراج کردند چون برخی…
⸻
کلمات کلیدی (با توضیح معنایی):
• luchar: مبارزه کردن یا جنگیدن، به ویژه در زمینه نظامی یا سیاسی.
• la Guerra Civil: جنگ داخلی، منظور جنگ داخلی اسپانیا (۱۹۳۶–۱۹۳۹) است.
• el bando republicano: جناح جمهوریخواه، یکی از دو طرف اصلی در جنگ داخلی اسپانیا.
• tras: بعد از، پس از؛ حرف اضافهای رسمیتر از «después de».
• la derrota: شکست، معمولاً در زمینههای نظامی یا سیاسی به کار میرود.
• el campo de concentración: اردوگاه کار اجباری یا بازداشتگاهی نظامی.
• Argelès-sur-Mer: شهری در فرانسه که اردوگاهی برای بازداشت جمهوریخواهان اسپانیایی بود.
• entrar en la Compañía de Jesús: وارد شدن به فرقه یسوعی، یک سازمان مذهبی کاتولیک.
• irse a vivir a: رفتن برای زندگی کردن در جایی (ساختار فعلی pronominal است).
• era la primera vez que…: این اولین بار بود که… (ساختاری برای توصیف تجربه جدید در گذشته).
• viajar como misionero: سفر کردن به عنوان مبلغ مذهبی.
• aprender: یاد گرفتن، مخصوصاً در مورد زبانها یا مهارتها.
• hindi, telugu, maratí: زبانهای رسمی و محلی در مناطق مختلف هند.
• eso le ayudó a acercarse: آن به او کمک کرد تا نزدیکتر شود.
• acercarse a alguien: نزدیک شدن به کسی، از نظر فیزیکی یا عاطفی/فرهنگی.
• la población india: جمعیت مردم هند.
• expulsar: اخراج کردن یا بیرون انداختن از یک کشور یا مکان.
• lo expulsaron: او را اخراج کردند؛ «lo» ضمیر مفعولی مستقیم مذکر است.
⸻
ساختارهای زبانی (با اصطلاحات اسپانیایی):
1. «luchó en la Guerra Civil»
• فعل در pretérito indefinido (گذشته ساده).
• این زمان برای بیان رویدادهای کاملشده و خاص در گذشته استفاده میشود.
2. «tras la derrota»
• tras: حرف اضافهی رسمی، هممعنی با «después de».
• la derrota: اسم در حالت مفرد و مؤنث.
3. «estuvo en el campo de concentración»
• estar در pretérito indefinido برای توصیف موقعیت موقت در گذشته.
• معمولاً در روایت تاریخی یا خبری استفاده میشود.
4. «entró en la Compañía de Jesús»
• entrar en در pretérito indefinido.
• ساختار ساده خبری برای ورود به سازمان.
5. «se fue a vivir a la India»
• irse a vivir a: فعل pronominal + مصدر
• زمان: pretérito indefinido
• برای بیان حرکت به مکانی جدید با نیت اقامت
6. «era la primera vez que viajaba como misionero»
• era در pretérito imperfecto → برای توصیف وضعیت تکراری یا توصیفی در گذشته
• viajaba نیز در pretérito imperfecto (de indicativo) است، چون جمله خبری و واقعی است.
• این ساختار (era la primera vez que + imperfecto) رایج برای اشاره به تجربههای جدید در گذشته است.
7. «aprendió hindi, telugu y maratí»
• aprender در pretérito indefinido
• بیان کنشی که در گذشته کامل شده است.
8. «eso le ayudó a acercarse»
• ayudar a + infinitivo: ساختار رایج برای «کمک کردن به انجام کاری»
• le: ضمیر مفعولی غیرمستقیم (به او)
• acercarse: فعل pronominal
9. «lo expulsaron»
• expulsar در pretérito indefinido، مجهول با فاعل نامعلوم
• lo: ضمیر مفعولی مستقیم مذکر (او را)
personas influyentes no estaban de acuerdo con su labor. Más de 30 000 personas hicieron una marcha de 250 km de Manmad hasta Bombay para protestar por su expulsión y exigir su regreso. Indira Ghandi reconoció la importante labor de Vicente Ferrer y le permitió regresar al país.
En 1970 dejó la Compañía de Jesús. Ese mismo año se casó con la periodista Anne Perry.
En 1996 creó con su mujer la Fundación Vicente Ferrer.
افراد بانفوذی با فعالیت او موافق نبودند. بیش از ۳۰٬۰۰۰ نفر یک راهپیمایی ۲۵۰ کیلومتری از منماد تا بمبئی انجام دادند تا به اخراج او اعتراض کنند و خواستار بازگشت او شوند. ایندیرا گاندی فعالیت مهم ویسنته فرر را به رسمیت شناخت و اجازه داد که به کشور بازگردد.
در سال ۱۹۷۰ از انجمن عیسی خارج شد. همان سال با روزنامهنگاری به نام آن پری ازدواج کرد.
در سال ۱۹۹۶ همراه با همسرش بنیاد ویسنته فرر را تأسیس کرد.
⸻
واژگان کلیدی (بهصورت پاراگرافی):
• personas influyentes: افراد بانفوذ، کسانی که قدرت اجتماعی یا سیاسی دارند
• no estar de acuerdo con algo: با چیزی مخالف بودن
• la labor: فعالیت، کار (معمولاً در زمینه انسانی یا اجتماعی)
• más de 30 000 personas: بیش از سیهزار نفر
• hacer una marcha: راهپیمایی کردن
• una marcha de 250 km: یک راهپیمایی به طول ۲۵۰ کیلومتر
• protestar por algo: اعتراض کردن به چیزی
• exigir: خواستار شدن، مطالبه کردن
• el regreso: بازگشت
• reconocer: به رسمیت شناختن
• permitir + infinitivo: اجازه دادن برای انجام کاری
• dejar la Compañía de Jesús: ترک کردن انجمن عیسی
• casarse con alguien: ازدواج کردن با کسی
• la periodista: روزنامهنگار (مونث)
• crear una fundación: تأسیس کردن یک بنیاد
⸻
ساختارهای زبانی مهم (به زبان اسپانیایی):
1. «personas influyentes no estaban de acuerdo con su labor»
• estar de acuerdo con: عبارت فعلی برای «موافق بودن»
• pretérito imperfecto (no estaban) → برای توصیف حالت یا عقیدهای مداوم در گذشته
2. «hicieron una marcha de 250 km»
• hacer در pretérito indefinido (hicieron): رویدادی کاملشده در گذشته
• una marcha de X km: عبارت کمی برای توصیف فاصله راهپیمایی
3. «para protestar por su expulsión y exigir su regreso»
• para + infinitivo: بیان هدف
• protestar و exigir هر دو در مصدر هستند
• su expulsión / su regreso: مصدر همراه با ضمیر ملکی (مالکیت سومشخص)
4. «Indira Ghandi reconoció la importante labor…»
• reconocer در pretérito indefinido (کنش کاملشده)
• la importante labor: صفت قبل از اسم برای تاکید
5. «le permitió regresar»
• permitir + infinitivo
• le: ضمیر مفعولی غیرمستقیم → «به او»
• فعل در pretérito indefinido
6. «En 1970 dejó la Compañía de Jesús»
• dejar در pretérito indefinido
• جمله خبری ساده در مورد کنش کامل در گذشته
7. «Ese mismo año se casó con la periodista Anne Perry»
• se casó: فعل pronominal casarse در pretérito indefinido
• ese mismo año: عبارت قیدی برای تاکید بر زمان
8. «En 1996 creó con su mujer la Fundación Vicente Ferrer»
• crear در pretérito indefinido
• con su mujer: همراه با همسرش
• ساختار معمول خبری برای بیان تأسیس یا آغاز پروژه
✅ Mi abuelo era muy amable.
✅ El coche de mi padre era azul.
✅ De niño, era muy tímido.
✅ La casa tenía un jardín enorme.
✅ El restaurante siempre estaba lleno.
🔶 La película fue muy emocionante.
🔶 El viaje a España fue increíble.
🔶 El partido de ayer fue aburrido.
🔶 La reunión fue muy productiva.
🔶 El concierto de anoche fue genial.
- تعریف: صفات ثابت به ویژگیهای دائمی یا طولانیمدت یک شخص، شیء یا موقعیت اشاره میکنند که در گذشته وجود داشتهاند. این ویژگیها معمولاً تغییر نمیکنند یا بهصورت یک تصویر کلی از گذشته توصیف میشوند.
- زمان فعل: از Imperfecto (زمان ناتمام گذشته) برای بیان این صفات استفاده میشود.
-
مثال:
- جمله: “La chica que conocí ayer era muy divertida.”
(دختری که دیروز ملاقات کردم، بسیار بامزه بود.) - توضیح: در اینجا، “بامزه بودن” یک ویژگی ثابت از آن دختر در گذشته است و بهصورت یک تصویر کلی توصیف میشود.
- نکته: اگر از زمان حال استفاده شود (“es muy divertida”)، یعنی این ویژگی هنوز هم ادامه دارد.
- جمله: “La chica que conocí ayer era muy divertida.”
- تعریف: صفات پویا به فرآیندها، رویدادها یا اتفاقاتی اشاره میکنند که در گذشته به پایان رسیدهاند و بهصورت یک دنباله از وقایع توصیف میشوند.
- زمان فعل: از Indefinido (زمان گذشته ساده) برای بیان این صفات استفاده میشود.
-
مثال:
- جمله: “La fiesta del sábado fue muy divertida.”
(مهمانی روز شنبه بسیار بامزه بود.) - توضیح: در اینجا، “بامزه بودن” مهمانی به یک رویداد خاص و تمامشده اشاره دارد که در گذشته اتفاق افتاده است.
- نکته: اگر از زمان حال استفاده شود (“es muy divertida”)، یعنی این مهمانی هنوز در جریان است یا ویژگیهای آن ادامه دارد.
- جمله: “La fiesta del sábado fue muy divertida.”
-
Imperfecto (era):
- توصیف یک وضعیت ثابت یا ویژگی کلی در گذشته.
- مثال: “دختر بامزه بود” (توصیف کلی از شخصیت او).
-
Indefinido (fue):
- توصیف یک رویداد خاص یا نتیجه یک فرآیند در گذشته.
- مثال: “مهمانی بامزه بود” (توصیف یک اتفاق خاص که تمام شده است).
- از Imperfecto برای توصیف چگونگی بودن اشیا یا افراد در گذشته استفاده میشود (صفات ثابت).
- از Indefinido برای توصیف چگونگی اتفاق افتادن رویدادها یا فرآیندها در گذشته استفاده میشود (صفات پویا).
✅ ¡Qué ganas tengo de ver al pesado de tu cuñado! ¡Grrrr!
Ay, estoy harta de que te quejes siempre que estamos con mi familia.
¡Pero si tú tampoco lo soportas!
– وای چقدر مشتاقم شوهر خواهرت (این آدم اعصابخردکن!) رو ببینم! گُررر!
– آخ، خسته شدم از اینکه همیشه وقتی با خانوادهام هستیم شکایت میکنی.
– ولی خودت هم تحملش رو نداری!
کلمات مهم و توضیح آنها:
• ¡Qué ganas tengo de…!: چهقدر مشتاقم که… / چه علاقهای دارم به…
• el pesado (de alguien): آدم اعصابخردکن، فردی که باعث رنجش و خستگی دیگران میشود (در اینجا: شوهر خواهر یا شوهر برادر)
• tu cuñado: شوهر خواهرت / شوهر برادرت (بسته به جنسیت گوینده و شنونده)
• ¡Grrrr!: صدای نارضایتی یا عصبانیت (در اینجا طنزآمیز)
• estar harta de que…: خسته بودن از اینکه…
• quejarse: شکایت کردن
• siempre que…: هر وقت که…
• soportar (a alguien): تحمل کردن کسی
• ¡Pero si tú tampoco…!: ولی مگه خودت هم … نه؟ (ساختار رایج برای اعتراض یا مخالفت)
⸻
ساختارهای گرامری مهم (به زبان اسپانیایی):
1. «¡Qué ganas tengo de ver…»
• Qué ganas tengo de + infinitivo: ساختاری برای بیان اشتیاق زیاد
• ver al pesado de tu cuñado:
• ver a alguien: فعل با مفعول انسانی با حرف اضافه «a»
• el pesado de tu cuñado: عبارت اصطلاحی تحقیرآمیز → «این آدم اعصابخردکنِ شوهر خواهرت»
2. «Estoy harta de que te quejes…»
• estar harto/a de que + subjuntivo: خسته بودن از اینکه…
• te quejes در presente de subjuntivo است چون با عبارت احساسی (hartarse de que) همراه است.
3. «siempre que estamos con mi familia»
• siempre que + indicativo (در اینجا حالت واقعی، نه فرضی)
• estamos در presente de indicativo
4. «¡Pero si tú tampoco lo soportas!»
• pero si…: ساختار رایج برای مخالفت، تعجب یا اعتراض
• tú tampoco: تو هم (نه…)
• soportas در presente de indicativo
• lo: ضمیر مفعولی مستقیم (اشاره به «el cuñado»)
Ponte más gambas, cariño, que no estás comiendo nada.
No, ¡están muy malas!
¡Pero qué dices! Si están buenísimas y son muy frescas.
– میگوهای بیشتری برای خودت بکش عزیزم، اصلاً چیزی نمیخوری.
– نه، خیلی بدمزهان!
– چی میگی؟! خیلی خوشمزهان و خیلی تازهن!
⸻
کلمات مهم و توضیح معنایی:
• ponte más gambas: برای خودت میگوی بیشتری بکش / بردار
• ponte: فعل امر از ponerse (در اینجا یعنی غذا کشیدن برای خود)
• cariño: عزیزم (خطاب محبتآمیز)
• no estás comiendo nada: اصلاً چیزی نمیخوری
• muy malas: خیلی بد، خیلی بدمزه
• ¡Pero qué dices!: چی میگی آخه؟ (ابراز تعجب یا مخالفت)
• buenísimas: خیلی خوشمزه (صفت تقویتی از buena)
• frescas: تازه، بهخصوص برای غذاهای دریایی مثل میگو
⸻
ساختارهای گرامری مهم (به زبان اسپانیایی):
1. «Ponte más gambas»
• ponte: imperativo afirmativo (فعل امر) از ponerse (برداشتن چیزی برای خود)
• ساختار: ponte + sustantivo → «برای خودت … بردار»
• غیررسمی و خودمانی
2. «que no estás comiendo nada»
• جمله توجیهی با que: بعد از فعل امر میاد تا دلیل بیاره
• estás comiendo: presente progresivo (estar + gerundio) برای بیان کنشی که در لحظه در حال انجامه
• nada: قید منفی → «هیچی»
3. «No, están muy malas»
• están: presente de indicativo از estar → برای بیان حالت موقتی (مزه غذا)
• muy malas: صفت برای غذا → بدمزه
4. «¡Pero qué dices!»
• ساختار تعجبی: pero qué + verbo برای اعتراض یا ابراز شگفتی
• dices: presente de indicativo
5. «Si están buenísimas y son muy frescas»
• si در اینجا شرطی نیست، بلکه ساختار تأکیدی/اعتراضی غیرشرطی است (شبیه «آخه…» یا «مگه نه…» در فارسی)
• buenísimas: درجه عالی از buena (با پسوند -ísima)
• son muy frescas:
• ser برای ویژگی ذاتی (تازگی به عنوان صفت کلی ماده غذایی)
Qué tío más creído. No sé cómo Paula lo aguanta…
El truco es saber hacerse imprescindible para la empresa. Yo, por ejemplo soy el único que…
– چه آدم ازخودراضیای! نمیدونم پائولا چطور تحملش میکنه…
– رمز کار اینه که بدونی چطور خودتو برای شرکت ضروری جلوه بدی. من، مثلاً، تنها کسیام که…
(جمله ناقصه، اما همونقدرش هم قابل تحلیل هست.)
⸻
کلمات کلیدی و توضیح معنایی:
• Qué tío más creído:
• «چه پسر/مرد ازخودراضیای!»
• tío در زبان محاورهای اسپانیایی: مرد، پسر (نه لزوماً «عمو»)
• más creído: خیلی مغرور، از خودراضی
• aguantar a alguien: تحمل کردن کسی
• el truco es…: رمز کار / فوت کوزهگری اینه که…
• hacerse imprescindible: خود را ضروری کردن / طوری رفتار کردن که نبودت غیرممکن به نظر برسد
• empresa: شرکت
• por ejemplo: مثلاً
• soy el único que…: من تنها کسیام که…
⸻
ساختارهای گرامری (به زبان اسپانیایی):
1. «Qué tío más creído»
• ساختار تعجبی: qué + sustantivo + más + adjetivo
• برای ابراز حیرت یا انتقاد از ویژگی منفی
2. «No sé cómo Paula lo aguanta»
• no sé cómo + verbo: نمیدونم چطور…
• aguantar a alguien: فعل + حرف اضافه «a» برای مفعول انسانی
• lo: ضمیر مفعولی مستقیم مذکر (اشاره به «tío»)
3. «El truco es saber hacerse imprescindible…»
• el truco es + infinitivo: ساختار برای ارائه توصیه یا توضیح روش
• hacerse imprescindible: فعل pronominal → یعنی خود را تبدیل کردن به چیزی
• imprescindible: غیرقابلحذف، ضروری
4. «Yo, por ejemplo, soy el único que…»
• yo, por ejemplo: تاکید بر شخص گوینده
• soy el único que + verbo: ساختار برای بیان انحصار در یک ویژگی یا عملکرد
• بعد از «que»، فعل معمولاً با توجه به فاعل ثانویه صرف میشود (که در اینجا هنوز ذکر نشده)
¡Qué barriguita, Fernando! Desde que te has casado… ¿Qué le das, María? Je je…
¡Socorro! Lo odio.
Socorrista
– چه شکم کوچولویی، فرناندو! از وقتی ازدواج کردی…
ماریا، بهش چی میدی میخوره؟ هههه…
– کمک! ازش متنفرم.
⸻
۳. واژگان مهم و توضیحها (بهصورت پاراگرافی):
• ¡Qué barriguita!: چه شکم کوچولویی!
• barriguita: شکم کوچک (تصغیر از barriga) → حالت شوخی یا طعنه
• desde que te has casado: از وقتی که ازدواج کردی
• اشاره به تغییری که از زمان ازدواج اتفاق افتاده
• ¿Qué le das?: بهش چی میدی؟
• یعنی: چی بهش میدی که این شکلی شده؟ (معمولاً غذا)
• ¡Socorro!: کمک! (فریاد برای کمک – واقعی یا اغراقآمیز)
• lo odio: ازش متنفرم
• lo اشاره به مردی که این حرفها رو میزنه
⸻
۴. ساختارهای گرامری مهم (به زبان اسپانیایی):
1. «¡Qué barriguita, Fernando!»
• ساختار تعجبی: ¡Qué + sustantivo!
• barriguita: اسم تصغیر برای شوخی یا طعنه
• حذف فعل (احتمالاً: “¡Qué barriguita tienes!”)
2. «Desde que te has casado…»
• desde que + verbo → بیان زمانی از یک نقطه در گذشته
• te has casado: pretérito perfecto compuesto (زمان گذشتهی مرکب) برای عملی که بهتازگی یا هنوز اثری دارد
3. «¿Qué le das, María?»
• dar + algo + a alguien → چیزی را به کسی دادن
• le: ضمیر مفعولی غیرمستقیم (در اینجا فرناندو)
• فعل در presente de indicativo (رویداد جاری)
4. «Je je…»
• خندهی نوشتاری، حالت تمسخر یا شوخی
• رایج در مکالمات غیررسمی
5. «¡Socorro!»
• یک کلمهی مستقل برای درخواست کمک
• رایج در زبان محاوره و گاهی طنزآمیز
6. «Lo odio»
• odiar در presente de indicativo
• lo: ضمیر مفعولی مستقیم → اشاره به «ese tío» یا همان مردی که حرف زده
کلمهی صحیح: Socorrista
معنا:
نجاتغریق / امدادگر (کسی که در موقعیتهای اضطراری مثل استخر، ساحل یا کوهستان کمک میکنه)
مثال:
• El socorrista saltó al agua para ayudar al niño.
نجاتغریق به داخل آب پرید تا به بچه کمک کنه.
⸻
ریشهی واژه:
• از socorro (کمک / امداد)
• با پسوند -ista (برای شغل یا حرفه)
¿Sigues yendo a pescar, papá?
Sí, y ahora estoy descubriendo el mundo de los anzuelos. Es un tema fascinante.
¿Fascinante? Pues a mí me parece un rollo.
– هنوزم میری ماهیگیری، بابا؟
– آره، و حالا دارم دنیای قلابها رو کشف میکنم. موضوع خیلی جالبیه.
– جالب؟! به نظر من که یه چیز خستهکنندهست.
⸻
۲. واژگان مهم (بهصورت پاراگرافی):
• seguir + gerundio: ساختاری برای بیان ادامهی انجام کاری.
در اینجا: sigues yendo یعنی «هنوزم داری میری / میری».
• pescar: ماهی گرفتن.
• descubrir: کشف کردن، آشنا شدن با چیزی جدید.
• anzuelo: قلاب ماهیگیری.
• fascinante: جالب، جذبکننده.
• me parece un rollo: به نظرم چیز خستهکنندهایه.
• un rollo تو زبان محاوره اسپانیایی یعنی «موضوع کسالتبار، بیمزه».
⸻
۳. ساختارهای گرامری (به زبان اسپانیایی):
1. ¿Sigues yendo a pescar?
• seguir + gerundio → expresión de continuidad
• yendo: gerundio irregular de ir
• a pescar: construcción con infinitivo para indicar finalidad
2. Estoy descubriendo el mundo de los anzuelos
• estar + gerundio → presente continuo
• descubrir → verbo de percepción / conocimiento
3. Es un tema fascinante
• ser + sustantivo + adjetivo → estructura típica para expresar opinión objetiva
4. Pues a mí me parece un rollo
• pues: conector para contradecir de forma suave
• me parece + sustantivo: estructura para expresar opinión personal
• un rollo: coloquialismo para algo aburrido o pesado
Se lo consientes todo. Tienes que obligarlo a comer lo que tiene en el plato.
Ay, mamá… Estoy cansada de tus consejos. Hago lo que me parece, es mi hijo.
– همهچیز رو براش مجاز میدونی / لوسش میکنی. باید وادارش کنی همونو بخوره که توی بشقابشه.
– ای مامان… از نصیحتهات خسته شدم. کاری رو میکنم که به نظرم درسته، اون بچهی منه.
⸻
۲. واژگان و اصطلاحات مهم (بهصورت پاراگرافی):
• consentir (algo) a alguien: لوس کردن / زیادی به کسی اجازه دادن هر کاری خواست بکنه
• se lo consientes todo: تو همهچیز رو براش مجاز میدونی / هر کاری دلش بخواد میذاری بکنه
• obligar a alguien a hacer algo: مجبور کردن کسی به انجام کاری
• obligarlo a comer: وادارش کن بخوره
• lo que tiene en el plato: چیزی که توی بشقابشه (غذاش)
• consejo: نصیحت
• estar cansado/a de + sustantivo/infinitivo: از چیزی خسته بودن
• me parece: به نظرم میرسه، فکر میکنم
• hago lo que me parece: کاری رو میکنم که به نظرم درسته
• es mi hijo: اون پسر منه
⸻
۳. ساختارهای گرامری مهم (به زبان اسپانیایی):
1. «Se lo consientes todo»
• consentir + objeto directo + objeto indirecto
• lo: اشاره به «todo» (همهچیز)
• se: شکل تغییریافتهی «le» (برای «a él» = به اون بچه)
• presente de indicativo → زمان حال برای بیان وضعیت کنونی
2. «Tienes que obligarlo a comer…»
• tener que + infinitivo: الزام
• obligar + objeto directo (lo) + a + infinitivo: ساختار رایج برای اجبار
3. «Estoy cansada de tus consejos»
• estar + participio + de: حالت احساسی
• tus consejos: اسم جمع برای چیزهایی که مکرراً گفته میشن
4. «Hago lo que me parece»
• hacer lo que + oración relativa: انجام دادن کاری که…
• me parece: شکل برگشتی از «parecer» برای بیان نظر شخصی
• این جمله بهشدت تاکیدی و شخصیه
5. «Es mi hijo»
• جملهی اسمی ساده برای مالکیت و تاکید